هفت داستان

7,000 تومان

«حرفت را هرگز قبول نداشتم که شاعر باید احساس زمان خود باشد و احساس نسل خودش . به نظر من شاعر باید احساس تمام زمان ها باشد و تمام نسل ها. بازی نسل‌ها را قبول ندارم… هر نسلی، جوانی ودیوانگی خودش رادارد.» شادی‌ها و سرخوشی های جوانی دیر یا زود به جدیتی عبث بدل می‌شوند و خودفریبی و حسرت آغاز می‌شود. آدم‌‌هایی ناتوان از زندگی کردن به باب دل خود، برای فراز از کابوس حال به گذشته می‌گریزند، به عشق‌های ازدست رفته ، دوستی‌های دفن شده و سرانجام مرگ درراه که دیری است خویشاوندش گشته‌اند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

هفت داستان

نویسنده
رضا قیصریه
مترجم
——-
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ١٦٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٣
سال چاپ اول ١٣٨٠
موضوع

جایزه

داستان کوتاه فارسی

برنده‌ی قلم زرین مجله‌ی گردون

نوع کاغذ تحریر
وزن ۱۸۸ گرم
شابک
9789643114572
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.188 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “هفت داستان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مگه تو مملکت شما خر نیست؟

85,000 تومان
مگه تو مملکت شما خر نیس؟ عزیز نسین ترجمه ارسلان فصیحی طوری که انگار دندانش درد بکند یک دستش را به صورتش گرفته بود و در حالی که سرش را به چپ و راست تکان می‌داد، وارد شد. همین طور با دست به صورتش می‌زد و مدام می‌گفت: «وای! آبرومون رفت...» می‌شناختمش، آدم مبادی آدابی بود. خیلی تعجب کردم از این که به محض ورود، بی سلام و کلامی، شروع کرد به زدن خودش و گفتنِ «وای! آبرومون رفت...» گفتم: «خوش اومدین. بفرمایین... خواهش می‌کنم بفرمایین بنشینین...» «آبرومون رفت! پاک آبرومون رفت...!» با خودم گفتم شاید مصیبتی سرش آمده، شاید هم سر خانواده‌اش. می‌گفت: «دیگه می‌خواستین چی بشه؟ یه خرِ گَرو به دو هزار و پونصدلیره به یارو فروختن.» «مَحمَت نُصرَت» (١٩١٥-١٩٩٥) معروف به عزیز نسین، نویسنده، مترجم و طنز نویس توانای اهل ترکیه است. بدون شک طنزنویسی یکی از مشکل‌ترین رشته‌های ادبیات جهانی است که کمتر نویسنده‌ای می‌تواند در این راستا به طور کامل موفق عمل کند اما عزیز نسین با قلم خود سال‌های زیادی علیه ظلم و استبداد نوشت و ظالمان را به سخره گرفت. او با آثار جاودانی‌اش مرزها را در هم نوردید و به نویسنده‌ای فراملیتی تبدیل شد. عزیز نسین می‌گفت: برای من هیچ حدو مرزی متصور نیست و با قلم خود در هر جای دنیا ناله‌ای از انسان‌ها بشنوم آن را به قلم خواهم کشید و به گوش همه جهانیان خواهم رساند. مجموعه حاضر گزیده‌ای است از بهترین داستان‌های طنز عزیز نسین که مترجم آنها را از کل آثارش انتخاب و ترجمه کرده است.

چشم‌های‌ سیمونه‌

4,500 تومان
در چشم‌های « سیمونه سوله » چه رازی نهفته بود که ماریانا چنین دلبسته او شده بود . سالها پیش ، هنگامی که سیمونه پسر بچه‌ای بیش نبود در خانه او خدمتکاری می‌کرد . ماریانا با خانواده‌اش آشنایی داشت . خانواده‌ای فقیر ولی شریف و از نسلی ماندگار . پدر و مادر هر دو بیمار و رنجور و خواهرانش ، دخترانی زیبا که فقط برای رفتن به کلیسا از خانه خارج می‌شدند و در گوشه تاریکی در نزدیکی محراب ، جایی که خود ماریانا نیز می‌نشست ، زانو می‌زدند . « گراتزیا دلددا » اولین نویسنده‌ زنی که جایزه نوبل ادبی را از آن خود کرد این بار در چشم‌های سیمونه تصویرگر تنهایی‌های زنی است که رباینده تنها گنجینه‌ای را که مالک مطلق آن است ، انتظار می‌کشد . و چه کسی می‌تواند راز گذر از حصار پیرامون آن گنجینه را دریابد ، جز سیمونه ، چشم‌های یک راهزن ! « چشم‌های سیمونه » داستان راز این چشم‌هاست .

چین خوردگی

11,000 تومان
کیان دهه سی‌سالگی‌اش را پشت سر می‌گذارد. در یک شرکت تهیه و مونتاژ فیلم کار می‌کند. در زندگی‌اش دست از پا خطا نکرده. ازدواج کرده و صاحب پسری به نام ماکان شده. در جریان فیلم‌برداری او از مراسم عروسی زندگی او دچار تغییر می‌شود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: می‌توانستم حدس بزنم آن شب چه شبی بوده برای جفتشان. توی فیلم‌های خارجی شبیهش را زیاد دیده بودم. از آن ازدواج‌هایی که توی یک لحظه اتفاق می‌افتند. دو نفر خیره می‌شوند توی چشم‌های هم و همان موقع تصمیم می‌گیرند با هم ازدواج کنند. از این بهتر نمی‌شود. هر وقت فیلم‌های این مدلی می‌دیدم، هرچند همه‌چیز توی سه تا دیزالو اتفاق می‌افتاد، کلی کیف می‌کردم. از ساده کردن روابط خوشم می‌آمد. شاید برای همین هم بود که عروسی نگرفته بودم. دلم می‌خواست مهتاب حس و حالم را بفهمد. بفهمد که دلم می‌خواهد توی سه تا دیزالو ازدواج کنیم. دلم می‌خواست مثل ناهید و اشکان می‌زدیم به یک قهوه‌خانه فکسنی وسط جاده چالوس، بعد مردی شبیه عمومنصور به هم محرممان می‌کرد. ولی مهتاب توی باغ نبود. عروسی می‌خواست با همه تشکیلاتش... نقدی بر این کتاب

الفبایم را جدی بگیر

6,000 تومان
مجموعه داستان الفبایم را جدی بگیر داستان آدم‌هایی است که در قصه‌ها مانده‌اند، آنقدر که قصه‌ها جزئی از زندگی‌شان شده است و یا زندگی آنها شبیه قصه شده. دیگر نمی‌توانند از قصه رهایی یابند. امیر سالهاست که در صنعت چاپ کار می‌کند. او عاشق داستان است و به قول خودش همین داستان‌هاست که زندگی‌اش را به باد داده‌اند. روزی تصمیم می‌گیرد همه کتاب‌هایش را دور بریزد غافل از اینکه کلمات عاشق او شده‌اند: «وقتی برگشتم به اتاق دیدم «الف» تبر برداشته و دارد حروف را از هم جدا می‌کند. برگشت با یک صدای عجیب و غریبی گفت: کارم را زیاد کردی مرد. دیگر از این کارها نکن، باشد؟ چی بهش می‌گفتم. فقط گفتم: آخر چرا همچین کاری کردند؟ برگشت و گفت: دوستت دارند مرد! تا به حال ندیدم این همه کلمه این جوری خودکشی کلامی کنند! واقعاً ندیدم!» هانیه عاشق داستان «خاله خمیره» است و هر روز مش طوبی را مجبور می‌کند، قصه خاله خمیره را برایش تعریف کند. آنقدر که قصه خاله خمیره جزئی از زندگی‌اش شده است. الفبایم را جدی بگیر‌، «خاله خمیره»، «خانه‌ات بوی سوسیس می‌دهد»، «اشک‌هایت را در آسمان بریز»، «کفش‌هایش کتانی است»، «همه کوتولکه‌های من» و «هیچ کس حال آهو را نمی‌فهمد» داستان‌های این مجموعه هستند.

قاب‌های خالی

22,000 تومان
آن روز هم اتاق نیمه تاریک بود و چهره پونه در سایه دلنشینی قرار گرفته بود. نگاهی به دیوارها انداختم. قاب عکس های زیادی به آن ها میخ شده بود. همفری بوگارت که مشتش را زیر چانه حائل کرده بود, میرزاکوچک خان با جنگلی از ریش و مو. چند سال ریش هایش را نتراشید؟.. پنج سال؟؟ رمان «قاب‌های خالی» داستان ثانیه‌های سپری شده اما ثبت نشده زندگی شهاب است که آرزو داشت کسی آن‌ها را به تصویر بکشد و درون قاب بگذارد. شهاب پنج سال در گذشته خود زندانی بود و تمایلی به شکستن در زندانش نداشت تا وقتی که با پزشک معالج خود – ترنج – که او هم به نحوی زندانی است، آشنا می‌شود. این دو نفر راهی سفری می‌شوند که می‌توانست به آزادی هر دو آنها بینجامد اما ... . بدین ترتیب بیمار-شهاب- با پای خود به ملاقات یکی از روانشناسان حاذق سیاتل می‌رود تا زندگی در وجود او دوباره شکل بگیرد. او پنج سال است که هیچگاه نخندیده، حتی گریه هم نکرده است. خصوصیات منحصر به‌فردی دارد. دنیا از دید او تمام نشده بلکه اوست که به پایان راه رسیده است. «سروکله ترنج پیدا شد و یکراست آمد سراغم. بین آن همه آدم تروتمیز، پیدا کردن مردی با ریش‌های پنج سال نزده، کار دشواری نبود. شده بودم شبیه دیو‌، روبرویم نشست. نور آفتاب می‌تابید به صورتش. بعد از یک سال بالاخره ترنج را در روشنایی می‌دیدم. باز هم موهایش را از پشت بسته بود. بند دلم پاره شد و افتاد یک جای‌دور.»

عاشق مترسک

140,000 تومان
چگونه می‌توان یک مترسک را توصیف کرد ؟ مثل این است که بخواهی فقط با چند کلمه همه جهان را یکجا بیان کنی . کسانی هستند که از موش می‌ترسند . بعضی‌ها هم از دزدها و بعضی هم از اشباح وحشت دارند . خیلی‌ها هم هستند که می‌ترسند و خودشان هم نمی‌دانند که از چه چیزی می‌ترسند . ولی من شخصاً دیگر از چیزی واهمه ندارم . گرچه در این خانه روستایی در میان مزرعه تنها هستم و بیرون هم سرما بیداد می‌کند . معمولاً صدای خروش دریا را با وجودی که از ما دور است می‌شنویم ولی امشب صدای باد و دریا به هم آمیخته و خروش آنها یکصدا شده است . « مترسک آرام بود . با لحنی رسمی صحبت می‌کرد . پدرم نگاهش را روی من چرخاند و گفت : من اصلاً خوشم نمی‌آید که ولگردها پا به این جا بگذارند . او را از کجا آورده‌ای ؟ » « بهمن فرزانه » مترجم نام آشنای کتاب ماندگار « صد سال تنهایی » اثر جاویدان گابریل گارسیا مارکز نویسنده کلمبیایی این بار به سراغ مترسکی گمنام و عاشق رفته است . فرزانه در انتخاب کتاب برای ترجمه دقت زیادی دارد چرا که ذائقه خواننده ایرانی را به خوبی می‌شناسد . او مترجم آثار نویسندگان بزرگی چون گراتزیا دلددا ، آلبا دسس پدس ، لوئیجی کاپوآنا ، و . . . است . رمان « عاشق مترسک » در ٢٤٨ صفحه راهی بازار نشر شده است .