هنر و فلاکت

9,000 تومان

 چند روایت معتبر از اندیشه و داستان صادق هدایت

آن که جدی می گیرد نیازمند جدیت است و درست به همین دلیل است که می خواهد جدی گرفته بشود.

هدایت این گونه نبود. او از جدی گرفته شدن، از به حساب آمدن و از وزن داشتن عقش می گرفت. پس لازم بود سرشاخه ها را رها و به ریشه ها حمله کند، به حافظ، به سعدی، به ادبیات هزار ساله، به تاریخ چند هزار ساله، او بایست از بین دو شق حافظ و خیام، زیبایی و زشتی، شعر و نثر، زندگی و مرگ، سویه نامالوف را بر می گزید و پس زدن حافظ، زیبایی، شعر و زندگی البته کار ساده ای نبود.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

هنر و فلاکت

نویسنده
مرادحسین عباسپور
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٩٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٣
سال چاپ اول ——
موضوع
تاریخ و نقد
نوع کاغذ تحریر
وزن ٢٢٩ گرم
شابک
9786005639346
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.229 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “هنر و فلاکت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

درس‌هایی درباره فیلمنامه نویسی

180,000 تومان
هنگامی‌ که‌ به‌ بررسی‌ چشم‌انداز رنگارنگ‌ و هیجان‌انگیز تمدن‌ یونان‌ باستان‌ می‌پردازیم‌ به‌ آسانی‌ می‌توانیم‌ در شور و هیجان‌ رخدادها غرزز شویم‌. قصه‌های‌ پهلوانان‌ جنگ‌ تروا که‌ با شمشیرها و نیزه‌های‌ مفرغی‌ در برابر دیوارهای‌ سنگی‌ و سر به‌ فلک‌ کشیده‌ تروا می‌جنگیدند و هنوز هم‌ تخیل‌ مردم‌ را به‌ خود مشغول‌ می‌کند و... اما چنین‌ رخدادها و دستاوردهایی‌ تنها بخشی‌ از تاریخ‌ یونان‌ را تشکیل‌ می‌دهند. یونانیان‌ برای‌ فرهنگ‌های‌ بعدی‌ چیزی‌ بیش‌ از قصه‌ دور و دراز رخدادها و بازمانده‌های‌ رو به‌ زوال‌ هنر و معماری‌ شکوهمند برجا گذاشتند. آرا و عقاید یونانی‌ در گذر قرن‌ها باقی‌ مانده‌اند. این‌ عقاید بخشی‌ از مفاهیم‌ بنیادی‌ علم‌، حکومت‌ و فلسفه‌ مدرن‌ را تشکیل‌ داده‌اند.

فیلم نگاری یک داستان عاشقانه

8,000 تومان
دغدغه‌های یک فیلمساز که درگیر یک ماجرای عاشقانه است. «گاهی معمولی‌ترین و ابتدایی‌ترین داشته‌های آدم‌ها می‌شه بزرگ‌ترین حسرت زندگی‌شون» دیالوگ معروف آل‌پاچینو در فیلم بی‌خوابی. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: مرور کردن خاطراه‌ها کارِ احمقانه‌ای است. بیهوده است. خطر هم دارد. نوشتاری کردن خاطره‌ها خطرش بیشتر. هر چیزی که جایی ثبت شود خطرناک است و کسی باید نابودش کند. می‌خواهم این‌جای داستان نامه‌هایی را که به شرلی نوشته‌ام مرور کنم. آن روزها از هر کدام از این اسناد برای خودم کپی می‌گرفتم و بایگانی می‌کردم؛ رونوشتی برای شخصِ خودم. قبل از این‌که آخرین نامه را توی پاکت بِچپانم و بروم درِ خانه‌اش و نقشِ پستچی را بازی کنم، دودل بودم که اصلِ نامه را برای خودم نگه دارم یا نه. آن کاغذِ کپی آن‌قدر زیبا بود که خواستم دستِ شرلی باشد و اصلش پیشِ خودم. دودل بودم و با خودم گفتم درِ پاکت را باز می‌گذارم و وقتی درِ خانه‌اش رسیدم در موردش تصمیم می‌گیرم... نقدی بر این کتاب

وقتی کلاغ ها می رقصند

5,000 تومان
مجموعه داستان وقتی کلاغ‌ها می‌رقصند از هشت داستان کوتاه تشکیل شده است. زمینه اصلی داستان‌ها اجتماعی است. داستان‌ها در فضایی وهم‌آلود شکل می‌گیرند و با تغییرات محسوسی که در هر داستان رخ می‌دهد ذهن خواننده درگیر موضوعات اصلی می‌شود. شخصیت‌های داستانی این کتاب همواره با کابوس‌هایی درگیرند که از درون شخصیت آنان برخاسته است: «دست‌کش دستم می‌کنم تا مبادا جاهای دیگر بدنم هم اینطور بشود. گاهی اوقات روی صندلی خوابم می‌برد و وقتی بیدار می‌شوم می‌بینم دستکش‌ها خالی خالی‌اند. وقتی پاییز می‌رسد اوضاع بهتر می‌شود می‌توانم روبه‌روی تیغه نوری که از سقف گلخانه می‌آید پایین بنشینم و به رنگ گل‌ها نگاه کنم که چقدر زیر این نور بی حال شگفت انگیز به نظر می‌رسند. آن وقت یادم می‌رود که دست‌هایم از توی دستکش ریخته‌اند بیرون.» «مریم فرهادی» متولد١٣٦٧ پیش از این کتاب «کفترباز» را در سال ١٣٨٨ منتشر کرده و حالا با این کتاب قصد دارد وقایع متوهم و در عین حال واقعی را به تصویر کشد

شما از کجا بادمجان می‌خرید؟

16,000 تومان
این مجموعه از چهارده داستان کوتاه تشکیل شده است . کتاب با داستان یک سیب زمینی برای پوست کندن آغاز می‌شود : « فکر می‌کنم بهترین آژانس خبری دنیا هم بدون حضور زنان خبرهایش ناقص می‌ماند . نمی‌دانم چطور ممکن است هر روز یک ساعت حرف و خبر دست اول برای هم داشته باشیم . در قابلمه را که می‌گذارم ، دخترک بیدار می‌شود . نیم‌ساعتی می‌شود که کامپیوتر در حالت انتظار فرورفته . امروز دیگر نمی‌خواهم خاموشش کنم . هنوز ظرف‌ها در ظرفشویی مانده‌اند . صبحانه دخترک را می‌دهم . وقتی سرگرم بازی شود ، بهترین وقت نوشتن است . » « آپارتمان شماره هفده یک طبقه پایین‌تر از ما ، دست راست ، قرار دارد . پنجره دونبش آن از یک طرف به خیابان باز می‌شود و از طرف دیگر به محوطه بین دو بلوک دید دارد . درست مثل باقی آپارتمان‌هایی که روی آن هستند . تنها تفاوتش پرده پنجره آن است که از ایستگاه تراموا هم دیده می‌شود و حتی بیشتر از پرده آپارتمان شماره ٢٨ که پرچم کاناداست جلب توجه می‌کند . » چرا بی‌سیم ما دیر بوق زد ؟ چرا گریه کردی ؟ شما از کجا بادمجان می‌خرید ؟ مرد اسیر ، صندوقچه آبا ، این موبایل لعنتی ؟ ، آقای گلابی یک روشنفکر نماست ، کسی برای دوست داشتن ، خوب است که آقا دست بزن ندارد ، خط‌کش هاشم آقا ، خانم کتایون دیبا نویسنده خوبی می‌شد اگر . . . ! و زندگی در صد کلمه داستانهای این مجموعه ٨٤ صفحه‌ای هستند راهی بازار نشر شده است .

پانصد میلیون ثروت بانو بیگم

قیمت اصلی: 190,000 تومان بود.قیمت فعلی: 55,000 تومان.
سارازن، پزشک فرانسوی، مطلع می‌شود، صاحب ارثیۀ هنگفتی از سوی شخصی به نام «بانو بیگم» شده. او وقتی این خبر را می‌شنود، شروع به رویابافی می‌کند، تا این‌که سر و کلۀ ورثۀ دیگری پیدا می‌شود. آقای پروفسور شولتز، آن‌طور که ادعا می‌کند، نوۀ خواهر بزرگ مرحومه بیگم است. پروفسور شولتز که آلمانی‌ای متعصب است دوست ندارد این ارثیه به این راحتی‌ها نصیب رقیب فرانسوی‌اش شود، بنابراین وارد عمل می‌شود. در نهایت، ارثیه بین سارازان و شولتز تقسیم می‌شود. هرکدام از آن‌ها با توجه به رؤیایی که در سر دارند برای این پول نقشه‌هایی می‌کشند. ژول ورن زمانی این اثر را به رشته تحریر درمی‌آورد که آلمان به خاک فرانسه حمله و بخشی از آن را تصرف کرده. انتشارات ققنوس در نظر دارد تمام آثار ژول ورن را به صورت مجموعه‌ای کامل منتشر کند. پانصد میلیون ثروت بانو بیگم اولین بار است که به فارسی ترجمه می‌شود.

من آلیس نیستم ولی این جا خیلی عجیبه!

9,000 تومان
ولی این‌جا خیلی عجیبه! راوی اول شخص، دچار سندرم نادری است معروف به «آلیس در سرزمین عجایب» که شخص بیمار چیزها را بزرگ‌تر و یا کوچک‌تر از اندازه واقعی خود می‌بیند. او که این حالت را از سنین پایین‌ تجربه کرده است و در بزرگسالی به ماهیت آن پی برده، رد نشانه‌های آن را در خاطراتش می‌گیرد. خاطراتی که از مجرای نگاه متفاوت او به جهان بازتاب پیدا می‌کنند منجر به تصویر معوجی از جهان پیرامونی او می‌شوند که در نهایت به حذف مرز میان خیال و واقعیت می‌انجامد. توهمی که او را در دنیایی سیال از اسطوره‌ها و افسانه‌های دیروز و امروز رها می‌کند که هیچ ساحل امنی در آن نیست. انگار نسبت راوی بیمار با جهان استعاره‌ای از حضور انسان در جهان مشکوک این عصر است: «همسرم غول‌ها را زیاد جدی می‌گیرد! آنها را بیخود گنده می‌کند... دست خودش نیست. این، هم خودش را به هول و ولا می‌اندازد، هم غول را معذب می‌کند! آن نیمه شب هم که داشتم روی متن «درباره ما» برای وب‌سایتم کار می‌کردم تا صبح خروسخوان تحویل طراح دهم، به همین دلیل وحشت زده شد. توی اتاق نشسته بودم به نوشتن – چندین بار خط زدم و از نو نوشتم... چشم‌هایم خسته بود و سردردم داشت پا می‌گرفت. با این حال فرصت کم بود و باید سروتهش را زودتر هم می‌آوردم. بالاخره بعد از بالا و پایین بسیار، سر و شکل متن در‌آمد و رسیدم به ماجرای «فابرژه» و تخم‌مرغ‌ها... .»