هیچ چیز یادم نمی‌آید

9,500 تومان

در کتاب هیچ چیز یادم نمی آید نورا افرون گذشته، حال و آینده را با سردی، سنگدلی و طنز می‌نگرد. او افسوس فراز و نشیب‌های زندگی مدرن را می‌خورد و با مشخصه خود که روشنی و خرد است، تمام اتفاقاتی را که (هنوز) فراموش نکرده یادآوری می‌کند. این کتاب حاوی مطالب طنزآمیزی است از مقالات شخصی افرون درباره حرفه نویسنده در روزنامه، طلاق، ارثی که سال‌ها در انتظارش بود و …

نورا افرون، زنی آمریکایی، رمان‌نویس، روزنامه‌نگار، فیلم‌ساز و تهیه‌کننده، در این کتاب بی‌پرده وقایع زندگی‌اش را با خوانندگان به اشتراک می‌گذارد و با زبانی جذاب و روایتی دلنشین از شکست‌ها و پیروزی‌هایش می‌نویسد. گاه مجبور است حتی یادداشت‌های کوتاهش را هم برای ما بنویسد و فکرش را بیشتر متمرکز کند چون آلزایمر قرار است نگذارد «چیزی یادش بیاید»…

وی، سه بار برای نگارش فیلمنامه‌های سیلک‌وود، بی‌خواب در سیاتل و وقتی هری سالی را دید… نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اصلی شد اما هیچ‌گاه این جایزه را دریافت نکرد. آخرین فیلم او جولی و جولیا نیز نامزد جایزه گلدن‌گلاب شد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

هیچ چیز یادم نمی‌آید

نویسنده
نورا افزون
مترجم
سهیلا ایمانی
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٤٤
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٦
سال چاپ اول ——
موضوع
رمان‌های خارجی
نوع کاغذ ——
وزن ۱۴۶ گرم
شابک
9786002783073
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.146 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “هیچ چیز یادم نمی‌آید”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آونگ خاطره‌های ما ودونمایشنامه دیگر

12,000 تومان
کتاب‌ آونگ‌ خاطره‌های‌ ما مجموعه‌ای‌ از ۳ نمایشنامه‌ است‌ که‌ به‌ گفته‌ عباس‌ معروفی‌ قرار بوده‌ در ایران‌ چاپ‌ و منتشر شود. صحنه‌ با برشی‌ طولی‌ از یک‌ مغازه‌ ساعت‌سازی‌ آغاز می‌شود، که‌ به‌ دیوارهای‌ آن‌ تعدادی‌ ساعت‌ جورواجور آویخته‌ شده‌ است‌. زمان‌ اجرای‌ نمایش‌، صدای‌ گنگ‌ تظاهرات‌ خیابانی‌ می‌آید صدای‌ تند جماعتی‌ که‌ شعار می‌دهند و رد می‌شوند. در شروع‌ مردی‌ خوش‌پوش‌ و مرتب‌، به‌ سمت‌ مرد ساعت‌ساز می‌رود و با او شروع‌ به‌ صحبت‌ می‌کند. او از ساعتی‌ حرف‌ می‌زند که‌ مدت‌ها پیش‌ در یک‌ درگیری‌ دوستانه‌ از بین‌ رفته‌ است‌. مرد به‌ ساعتش‌ علاقه‌ عجیبی‌ داشته‌ است‌ ولی‌ مرد ساعت‌ساز نه‌ مرد و نه‌ ساعتش‌ را به‌ خاطر نمی‌آورد. در هنگامه‌ صحبت‌ مرد ساعت‌ساز با مشتری‌، جماعتی‌ از جلو مغازه‌ رد می‌شوند که‌ شعار می‌دهند: «زنده‌ باد، زنده‌ باد» و این‌ کلید ورود به‌ بحثی‌ می‌شود که‌ «مرد» دلایل‌ تنفرش‌ را از سیاست‌ برای‌ ساعت‌ساز بیان‌ می‌کند و...

پلیس گل‌ها، درخت‌ها و جنگل‌ها

48,000 تومان
پای یک قتل در میان است؛ در شهرستانی که مهم‌ترین صنعتش یک کارخانه مرباسازی است و شهردار آن را می‌چرخاند. محبوب‌ترین فرد محل به‌شکل فجیعی به قتل رسیده و همه اهالی را به‌هم ریخته است. شهردار برای آنکه هرچه زودتر تکلیف این جنایت مشخص شود و جانی به سزای عملش برسد، درخواست کرده کارآگاه جوانی از مرکز بفرستند. کارآگاه قصه ما پرونده ساده‌ای پیش روی خود نمی‌بیند: مقتول نام خانوادگی ندارد، پدر و مادرش مُرده‌اند امّا کسی چیز زیادی از آن‌ها نمی‌داند و قیّم قانونی‌اش با او بدرفتاری می‌کرده. مردم چندان با کارآگاه همکاری نمی‌کنند. این وضعیت پلیس جوان را به این نتیجه می‌رساند که همه اهالی بالقوه می‌توانند مظنون این قتل نفرت‌انگیز باشند. اما در پایان راز این قتل با یک عکس فاش می‌شود و دنیای مأمور پلیس را برای همیشه زیر و رو می‌کند. شیطنت خاص نویسنده یک بار دیگر خواننده‌ را در پایان داستان شگفت‌زده کرده و به او نشان می‌دهد که عصر قصه‌گویی هیچ‌وقت به پایان نمی‌رسد. پوئرتُلاس پیش از این با مرتاضی که در جالباسی گیر کرده بود و ناپلئونی که یکهو زنده شد و به جنگ داعش رفت خواننده‌ها را شگفت‌زده کرده بود.

هیچ

1,300 تومان
اگر گربه سیاهی که شاید گربه نباشد، چندک بزند توی سیاهی و کسی کاری به کارش نداشته باشد، هیچ؛ اما اگر دخترک شیطانی با سنگ بزندش، آن وقت است که زلیخا کور می‌شود و باید کوچه‌ای که نصفش را با چشم آمده، نصف دیگرش را بی‌چشم برود، تازه اگر سر راه به کند کٍُِنار پرجنی نخورد، یا شکم آماسیده دیواری، یا دو سه رگ خشتمال تنوری یا... . و این می‌رود تا روزگاری که زلیخا زمینگیر شود و به کنج نمور خانه برادر خو کند و پسین‌ها تنگ غروب دستش را به دست گرم و لطیف دختر برادر بدهد و هنوز عمه نشده بی‌بی شود، حتی اگر این کار را بلد نباشد. و این خیلی زود است برای زلیخا، خیلی زود. این را هیچ کس نمی‌داند، اگر هم بداند هیچ کاری از دستش برنمی‌آید. کتاب "هیچ" از ٨ داستان کوتاه تشکیل شده است. سعید بردستانی اهل جنوب نویسنده جوانی است که با نگارش این کتاب اولین اثر داستانی خود را عرضه کرده است. گویش داستان‌ها به زبان محلی است

زندگی‌ نو

65,000 تومان
زندگی‌ نو رمان‌ پرجوش‌ و خروش‌، تغزلی‌ و سحرآمیزِ اورهان‌ پاموک‌ با این‌ کلمات‌ آغاز می‌شود: «روزی‌ کتابی‌ خواندم‌ و کل‌ زندگی‌ام‌ عوض‌ شد.» زندگی‌ نو سرگذشت‌ قهرمانی‌ است‌ که‌ تحت‌ تأثیر یک‌ کتاب‌ قرار می‌گیرد، کل‌ زندگی‌اش‌ را وقف‌ نوری‌ می‌کند که‌ از کتاب‌ می‌تراود و در پی‌ یافتن‌ زندگی‌ای‌ روان‌ می‌شود که‌ کتاب‌ وعده‌اش‌ را داده‌. تحت‌ تأثیر کتاب‌ عاشق‌ می‌شود، از هم‌دانشکده‌ای‌هایش‌ دور می‌شود، استانبول‌ را ترک‌ می‌کند، سفرهایی‌ بی‌پایان‌ را شروع‌ می‌کند، به‌ جاهای‌ گوناگون‌ می‌رود و... . خواننده‌ که‌ همراه‌ او و با همان‌ سرعت‌ به‌ پیش‌ رانده‌ می‌شود، با دنبال‌ کردن‌ ماجراهای‌ قهرمان‌ کتاب‌، خود را در قلب‌ اندوه‌ و خشونتی‌ می‌یابد که‌ خاص‌ جوامعی‌ نظیر ماست‌.

سه نفر بودیم

15,000 تومان
محمد متوسلانی بی‌تردید یکی از پدیده‌های سینمای ایران است. او دیر زمانی در کنار دو کمدین دیگر، منصور سپهرنیا و گرشا رئوفی «سه کمدین» بی همتای سینمای ایران را از اواخر دهه ١٣٣٠ شکل می‌دهد و تا نیمه اول دهه ١٣٥٠ با آنها همراه و سپس وارد عرصه کارگردانی می‌شود. متوسلانی در سال‌های پس از انقلاب هم بازیگری و هم کارگردانی را ادامه می‌دهد و فیلم کمدی و پرفروش «کفش‌های میرزا نوروز» (١٣٦٤) را می‌سازد که نشان از شناخت خوب و تجربه‌اش در سینمای کمدی آن هم با حضور متفاوت بازیگری مثل علی نصیریان در نقش اصلی داشت. کتاب سه نفر بودیم جدا از نقش متوسلانی در سینمای ایران، از آن جهت حائز اهمیت است که «فرخنده آقایی» به عنوان نویسنده‌ای که چندین مجموعه داستان کوتاه و رمان نوشته و تا کنون چندین جایزه ادبی را به خود اختصاص داده این بار دست به کار متفاوتی زده و با آگاهی کامل از دانش سینمایی، اثری را پدید آورده که خواننده علاقه‌مند با خوانش آن می‌تواند به زوایای کار یک کارگردان و بازیگر مطرح در قبل و بعد از انقلاب پی ببرد، چرا که محمد متوسلانی خاطرات بیش از پنجاه سال کار حرفه‌ای خود را با «فرخنده آقایی» در میان گذاشته است. نقدی بر این کتاب

بوی برف

8,000 تومان
بوی برف قصه زندگی آدم‌های همین جاست، کسانی که اینجا به دنیا آمده و زندگی کرده‌اند. قصه کاتبی که تاریخ به تحریف ننوشت و به امر والی، دست‌هایش را در ایالت خراسان جا گذاشت و به گیلان گریخت. بوی برف قصه سرباز میدان میدان شهرداری رشت است که تسلیم نشد و سلاح تحویل نداد و به امر «تاواریش» دو شقه شد. قصه اندوه بی‌پایان عزیزه‌جان است که مرد او به رضاخان شورید و یاغی شد و سر به کوه گذاشت و روز دیگری جنازه یخ زده و بدون سرش بازگشت. قصه دلدادگی راوی است. دختر جوانی که به جای خون سرخ عاشق، هراسی موروثی در رگهایش می‌گردد. بوی برف قصه آدم‌های همین جاست. «هوا بوی برف می‌دهد، بوی نفتالین یخ زده. بوی کمد لباس‌های زمستانی. بوی گلوله‌های سفیدی که  همیشه روزهای آخر سال، مادر و زن‌عمو طلا و عمه‌ها می‌گذاشتند توی جیب کت‌ها و پالتو‌های پشمی و آویزان می‌کردند توی کمد بزرگی که یک طرف انباری را پر کرده است.» یکی از داستان‌های شهلا شهابیان در سال ٨٧ برگزیده جایزه ادبی «صادق هدایت» شد.