



نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام
8,200 تومان
پس از انحلال دولت عثمانی و بحران در فقه سیاسی مسلمانان که به پیدایش نظریه جدایی دین از سیاست انجامید، عبدالحی کتّانی (متوفای1382ق)، از عالمان برجسته و سیاستمداران مغرب اسلامی، کوشید تا با تدوین کتاب التراتیب الاداریه، نظام حکومتی پیامبر خدا (ص) را در پیش دید مخاطبان قرار دهد. او با تخصّص ویژه ای که در حدیث، رجال و تاریخ داشت، با مبنا قرار دادن کتاب تخریج الدلالات السمعیه علی ما کان فی عهد رسول الله (ص) من الحرف والصنائع و العمالات الشرعیه، نوشته علی بن محمد خزاعی تلمسانی (متوفای 789 ق) و اعتماد بر آن کتاب این اثر جاودانه را بر جای گذاشت. کتّانی به منظور اثبات یکی بودن دین و سیاست در اسلام، آنچه را به نظامات سیاسی و حکومتی در عصر نبوی مربوط بود، از لابه لای متون تاریخی و سیره ها استخراج و با فصل بندی مرتبی ارائه کرد. او تأکید داشت، ریشه های تمدن اسلامی و تمام آنچه به عنوان اجزای حکومت از آن یاد می شود، در سیره نبوی وجود داشته و بعدها رشد کرده است. این کتاب نه تنها منبعی برای شناخت حکومت در اسلام، که اثری پایه ای برای شناخت تاریخ تمدن اسلام است.
در انبار موجود نمی باشد
نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام
نویسنده |
عبدالحی کتانی
|
مترجم |
علیرضا ذکاوتی قراگزلو
|
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 480 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1391 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
مطالعات تاریخی
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9789647788458
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
نوایی همآهنگ باران
معرفی کتاب آه باران اثر فریدون مشیری
هارپر و ارکستر دیوانه 2/ سیرک رؤیاها
با هارپر و نوای موسیقیاش به سیرک رؤیاها سفر کنید تا به بزرگترین راز زندگی هارپر پی ببرید.
بازگشت چورب
عليه تو اعلان عشق ميدهم
در بخشی از کتاب علیه تو اعلان عشق میدهم میخوانیم
با هوشیاری کامل (یا با آنچه که بعد از شناختنت بر جای مانده بود) بر آن شدم که به تو عاشق باشم کاری ارادی نه کاری از روی شکست و هزیمت هان اینک من با هوشیاری کامل (یا با جنونم) از حصارهای وجودت عبور میکنم و از پیش میدانم در چه سیارهای آتش خواهم افروخت و کدام توفان را از صندوق گناهان رها خواهم کرد. و مشتاق به سوی تو خواهم شتافت تا مرزهایم در مرزهای تو گم شود و بر بستر ابرهای شفاف، باهم، به خواب رویم و من تو را صدا بزنم: ای من!...فهرست مطالب کتاب
مقدمهی مترجم تماس شبانه عشق بهخیر! علیه تو اعلانِ عشق میدهم چونان صاعقه در من رخنه کردی شکوفههای شبانهی جنون فریاد وقتی که قلبت پروانه میشود با تو دانستم که زمین مسطح است روزگاران میان اخگر و خاکستر عشق مردان همچون آب در غربال است سفر میکنم با خاطراتمان که در چمدان من است نغمهای غیرانفرادی با بربط اشتیاق شهادت میدهم علیه تو در برابر دادگاه شب غریبه... گویا من مُردهام!مبانی درستنویسی: زبان فارسی معیار
بخشی از کتاب مبانی درست نویسی
«درباره زبان و نگارش فارسی تا کنون کتابها و مقالات فراوانی چاپ و منتشر شده است. تعدد و تنوع این همه کتاب و مقاله، بیانگر این نکته است که در نگارش زبان فارسی مشکلاتی وجود دارد. کتاب حاضر با عنوان «مبانی درست نویسی زبان فارسی معیار» قدمی کوچک در زمینه تذکر و رفع پارهای از همین مشکلات است. در این کتاب کوشیدهایم بر اساس مبانی و اصول دستور زبان فارسی، پارهای غلطهای مصطلح، مشهور و رایج در متون علمی فارسی را متذکر شویم. شواهد مثال غلطهای زبان فارسی، برگرفته از کتابها و مقالات علمی و پژوهشی است و از شواهد خودساخته کمتر استفاده شده است. تذکر این نکته لازم است، آنچه تحت عنوان «غلط» در سطح کلمه و جمله یاد شده، به دلیل کثرت کاربرد پارهای از آنها در زبان گفتار و نوشتار امروز، و حتی در متون علمی، غلط بودن آنها باور نکردنی و دور از ذهن است؛ اما چون اصلیترین دلیل معیار بودن هر زبان، تبعیت از ساختار حاکم بر همان زبان (دستور زبان) است، و هر گونه تخطی از قواعد دستوری در ساختمان کلمه، عبارت و جمله، خلاف معیار و هنجارهای زبان تلقی میشود، ما از خلاف معیارها، تحت عنوان «غلط» یاد کردهایم.»مهماني تلخ
در بخشی از کتاب مهمانی تلخ میخوانیم
با انگشت جلو را نشان داد. خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد طرفم. جلوام که رسید، زد روی ترمز، طوری که لاستیکها چند سانتی روی آسفالت کشیده شدند. سرم را خم کردم و کنار شیشهی نیمه پایین گفتم: « پارکوی. » با انگشت شست، صندلی عقب را نشان داد.
وقتی در را باز کردم، زنی که عقب نشسته بود، رفت کنار شیشه. سوار شدم. راننده زد توی دنده. گفت: « حالا تا نیایش بریم. » « من پیاده می شم. » خواستم دستگیره را بکشم که گفت: « بشین، آقاجون. بالاخره یه کاریش میکنیم. » برگشته بود. گفتم: « نمی خوام وسط راه تاکسی عوض کنم. » پایش را گذاشت روی گاز و ماشین از جایش کنده شد.
شاید هنوز بیست متر نرفته بود که گفت: « خیلی زود جوش می آری،آقا. » « جوش نمی آرم. گفتم که نمی خوام تاکسی عوض کنم. » « اصلاً اون جا که شما وایساده بودی تا صبح هم کسی سوارت نمیکرد. » از توی آینه نگاهی به من انداخت.
بعد سرش را چرخاند طرف مردی که صندلی جلو نشسته بود. گفت: « شما دیدینش، آقا؟ » مرد بی آن که نگاهش کند، گفت: « من اصلاً حواسم به خیابون نبود.» زن گفت: « من دست شونو دیدم. » « آره، منم همون یه دستو دیدم که از لای درخت ها اومده بود بیرون. معلوم می شه شما هم مثل من حواس تون خیلی جَمعه. » گفتم: « می خواستین بیام وایسم وسط اتوبان؟ »
« دیگه آخه شما هم خیلی رفته بودی کنار. تا آدم می اومد بفهمه چی به چیه، پنجاه متر رفته بودجلو. » مردی که جلو نشسته بود، گفت: « اتفاقاً ایشون کار درستی کردن. تو این شهر تا بخوای جوون الکی خوش هست. می زنن به آدم و درمی رن. بعدش هم هیچی به هیچی. جنازه ت افتاده وسط اتوبان. » زن گفت: « آره، واقعاً. » کیفش را که گذاشته بود روی زانویش، باز کرد و دستمالی بیرون آورد
گفت: « اگه تا پارک وی می رین، من هم می آم. » راننده از توی آینه نگاهش کرد. « تا تجریش هم بخواین می رم. می خوام برم اون جا بنزین بزنم.«من همون پارک وی پیاده می شم.» دوباره توی آینه نگاهش کرد. گفت: «رو چشمم، خانم.» لبخند زد.
کمی بعد، وقتی داشتیم به پل گیشا نزدیک می شدیم، راننده شیشه اش را تا آخر پایین کشید. آرنجش را گذاشت لب پنجره و به ماشین بغلی نگاه کرد که داشت نزدیک ما حرکت می کرد. از پنجرهی بازش صدای آهنگ ملایمی به گوش میرسید.
گفت: «لامسب، انگار نه انگار پاییز شده. هوا از تابستون هم گرم تره». دست راستش را گذاشت به صورتش. حدس زدم دارد با سبیلش ور میرود. باز توی آینه نگاهی به من انداخت. وقتی دید حواسم به اوست، نگاهش را دزدید. با این حال هنوز چشمهای ریزش پیدا بود.
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتاب
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.