هرگز به ترول ها اعتماد نکن-18

5,000 تومان

مدرسه نابود کنندگان اژدها-١٨
ویگلاف از این که به م.ن.ا. برمی گردد و به کلاس دوم می رود بسیار ذوق زده است!
اما از این که برادر کوچک شیطانش هم با او به مدرسه می آید چندان خوشحال به نظر نمی رسد. همچنین از این که باید دوست یک کلاس اولی باشدکه یه ترول گنده بک است، به هیچ وجه خوشحال نیست، ترولی که دروغ های شاخدار می گوید و فکر می کند که دست انداختن دیگران، به خصوص ویگلاف، کار جالبی است

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

هرگز به ترول ها اعتماد نکن-18

نویسنده
کیت مک مولان
مترجم
فرزانه مهری
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٠٨
نوع جلد شومیز
قطع پالتویی
سال نشر ١٣٩٣
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن ۱۱۱ گرم
شابک 9786006753607
توضیحات تکمیلی
وزن 0.111 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “هرگز به ترول ها اعتماد نکن-18”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پدیدارشناسی چیست؟

10,000 تومان
نویسنده آندره دارتیگ دکتر محمود نوالی نوبت چاپ 11 تعداد صفحات 204 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1399

روش تدریس زبان فارسی

223,000 تومان
این کتاب حاصل پژوهش های چندین ساله مؤلف در خصوص رویکردها ، روش ها و شیوه های گوناگون تدریس زبان فارسی است. دیدگاه حاکم بر کتاب منبعث از شاخه مطالعاتی میان رشته ای زبان شناسی تربیتی است که بر اساس آن هر گونه فعالیت در امر زبان آموزی و تدریس زبان اول و دوم نیاز به کاربرد یافته های علوم آموزشی، زبان شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی دارد. مخاطبان اصلی کتاب معلمان زبان فارسی و همچنین دانشجویان رشته های علوم آموزشی و آموزش زبان فارسی هستند که با مطالعه این کتاب خواهند توانست دانش نظری و مهارتهای عملی خود را در زمینه تدریس زبان فارسی ارتقا دهند. شایان ذکر است کتاب حاضر هم اکنون منبع درسی اکثر دانشکده ها و مراکز تربیت معلم است و از بدو انتشار مورد استقبال گسترده علاقه مندان واقع شده است.
سفارش:0
باقی مانده:2

مردی به نام اوه

349,000 تومان
مردی به نام اوه، اولین رمان فردریک بکمن (نویسندۀ سوئدی)، شاهکاری است که طیف وسیعی از خوانندگان را در سراسر دنیا غافلگیر کرده و لذت مطالعۀ رمانی درجه یک و دوست‌داشتنی را برایشان به ارمغان آورده است. این کتاب تاکنون به بیش از سی زبان زندۀ دنیا ترجمه شده و میلیون‌ها نسخه از آن به فروش رسیده است. محبوبیت مردی به نام اُوه چنان است که مجلۀ آلمانی اشپیگل دربارۀ آن نوشته است: «کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند!» بکمن در این رمان تراژیک-کمیک احساس‌هایی مثل عشق و نفرت را به‌زیبایی به تصویر می‌کشد و انسان و جامعۀ مدرن را در لفاف طنزی شیرین و جذاب نقد می‌کند. نشر نون اولین ناشر ایرانی است که مجموعۀ کامل آثار بکمن را به مخاطبان فارسی‌زبان ارائه کرده است.

کلیات سعدی اهوازی (یا با من مغولستان بیا)

159,000 تومان
اين که يک قاب از زندگي‌مان چگونه مي‌تواند پس از سال‌ها همراه ما بماند و ما را در مقابل خودش متوقف کند، مي‌تواند دلايل متعددي داشته باشد. دلايلي که گاهي با خيره شدن به آن قاب شايد اندکي آشکار شوند شايد هم نه!... تابستان سال اولي که ساکن کوي سعدي شده بوديم همان تابستاني بود که در آن روبرتو باجيو داشت يک‌تنه ايتاليا را در آمريکا قهرمان جهان مي‌کرد. تابستاني که براي ما داغ‌تر از هميشه بود. براي من و فارس و بهنام و عادل چينکو.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

پناهجویان در گذر تاریخ

25,000 تومان
مسئلۀ پناهجویی و آوارگی قدمتی به درازای تاریخ بشر دارد؛ از زمان رانده شدن آدم و حوا از بهشت و آوارگی قابیل پس از کشتن برادرش هابیل تا به امروز، ، پدیده‌ای که همواره با زندگی بشر همراه بوده است. پناهجویی به دلایل مختلفی رخ می‌دهد: آزار و اذیت به خاطر نژاد، دین، قومیت، عقاید سیاسی یا عضویت در گروه اجتماعی خاص، یا بر اثر جنگ‌های داخلی، خشونت و فقر. در دو قرن اخیر به دنبال جنگ‌های جهانی در اروپا، و جنگ‌های اخیر در خاورمیانه و آفریقا آوارگی و پناهجویی به مسئله‌ای بحرانی تبدیل شده است، از این رو، از میانۀ قرن بیستم سازمان‌هایی بین‌المللی به منظور ساماندهی مسئلۀ آوارگان و پناهجویان کمک به آن‌ها شکل گرفته که تا به امروز فعالیتشان ادامه دارد. اما در این باره همواره اختلاف‌نظرهایی وجود دارد؛ عده‌ای خواهان کمک به پناهجویان و پذیرش آن‌ها در کشورشان هستند و عده‌ای پناهجویان را به چشم تهدید نگاه می‌کنند و خواهان اتخاذ سیاست‌های سفت و سخت در مواجهه با این مسئله هستند، و در این میان پناهجویان در تلاطم این تصمیمات سیاسی چشم به آینده‌ای نامعلوم دوخته‌اند.