هنر سینما
790,000 تومان
کتاب هنر سینما نوشته دیوید بوردول و کریستین تامسون ترجمه فتاح محمدی توسط انتشارات مرکز با موضوع سینما و تئاتر، آموزش تکنیکهای بنیادین فرم فیلم، تحلیل نقد فیلم به چاپ رسیده است.
رسالت کتاب حاضر آشنا کردن خواننده با زیباییشناسی فیلم و بررسی جنبههای هنری سینما میباشد. مولفان این کتاب، پس از بررسی چگونگی تولید فیلم و فرایند و روشها و اصول آن، به اصول اساسی فرم فیلم و فرمهایی روایی و غیرروایی میپردازند و آنگاه چهار تکنیک بنیادین فرم فیلم یعنی میزانسن، فیلمبرداری، تدوین و صدا را تجزیه و تحلیل میکنند. بخش چهارم به چگونگی تحلیل و نقد فیلم پرداخته و چند فیلم به صورت نمونه بررسی میشوند و در بخش پنجم مهمترین دورهها و جنبشهای تاریخ سینما بررسی میشوند.
مباحث کتاب هنر سینما
تولید فیلم
فرم فیلم
فقط 2 عدد در انبار موجود است
هنر سینما
نویسنده | دیوید بوردول |
مترجم | فتاح محمدی |
نوبت چاپ | بیست و یکم |
تعداد صفحات | 550 |
قطع و نوع جلد | رحلی جلد سخت |
سال انتشار | 1402 |
شابک | 9789643051594 |
وزن | 1.33 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
درمان شناختی – رفتاری اضطراب در کودکان
انتشارات گیلفورد دست به انتشار مجموعه کتابهایی زده است به نام راهنماهایی برای درمان شواهدمدار و فرد ویژه و ویراستار ارشد این مجموعه، ژاکلین برسوز است. کتاب حاضر یکی از کتابهای این مجموعه است که برای کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی نوشته شده است.
در این کتاب بر اساس شواهد علمی و پژوهشی و با پشتوانه سالها نظرپردازی برای گرهگشایی و تدبیراندیشی مشکلات اضطرابی کودکان در اختیار متخصصان قرار گرفته است. درمان مشکلات اضطرابی کودکان در واقع زدن دو تیر با یک نشان است زیرا از یک سو درمان مشکل فعل است و از سوی دیگر پیشگیری محسوب میشود. نویسنده با ذکر مثالهای موردی در رفع مشکلات درمان توانستهاند کتابی ماندگار و اثرگذار در حوزه درمان- شناختی دفتاری اختلالات اضطرابی و کودکان پدید آورد.
رهبران جهان باستان (7) هانیبال
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.