



نور در تئاتر
24,000 تومان
نور از جمله عناصر هنری و تخصصی تئاتر است که به نظر نویسنده کتاب تا کنون به راستی و به جد در ایران به آن پرداخته نشده است. نویسنده معتقد است نقش نور بسیار گسترده و قدرتمند است.کتاب یادشده حاصل سی سال تجربه عملی و نیز مطالعه و تحقیق نویسنده درباره تئاتر و نور است. سهم شناخت تحلیلی و مفهومی و نیز طراحی نور و هنر نورپردازی نسبت به سهم نگاه فناورانه و فنی بسیار زیاد است. می توان در پیشگفتار کتاب با انگیزه هایی که نویسنده را به نگارش متن برانگیخته آشنا شد. شناخت تئاتر به صورت آکادمیک و شناخت نور در تئاتر به صورت علمی و عملی شرایط مناسبی برای نویسنده فراهم آورده است تا بتواند به درستی پاسخهای جامعی برای پرسشهای کنجکاوانه دانشجویان، کارگردانان؛ نویسندگان، طراحان تئاتر و بازیگران داشته باشد. وجود پیوستها، فهرست منابع و واژه نامه از جمله مزایای این کتاب به حساب می آید. پیوستها شامل پیوست اول گفتگـو با دکتـر علی رفیعی، کارگـردان و طراح صحنـه، پیرامـون نورپردازی در تئاتر، است. این گفتگــو درخصوص اهمیت انسان و تفکر و احساس او در مقابل اهمیت تکنولوژی و پیشرفت آن است. پیوست دوم به تصاویر و جلوه های ویژه و شابلونهای نورپردازی و فرمهای مخصوص نورپردازی می پردازد و پیوست سوم صحنه هایی از اجراهای گوناگون است که در آن تصاویر رنگی از نورپردازیهای مختلف با تفسیرهای تحلیلی و مفهومی و شرح کامل نورپردازی برای هر تصویر آورده شده است. سخن پایانی نویسنده همه صداقت و عشق او را به نور و نورپردازی در تئاتر به نمایش می گذارد.
در انبار موجود نمی باشد
نویسنده | عبد الخالق مصدق |
مترجم |
—————–
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 262 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1393 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع | هنر |
نوع کاغذ | ————– |
وزن | 359 گرم |
شابک | 9786000200671 |
وزن | 0.359 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.قواعد فقه ، بخش مدنی 2
نگاهی به فلسفه
سر لانسلوت، کجایید؟-6
حکایتهای فلسفی (برای حفظ زمین)
شب (داستان های برگزیده دومین دوره جایزه ارغوان)
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.