نوشابه پپسی 300 میل
13,000 تومان
ویژگیهای نوشابه پپسی 300 میل
- طراوت و شادابی
- کیفیت بالا
- گاز متعادل
- ماندگاری طعم
- تامین انرژی سریع
- لذت طعم همراه با غذا
- افزایش نشاط
فقط 1 عدد در انبار موجود است
نوشابه پپسی 300 میل
نوشابه یکی از پرطرفدارترین نوشیدنیهای جهان است که طعم منحصربهفرد آن در هر جمع و موقعیتی میدرخشد. نوشابه پپسی 300 میل بهعنوان یکی از محبوبترین برندهای نوشیدنی گازدار، همواره جایگاه ویژهای در سفرهها و مهمانیها دارد. این نوشابه با طعم کلاسیک و ماندگار خود، انتخابی ایدهآل برای تمامی سلیقههاست. اگر به دنبال نوشیدنیای هستید که در کنار غذاهای مختلف خوشطعمتر باشد، پپسی گزینهای بیرقیب است.
چرا نوشابه پپسی 300 میل ؟
1. طعم کلاسیک و ماندگار:
پپسی با طعم متمایز و تعادلی بین شیرینی و گاز، تجربهای لذتبخش را برای مصرفکنندگان فراهم میکند.
2. حجم مناسب برای جمعها:
بطری 300 میل پپسی، گزینهای ایدهآل برای مهمانیها، دورهمیهای خانوادگی و مجالس دوستانه است.
3. بستهبندی استاندارد:
این نوشابه در بطریهای پلاستیکی باکیفیت و درب محکم عرضه میشود که از ماندگاری گاز و طعم محصول اطمینان حاصل میکند.
4. انتخابی برای تمامی غذاها:
چه در کنار پیتزا، برگر، فستفود و چه در کنار غذاهای ایرانی مانند کباب و تهچین، نوشابه پپسی همیشه طعمی دلپذیر را به همراه دارد.
ویژگیهای نوشابه پپسی 300 میل
1. طراوت و شادابی:
نوشابه پپسی به دلیل گاز مناسب و طعم منحصربهفرد، حس طراوت و شادابی را به مصرفکنندگان القا میکند.
2. کیفیت بالا:
این محصول با رعایت بالاترین استانداردهای بهداشتی تولید و عرضه میشود.
3. گاز متعادل:
گاز موجود در نوشابه پپسی بهگونهای تنظیم شده که نهتنها طعم آن را بهبود میبخشد، بلکه تجربهای خوشایند در هنگام نوشیدن فراهم میکند.
4. ماندگاری طعم:
درپوش محکم بطریها، امکان حفظ طعم و گاز محصول را حتی پس از باز شدن فراهم میکند.
ترکیبات اصلی نوشابه پپسی
- آب گازدار: عامل اصلی در ایجاد طراوت و شادابی.
- شکر یا شیرینکنندههای طبیعی: تعادل ایدهآلی از شیرینی را فراهم میکند.
- اسید فسفریک: ایجاد طعم ملایم و دلپذیر.
- طعمدهندههای طبیعی: راز اصلی طعم کلاسیک و ماندگار پپسی.
- کافئین: برای افزایش انرژی و رفع خستگی.
خواص و مزایای نوشابه پپسی
1. تامین انرژی سریع:
نوشابه پپسی به دلیل وجود شکر و کافئین، یک منبع سریع انرژی است و میتواند خستگی روزمره را کاهش دهد.
2. لذت طعم همراه با غذا:
پپسی با طعم بینظیر خود، غذاها را خوشمزهتر کرده و تجربهای متفاوت از صرف وعدههای غذایی را فراهم میکند.
3. افزایش نشاط:
گاز و کافئین موجود در نوشابه باعث افزایش نشاط و شادابی میشود.
نکات مهم هنگام خرید نوشابه پپسی
- تاریخ تولید و انقضا را بررسی کنید
- همیشه از تازه بودن محصول اطمینان حاصل کنید.
- به سلامت بستهبندی دقت کنید
- بطری باید بدون ترک یا نشتی باشد و درب آن بهدرستی بسته شده باشد.
- از فروشگاههای معتبر خرید کنید
- محصولات نوشابه را از فروشگاهها و مراکز معتبر تهیه کنید تا از کیفیت آن اطمینان داشته باشید.
چرا نوشابه پپسی انتخابی بینظیر است؟
- طعم خاص و شناختهشده جهانی
- پپسی یکی از برندهای پرطرفدار و شناختهشده در سراسر دنیاست که طعم خاص آن در میان میلیونها مصرفکننده محبوبیت دارد.
- مناسب برای تمامی موقعیتها
- چه در جشنها و مهمانیها و چه در روزهای عادی، پپسی همیشه انتخابی مناسب است.
- حجم ایدهآل
- نسخه 300 میل نوشابه پپسی، هم مقرونبهصرفه است و هم برای خانوادهها و جمعهای دوستانه کاملاً مناسب است.
وزن | 1 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: samanehfathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کیمیاگر
معرفی رمان کیمیاگر:
واکنشهای جهانی به رمان کیمیاگر:
پائولو کوئیلو با اینکه بهشدت مورد انتقاد منتقدان مطرح کتاب است اما بدون شک یکی از بزرگترین نویسندگان برزیلی است. اکثریت آثار او بر اساس عرفان و علم به چیزهایی است که مردم عادی آن را درک نمیکنند.
«کتاب کیمیاگر افسانهای حکیمانه و الهامبخش در مورد رسیدن به رویاهای شخصی و سفر واقعی زندگی است.» - اِم. اسکات پِک «این جادوگر برزیلی (پائولو کوئيلو) باعث میشود کتابها از کتابفروشیها ناپدید شود.» - نیویورک تایمز «کیمیاگر داستانی زیبا است که پیامی برای هر خواننده دارد.» -جوزف گیرزون، نویسندۀ کتاب جاشواچرا باید رمان کیمیاگر را بخوانیم؟
کیمیاگر کتابی عالی برای هرکسی در هر سنی است که علاقه به خواندن کتابهای رشد فردی و ادبی دارد و برای هرکسی که میخواهد رؤیایش را بخواند شدیداً توصیه میشود. خواندن کتاب کیمیاگر نیازمند زمان و آمادگی بالا برای مطالعه است. این کتاب با اینکه رگههای طنز و کمدی دارد اما برای سرگرمی نوشته نشده است. بلکه کتابی است که نوشته شده تا خواننده بتواند خودش را بازیابد.
جملات درخشانی از کتاب کیمیاگر:
«اسمش سانتیاگو بود. وقتی روز سرازیر شد و آسمان به تاریکی زد، با گلهاش به کلیسای متروک و مخروبهای رسید که سقف آن سالها پیش فرو ریخته بود و درخت چنار بزرگ و پرشاخ و برگی از محل نمازخانه آن سر برآورده، رو به آسمان داشت. تصمیم گرفت شب را آنجا بخوابد. گوسفندها را از درگاهیِ فروریخته، وارد محوطه کلیسا کرد. منطقه را میشناخت و میدانست گرگی در کار نیست ولی... یادش آمد، یک بار، یکی از میشهایش با استفاده از تاریکی فرار کرده بود و او تمام روز بعد را به جستجوی حیوان گمشده گذرانده بود. بهتر دید، درگاه را با تخته پاره بپوشاند تا مانع فرار آنها در تاریکی شب شود. بالاپوشش را روی زمین پهن کرد و دراز کشید. کتابی را که تازه از خواندنش فارغ شده بود، زیر سر گذاشت. فکر کرد بهتر است کتابهای پرحجمتری بخواند تا هم دیرتر تمام شوند و هم بالشهای راحتتری برای شبها باشند. وقتی بیدار شد، آسمان هنوز تاریک بود. نگاهش از پسِ خرابهها در نیمهراه آسمان، در آن دورها، به ستارهها میرسید، ستارههایی که سوسو میزدند. به خود گفت: «کاش بیشتر میخوابیدم.» چون... خوابی دیده بود، خوابی ناتمام، همان خواب هفته پیش که یک بار دیگر در سایهروشن ذهنش دویده بود و باز قبل از اینکه به صحنههای پایانی برسد، بیدار شده بود.»
«جوان فکر کرد که اگر علت را برای دخترک بگوید، او چیزی نخواهد فهمید بنابراین بهتر دید به سؤالش جواب ندهد، و به ادامه شرح ماجراهای سفر پرداخت. میدید که چشمان دخترک از تعجب گاه بزرگ و از هراس گاه بسته میشوند. زمان میگذشت و او آرزو داشت... آرزو داشت روز به غروب ننشیند، کار پدر دخترک آنقدر زیاد شود تا از او بخواهد سه روز تمام به انتظار بماند. خود را در حالت متفاوتی میدید، چیزی در درونش میدوید، احساسی که تا آن روز برایش ناشناخته بود. میل داشت برای همیشه در همان شهر، با همان دخترک موسیاه، با چشمان سیاه درخشان، باقی بماند... برای همیشه، آنهم در روزهای لبریز از بیخیالی، روزهایی که هرگز شبیه به هم نباشند. اما... بازرگان سر رسیده بود و از او خواسته بود پشم چهار گوسفند را برایش بچیند، پولش را هم داده بود و دعوتش کرده بود سال آینده دوباره بیاید. اکنون... چهار روز دیگر راه در پیش دارد تا به آن شهر برسد. ناباور بود و بسیار ملتهب. نکند دخترک فراموشش کرده باشد. کم نیستند چوپانانی که از آنجا گذشتهاند و پشم گوسفندهایشان را به بازرگان عرضه داشتهاند.» «با خود اندیشید، شاید این مکان مخروبه، این کلیسای متروکه، که درخت چناری از نمازخانه آن سر به آسمان کشیده، محل آمد و رفت کولیهای جادوگر باشد... یا شاید، اجنه... فضای آن را اشغال کردهاند که چنین پراکنده اندیشید و چنین فکری در ذهنش جان گرفت. و در ادامه این فکر از خود پرسید، آیا... خواب ناتمامی که دوبار به سراغش آمد، نمیتواند علت افکار درهمش باشد؟ و نمیتواند سبب شود آنچنان تصوری در ذهنش بدود و بخواهد عصبانیتش را بر سر دوستان همیشه وفادارش، بر سر گوسفندهایش خالی کند؟ فکرش به جایی نرسید. شراب باقیمانده از شب قبل را سرکشید و بالاپوش خود را دور بدنش پیچید. میدانست که تا چند ساعت دیگر، با نیش خورشید، هوا گرم میشود و او نخواهد توانست گلهاش را به اطراف ده ببرد. تابستان، در این ساعت، همه اسپانیا خوابیده است و گرما تا شب ادامه دارد. او ناگزیر بود، تمام روز، بالاپوش خود را همراه داشته باشد، گاه و بیگاه به سرش میزد که این بار اضافی را از خود دور کند.»تحلیلی بر رمان کیمیاگر:
کوئیلو در کتاب کیمیاگر به تضاد درونی عشق و افسانه شخصی درون سانتیاگو میپردازد و در نهایت عشق را بهعنوان ابزاری پشتیبان، برای رسیدن به افسانه شخصی پیشنهاد میکند و میگوید که عشق محرک بزرگی در زمان و نحوۀ رسیدن به رؤیاهاست. به گفتۀ کوئیلو، رؤیاها هزینه دارند اما نزیستن رؤیاها هزینۀ سنگینتری دارد. دنبالکردن رؤیاهایمان و متعهدشدن به انجام آنها باعث میشود که تمام کائنات دستبهدست هم بدهند تا آنچه را که میخواهید به شما ببخشند. کیمیای زندگی قویترین عنصر هدایتکنندۀ احساسات و افکار و خواستهها و نیازهای ماست و باتکیه بر اصل «هرآنچه که از جهان و کائنات طلب کنیم، به ما بخشیده میشود» به امکان تحقق یافتن رؤیاهای ما اشاره میکند. کوئیلو در این کتاب نمادین و تأملبرانگیز، مفهوم مهمی را که درکش برای همۀ مردم واجب است بیان میکند: در زندگی، هیچچیز زیباتر از خود زندگی وجود ندارد.
چرا کیمیاگر بسیار موفق شد؟
کیمیاگر کتاب بسیار موفقی است و هنوز هم بهخاطر روایت عالی و پرسیدن عمیقترین سؤالات دربارۀ زندگی، کتاب پرفروشی حساب میشود. کیمیاگر از دیدگاه سومشخص روایت میشود و خواننده بهراحتی میتواند با شخصیت اصلی، اضطرابها و تردیدهای او همدلی و همذاتپنداری کند. کوئیلو با زبانی ساده دانش گستردهای را که دربارۀ موضوعات متنوعی چون عرفان و معنویت و روح انسانی دارد با ما به اشتراک میگذارد. این کتاب به ما میآموزد که باید به قلبمان گوش دهیم و به اهدافمان وفادار بمانیم تا قدرتی کسب کنیم که از هر مانعی بر سر راهمان قویتر است. کتاب کیمیاگر نه فقط بهخاطر داستان شگفتانگیزش بلکه بهخاطر روایت ساده و درکپذیرش بسیار لذتبخش است. پائولو کوئیلو در این اثر با زبانی ساده نشان میدهد که کیمیاگری نه تبدیل مس به طلا بلکه تبدیل روحی کوچک و ساده به خردمندی بزرگ است. کتاب کیمیاگر شخصیت تکراری ندارد و چون هرکدام از شخصیتها به روش خودش بهنوعی به سانتیاگو کمک میکند، هرکدام ویژگیهای منحصربهفرد خودشان را دارند. زن کولی به او اجازۀ پذیرش رؤیا و درک امکاناتش را داد، شاه پیر به او فال گرفتن آموخت و یک جفت سنگ به او داد تا بتواند با آن فالش را بخواند، مرد انگلیسی به او یادگیری و تحقیق آموزش داد و کیمیاگر نشانش داد تا دربارۀ شگون و آیندهاش بیشتر بداند. همذاتپنداری با کتاب کیمیاگر بسیار ساده است. شاید به همین دلیل است که این کتاب بسیار محبوب شده است. همۀ ما رؤیایی داریم و مایلیم تحت هر شرایطی آن را دنبال کنیم، اما واقعیت زندگی اغلب بر خلاف ما حرکت میکند و تلاش میکند به رؤیای ما پایان ببخشد. همین اتفاق برای چوپان کتاب کیمیاگر میافتد، او برای رسیدن به رؤیا و اهدافش تلاش میکند، درست مانند اغلب ما، او نیز میخواهد تسلیم شود و به منطقۀ امن خود بازگردد اما پشیمانی دستکشیدن از رؤیایش او را رها نمیکند. این تشابهات بین داستان و واقعیت زندگی ماست که باعث میشود بعد از شروع کتاب کیمیاگر دلمان نخواهد که پیش از تمام شدنش آن را زمین بگذاریم.
خلاصۀ داستان کیمیاگر
کتاب کیمیاگر قصۀ سانتیاگو، چوپان جوان اندلسی را بازگو میکند که بهقصد جستجوی گنجی واهی که در خوابدیده در زیر اهرام مصر مدفون شده است، میهن خود را ترک کرده و در آفریقای شمالی سرگردان میشود. او با یک کولی، مردی که ادعا میکند پادشاه است و یک کیمیاگر آشنا میشود. سانتیاگو به دلیل برخورد با شخصیتهای رازآلود مختلف، مفاهیم ابتدایی وجودگرایی را میآموزد. اساسیترین مفاهیم را خردمندترین استاد یعنی کیمیاگر به او میآموزد. او بهتنهایی اثری عمیق و تحول برانگیز بر زندگی سانتیاگو میگذارد اما هیچ یک از آنها نمیدانند که گنج چوپان دقیقاً چیست و آیا سانتیگو موفق میشود بر موانع راه غلبه کرده و گنجش را به دست بیاورد یا نه؟ سفری که در ابتدا بهقصد مال دنیا آغاز شده رفتهرفته به ماجراجویی برای کشف خود و غنای روحی تبدیل میشود. سانتیگو از گوسفندچرانی ساده تبدیل به خردمندی میشود که در روح جهان غوطهور شده است. کتاب کیمیاگر نمادی جاودان از اهمیت دنبالکردن رؤیاها و گوشدادن به ندای قلبمان است.
مضامین اصلی کتاب کیمیاگر
جزءجزء کتاب کیمیاگر پر از نماد است. سفر سانتیاگو و مواجه او با اهرم مصر بهشدت مملو از معناست. در هر سطر این کتاب پیامی قدرتمند نهفته است که تاکید میکند معنای واقعی زندگی نه در امور مادی و زائد بلکه در درک افسانه شخصی و کیمیای زندگی است و بر ما ضروری است که افسانه شخصی خودمان را شکوفا کنیم. مضمون کلی کتاب آن است که همه چیز اهمیت خاص خود را دارد، همه چیز باید تکامل یابد و همه چیز، از کوچکترین اتمها تا بزرگترین و دورترین ستارهها در جهان، همه تکههایی از یک کل هستیم: روح جهان.
مانع ترس یکی از خطرناکترین موانعی که کتاب به آن پرداخته است موضوع ترس است. ترس از شکست است که ما را از افسانه شخصیمان دور میسازد و غلبه بر آن پیروزی بزرگی است. بنا به گفتۀ خود کوئیلو: «ترس از رنج بدتر از خود رنج است. هیچ قلبی نیست که در پی آرزوهایش باشد ولی رنج نبرد، چون آرزوها بیپایان و دور از دسترساند و راه، راه دشواری است. همت میخواهد و تلاش و هر لحظه آن میتواند لحظه پایانی باشد. لحظه دیدار با خدا یا لحظه پیوستن به ابدیت ...» خرد وقتی سانتیاگو از کولی تقاضا میکند خواب تکراریاش را برایش تعبیر کند از شنیدن تعبیر پیشپاافتاده او ناامید میشود. کولی در پاسخ به این ناامیدی برایش توضیح میدهد: «... چیزهای ساده با وجود سادگیهایشان رویدادهای شگفتانگیزی هستند. فقط متفکران و عالمان هستند که آنها را میبینند و به بررسی میگذارند...» قدرت اجتنابناپذیر ایمان در جایی از داستان قهرمان میکوشد که ندای سرنوشتش را فراموش کند اما پیرمردی با لباسی عربی سرنوشت پاکش را به او یادآوری میکند و میگوید: «این که در یکلحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست میدهیم و تصور میکنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگترین فریب دنیاست.» در هر اندیشه یک تصمیم نهفته است. جایی در میان آفریقا یک تاجر مکار پول سانتیاگو را بالا میکشد. بعد از آن قهرمان داستان باید انتخاب کند که چه واکنشی نسبت به این رخداد نشان دهد. آیا باید خود را قربانی بداند و ناله و اظهار شکست کند یا تصمیم بهتری وجود دارد؟ درنهایت او تصمیم میگیرد که خیال کند ماجراجویی در جستجوی گنج است.معنی نمادها در کتاب کیمیاگر:
گوسفندها گوسفندهای سانتیاگو نمادی از وجود و زندگی افرادی است که نسبت به افسانههای شخصیشان نابینا هستند. سانتیاگو گوسفندانش را دوست دارد اما بهخاطر تمایل حیوانی آنها به آب و غذا، نسبت به آنها بیاحترامی پنهانی میورزد. او احساس میکند که گوسفندانش قدر سرزمینهای بینظیری را که او در طول سفر کشف میکند نمیدانند و از اینکه آنها آنقدر کورکورانه به او اعتماد دارند که بهراحتی میتواند آنها را بکشد نیز در عذاب است. این گوسفندها نماد شخصیتهایی مانند نانوا یا تاجر بلور هستند که افسانههای شخصی خود را رها کرده و مانند گوسفندان تسلیم خواستههای مادی خود و میل به مقبولیت اجتماعی شدهاند. در نتیجه آنها بهخاطر دیدگاههای محدودشان، توانایی درک جنبههای خاصی از خلقت و بسیاری فرصتهای زندگی را از دست میدهند.
کیمیاگری کیمیاگری به فرایند تبدیل یک فلز بیارزش به فلزی بسیار باارزش مانند طلا گفته میشود. اما در این داستان کیمیاگری فراتر از فلزات میرود. سانتیاگو در این کتاب فلزی است که تحتتأثیر کیمیاگری قرار میگیرد. سفر و تجربیات سفرش او را از چوپانی ساده به کیمیاگری خردمند تبدیل میکند. همچنین تحقق افسانه شخصی هر فرد خود نوعی کیمیاگری است. به زبان کتاب، فلز باید خود را از شر تمام ناخالصیها خلاص کند تا به تکامل برسد. سانتیاگو نیز باید خود را از شر ناخالصیهایش مانند تمایل به پذیرش توسط والدینش، زندگی بهعنوان چوپان یا حتی زندگی با فاطمه خلاص کند تا به افسانه شخصیاش پی ببرد و رشد شخصیتی داشته باشد. بیابان صحرا، با شرایط سخت و جنگهای قبیلهای، نمادی از مشکلات جدی است و در انتظار هرکسی است که در تعقیب افسانه شخصی خود است، اما همچنین بهعنوان معلم مهم سانتیاگو در طول سفر او به اهرام عمل میکند. همانطور که کیمیاگر میگوید، آزمونها بخشی ذاتی از تمام افسانههای شخصی هستند، زیرا برای ایجاد رشد معنوی ضروری هستند. بیش از گرمای بیابان؛ سکوت، پوچی و یکنواختی کویر سانتیاگو را آزمایش میکند.مهمان نیمه شب
معرفی کتاب مهمان نیمه شب
راز خانهی نفرین شده! هدر گودنکاف در کتاب مهمان نیمه شب اسرار خانهای را برایتان برملا میکند که شاهد قتل دو نفر و نیز ناپدید شدن یک دختربچه بوده است. رمانی مهیج و تراژدی که مخاطب را تا آخرین صفحهی کتاب در خود غرق میکند و با پایانی غیرمنتظره، او را غافلگیر خواهد کرد. گفتنیست این اثر جنایی و معمایی از پرفروشترینهای نیویورک تایمز بوده است.دربارهی کتاب مهمان نیمه شب
«وایلی لارک» شخصیت اول داستان و نویسندهای است که در نوشتن رمانهای جنایی مهارت بالایی دارد. اکنون او مشغول نوشتن چهارمین رمان خود است و هنوز نمیداند که همزمان با نگارش آن قرار است به چه رازهای مخوفی پی ببرد. هدر گودنکاف (Heather Gudenkauf) در کتاب مهمان نیمه شب (The overnight guest) با ضرباهنگ تند وقایع و روایت جذاب خود داستانی نگاشته که قرار است مدتها ذهن شما را به خود مشغول کند. وایلی لارک که در نهایت برای نوشتن رمان چهارمش به موضوع دلخواهی نمیرسد، راهی خانهای خالی و دورافتاده میشود. این خانه در سال 2000 میزبان قاتلانی بوده که دو فرد را به قتل رساندهاند و در این بین کودکی هم گم شده که کسی از او هیچ خبری ندارد. هنگامی که یک طوفان شدید برفی اهالی شهر را درگیر خود کرده، وایلی کودک پنجسالهای را میبیند که در حیاط خانه رها شده است؛ درحالی که بهشدت خونریزی دارد و دهانش با چسب پوشانده شده. وایلی سراسیمه قصد دارد تا پلیس را در جریان بگذارد اما طوفان باعث شده برق خانه قطع شود و او هیچ راه ارتباطی با مأموران پلیس نداشته باشد. پس خودش دستبهکار میشود و سعی میکند مراقبت از کودک را به عهده بگیرد. وایلی پسربچه را به خانه میبرد و با رسیدگی به زخمهایش از او میخواهد که از اتفاقات پیشآمده حرفی بزند اما به نتیجهای نمیرسد. سرانجام وایلی که امیدی برای پی بردن به راز کودک ندارد از خانه خارج میشود تا با جمعآوری هیزم، فضای خانه را گرم نگهدارد. اما وقتی برمیگردد با درهای بسته روبهرو میشود. همهی درهای خانه از داخل قفل شدهاند و عجیبتر از آن، وایلی از پنجرهی خانه زنی را میبیند که تبری به دست گرفته است. با دیدن این صحنه است که وایلی وحشتزده به خانه حملهور میشود تا هرطور شده کودک را نجات دهد اما... هدر گودنکاف در روایت کتاب مهمان نیمه شب از رفتوبرگشت بین گذشته و حال استفاده کرده است. گذشته یعنی بیست سال پیش، زمانی که قتلها رخ دادهاند و اکنون نیز زمانی است که وایلی با حوادث غیرعادی خانه مواجه میشود. این سبک نگارش، نه تنها بر جذابیت کتاب افزوده، بلکه خواننده را در نوعی تعلیق و شگفتی فرو میبرد. فضای مخوف داستان تنها به صحنههای تاریک و ترسناک محدود نمیشود. هدر گودنکاف میکوشد حتی در توصیفاتی که از اتفاقات معمولی دارد، ترس و وحشت را به مخاطبش القا کند. بادی که تازیانه میزند و کتری که زوزه میکشد به خواننده یادآوری میکنند که قرار است با وقایع هولناکی روبهرو شود. از سوی دیگر، شخصیت «وایلی لارک» تاحدودی به زندگی واقعی نویسنده نزدیک است. هر دو نویسندهی داستانهای جنایی هستند و اتفاقاً محل حوادث کتاب، شهر آیووا، یعنی همان شهری است که هدر گودنکاف در حال حاضر در آن سکونت دارد. اگر شیفتهی داستانهای ژانر وحشت هستید، پیشنهاد ما به شما خواندن کتاب پرفروش مهمان نیمه شب است. علی قانع برگردان روان این کتاب را به عهده داشته و نشر نون نیز آن را روانهی بازار کتاب کرده است.دفتر 80 برگ پی بوک
ما ایرانیان (ویراست دوم – زمینهکاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی)
معرفی کتاب ما ایرانیان
حد تقریر (لکان، هنر و ادبیات)
معرفی کتاب حد تقریر (لکان، هنر و ادبیات)
تفکر
محصولات مشابه
نوشابه کوکا قوطی
زعفران درجه یک بهرامن(یک گرم)
تن ماهی الیکا
نوشابه پپسی ۱.۵ لیتری
شکر کیلویی
رشته آش 2 کیلو
لیمو عمانی شیراز کیلویی
ویژگیهای لیمو عمانی شیراز
- کیفیت بینظیر و طعم طبیعی
- رنگ طبیعی و پوسته نازک
- فاقد تلخی و اسیدیته متعادل
- سرشار از ویتامین C و آنتیاکسیدانها
- خشککردن به روش سنتی
- تاثیر در کاهش وزن و سمزدایی بدن
- طعمدهنده محبوب غذاهای سنتی
- ماندگاری بالا و ذخیره آسان
- تأثیر مثبت بر دستگاه گوارش
- محصولی ارگانیک و سالم
- گزینهای مناسب برای رژیمهای گیاهخواری
- محبوبیت جهانی
- طبیعت چندمنظوره
نخود کشاورزی کرمانشاه
ویژگیهای نخود کشاورزی کرمانشاه
- کیفیت و طعم منحصر به فرد
- منبع غنی از پروتئین و مواد مغذی
- خواص ضد التهابی و آنتیاکسیدانی
- کمک به سلامت گوارش
- استفاده در غذاهای مختلف
- نگهداری آسان نخود
- تأثیر مثبت بر روی پوست و مو
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.