


نشر کتاب
110,000 تومان
نشر آمیزهای است از علم، فن، هنر، صنعت، حرفه، کاروکسب؛ در عین حال فعالیتی است تاثیرگذار و تاثیرپذیر. چندین فناوری که با صنعت و کاروکسب نشر ارتباط دارند، بر آن تاثیرهای بیدرنگ میگذارند و در نتیجه خصلتی در حال تحول به آن میبخشند. از همین روست که در سالهای اخیر و پس از دگرگونیهای چشمگیر در عرصههای ارتباطات، اطلاعات و فناوری دیجیتالی، رایانهای و شبکهای، با نشری روبه رو شدهایم بسیار متفاوت با نشر چند دهۀ پیش، و با چشماندازهای تازهای که از تحولات دیگری در آیندۀ نزدیک و دور نوید میدهد.
نشر فعالیتی است تاثیرگذار و هیچ زمینهای نیست که از دامنۀ تاثیرهای آن برکنار باشد. آبشخور همۀ تکاپوهای فکری، علمی، پژوهشی، آموزشی، آفرینشی، عرصههای اندیشههای نو، نوآوریها، راهگشاییها و راهیابیها نشر است. نشر به سان اهرم عمل میکند و نیروی محرک است. به سبب همین امتیازها درخور بررسیهای دقیقتر، پژوهشهای گستردهتر و بحث و فحص بیشتر است.
در کتاب نگاهی از چند سو به نشر کتاب با جنبههای مختلفی از نشر در روزگار دستخوش تحول آشنا میشوید. مطالب این کتاب محصولی از سالها تحقیق، تامل و تدریس نویسندۀ آن است. انتشارات ققنوس امیدوار است مخاطبان اصلی این کتاب، که همانا ناشران، ویراستاران، روزنامهنگاران، سیاستگذاران، برنامهریزان و مدیران فرهنگی باشند، و نیز دانشجویان رشتههایی که نشر به حوزۀ تحصیلاتی آنها مربوط میشود، پیامهای این کتاب را دریابند تا به سهم خود بتوانند در پیشرفت و توسعۀ نشر کشور ما موثر باشند.
در انبار موجود نمی باشد
نشر کتاب
نویسنده |
عبدالحسین آذرنگ
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ٣٠٢ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٤٠١ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
زبان و ادبیات
|
نوع کاغذ | بالکی |
وزن | ٣٥٢ گرم |
شابک |
9786220404484
|
وزن | 0.352 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
هگل
کجا میبرند درختان مرده را
عشق مدرن
برزونامه
جنگ هایی که دنیا را تغییر داد
قلعۀ کارپاتها
در وِرست، یکی از روستاهای ترانسیلوانی در کشور رومانی، ماجراهای مرموزی در حال وقوع است و منشأ همۀ این ماجراها قلعۀ متروکه و مخوفی معروف به قلعۀ کارپاتهاست. اهالی ورست بر این باورند که این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است، از این رو احدی جرئت نمیکند حتی به آنجا نزدیک شود. همچنین باور دارند که افتادن آخرین شاخۀ درخت راشِ نزدیک قلعه مصادف خواهد شد با نابودی و ویرانی قلعه. تا اینکه یک روز فریکِ چوپان، به لطفِ دوربینی دوچشمی، میبیند که دود از دودکش قلعه برمیخیزد و این اتفاق به شایعاتی دامن میزند حول اینکه آیا موجوداتی انسانی آنجا ساکن شدهاند یا موجوداتی ماورایطبیعی. اهالی روستا به قدری کنجکاو میشوند که تصمیم میگیرند دل را به دریا بزنند و راهی آن قلعۀ مرموز شوند، بلکه از راز آن سردربیاورند. اما چه کسی جرئت میکند؟ فقط نیک دک، جنگلبان شجاع، و دکتر پاتاک، البته دومی بهاجبار. اما...
در این داستان با شخصیتهای جذابی آشنا میشویم از جمله بارون رودولف دوگورتز، آخرین بازماندۀ خاندان دوگورتز و مالک قلعۀ کارپاتها، و فرانس دوتِلِک، نجیبزدهای عاشقپیشه، که اگر نبود جسارت و نیز شیفتگیِ او نسبت به داستانهای اسرارآمیز، راز ساکنانِ قلعه هرگز فاش نمیشد.
ممکن است حین خواندن این داستان فکر کنید ژول ورن، برخلاف اغلب کتابهایش، از عناصر علمیِ چندانی بهره نبرده است. اما اینطور نیست، چراکه او از طریق اورفانیک، دانشمند و نابغهٔ قدرنادیدهٔ داستان، از «الکتریسیته»، که بهدرستی «روح جهان» نام گرفته، و نیز از تلفن و حتی گرامافون برای رسیدن به مقاصد شومش بهرۀ وافری میبرد، به طوری که ممکن است، تحت تأثیر وقایع داستان، از این اختراعات مفید بشری بیزار شوید.
گمان بر این است که برام استوکر، نویسندۀ ایرلندی، از این رمان ژول ورن برای نوشتن رمان خودش دراکولا در سال ۱۸۹۷ الهام گرفته است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.