وقتی بابام کوچک بود

55,000 تومان

بابای شما وقتی کوچک بود چه شکلی بود و چه کارهایی می‌کرد . وقتی بابام کوچک بود ، یک صبح بهاری توی بالکن زیر آفتاب دراز کشیده بود و یک مشت ارزن هم ریخته بود روی شکمش و جوجه ناز کوچولویش هم داشت تند تند دانه می‌خورد . . . . بچه‌ها و شیطنت‌های دوران کودکی‌شان و آرزوهایی که شاید هیچگاه شکل واقعیت به خود نگرفت از جمله موضوعاتی است که در این کتاب کوچک دستمایه طنز نویسنده قرار گرفته است . « وقتی بابام کوچک بود » قصه کوچکی بابای خیلی از بچه‌هاست ، بچه‌هایی که حالا خود بزرگ شده‌اند و قصه کودکی‌شان را برای بچه‌هایشان جوری تعریف می‌کنند که انگار هیچ وقت کوچک نبوده‌اند .

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

وقتی بابام کوچک بود

نویسنده
علی احمدی
مترجم
——
نوبت چاپ ٥
تعداد صفحات ١١٨
نوع جلد شومیز
قطع جیبی
سال نشر ١٣٩٧
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن ١٠٣ گرم
شابک 9789647694957
توضیحات تکمیلی
وزن 0.103 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “وقتی بابام کوچک بود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

هنر رنجاندن

110,000 تومان
کتاب هنر رنجاندن نوشته آرتور شوپنهاور ترجمه علی عبدالهی توسط انتشارات مرکز به چاپ رسیده است. موضوع کتاب شامل فلسفه، فلسفه غرب، ایدئالیسم آلمانی می باشد. گزاره‌های کنارهم‌چیده‌ای از این دست، با نیروی ضربتی و قاطع‌شان، مثالی عینی برای خواننده فراهم می‌آورد تا بتواند به روشنی پیش چشم قرارشان دهد، و به مجرد این‌که زندگی موقعیت به‌جایی در اختیارش گذاشت، تصمیم بگیرد از آن پیروی کند و آن را سرلوحه‌ی کارش قرار دهد یا ندهد. البته می‌توان گفت شوپنهاور هنر رنجاندن را با سبک و سیاقی به ما می‌آموزاند که در دبستان‌های عهد باستان اخلاق را می‌آموزاندند؛ و آن شیوه از این قرار است:‌ آموزش اخلاق نه طبق روش تدریس،‌ یعنی نظریه‌‌ی تجریدی و روش ذهنی، بلکه طبق روش کاربردی، یعنی از طریق ارائه‌ی الگو و تمرینِ عملی انضمامی. معرفی مباحث کتاب هنر رنجاندن یادداشت مترجم فرانکو وولپی مخفف نویسی ها برخی آثار شوپمهاور که به فارسی ترجمه شده اند ترتیب الفبایی مدخل ها

لذت متن

68,000 تومان
کتاب لذت متن نوشته لوران بارت ترجمه پیام یزدانجو توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات ملل، آموزش نقد نظریه به چاپ رسیده است. رولان بارت یکی از شکوفاترین استعدادهای ادبی و چهره ی برجسته یی در جمع منتقدان فرهنگی معاصر است. بارت در دامنه ی چشمگیری از عرصه های ادبیات، فلسفه، و هنر پژوهش کرده و آثارش در پیدایش بسیاری از مفاهیم بنیادین اندیشه ی امروز نقشی سرنوشت ساز ایفا کرده اند. لذت متن کتابی گزین گویانه و قطعه پردازانه است که اوج و عصاره تاملات بارت در باب ادبیات و نظریه ادبی به شمار می رود. این کتاب که اکنون به صورت متن کلاسیکی در مطالعات ادبی درآمده، بیش از آنکه متنی منتقدانه باشد نوشتاری خلاقانه است که خواننده را به کسب «لذت» و کشف «سرخوشی» فرا می خواند. معرفی مباحث کتاب لذت متن لذات یک خواننده لذت متن نمایه نام ها

موهبت روان درمانگری

160,000 تومان
این کار محصول کار یکی از متفکران بزرگ در زمینه روان درمانی است. مولف با سابقه ٤٥ سال کار روان درمانگری به عنوان روانپزشک و نویسنده به جوایزی در هر دو حوزه دست یافته است. "موهبت روان درمانگری" راهنمایی بی نظیر برای درمان موفقیت آمیز به شمار می رود. این کتاب در عین حال که برای بیماران و درمانگران مفید است برای همه آن های که در جستجوی بهبود روابط خود با دیگران و درک بهتر خود هستند نیز قابل استفاده است.

ریاضیات پایه برای علوم اجتماعی

58,000 تومان
ریاضیات پایه برای علوم اجتماعی نویسنده دکتر کریم منصورفر مترجم ———- نوبت چاپ 10 تعداد صفحات 372 نوع جلد شومیز

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

صادق هدایت و مرگ نویسنده

89,000 تومان
در مقدمه ی این کتاب آمده است: " این کتاب شامل دو بخش است: صادق هدایت و مرگ نویسنده مقاله درباره هدایت. اولی را هم به نیت نوشتن مقاله ای شروع معلوم شد که عرضه آن در حد یک مقاله کار را به ایجاز ما می کشاند این بود که به شکل تک نگاری (مونوگراف) کوتاهی درآمد البته می شد آن را تا حد یک کتاب بزرگ تر گسترش داد اما این مانت و اصرار معمول بنده به مختصر نویسی مغایرت می دانست. بخش دوم کتاب مجموعه پنج مقاله است که همه جز مقاله دوم پیش از این در نشریات ادبی و فرهنگی به چاپ رسیده اند. ملاحظات گوناگون سبب شد که هر دو بخش کتاب با هم در یک جلد واحد منتشر گردند، اگرچه از جهات دیگری باید هر یک جداگانه به چاپ می رسید. اخیرا کتابی از اینجانب درباره زندگی، ادبیات و افسانه صادق هدایت به زبان انگلیسی منتشر شد. اما هیچ یک از نوشته های کتابی که در دست دارید صرفا تکرار مطالب آن کتاب، یا مطالب یکدیگر نیست، اگرچه بدیهی است که همه آنها برداشت و بینش اینجانب را درباره زندگی و آثار هدایت باز می تابند. و نیز بدیهی است که برخی نکات، تعبیرها، تحلیل ها و مأخذهای مشترک در آنها وجود دارد. "