وقتی کلاغ ها می رقصند

5,000 تومان

مجموعه داستان وقتی کلاغ‌ها می‌رقصند از هشت داستان کوتاه تشکیل شده است. زمینه اصلی داستان‌ها اجتماعی است. داستان‌ها در فضایی وهم‌آلود شکل می‌گیرند و با تغییرات محسوسی که در هر داستان رخ می‌دهد ذهن خواننده درگیر موضوعات اصلی می‌شود. شخصیت‌های داستانی این کتاب همواره با کابوس‌هایی درگیرند که از درون شخصیت آنان برخاسته است: «دست‌کش دستم می‌کنم تا مبادا جاهای دیگر بدنم هم اینطور بشود. گاهی اوقات روی صندلی خوابم می‌برد و وقتی بیدار می‌شوم می‌بینم دستکش‌ها خالی خالی‌اند. وقتی پاییز می‌رسد اوضاع بهتر می‌شود می‌توانم روبه‌روی تیغه نوری که از سقف گلخانه می‌آید پایین بنشینم و به رنگ گل‌ها نگاه کنم که چقدر زیر این نور بی حال شگفت انگیز به نظر می‌رسند. آن وقت یادم می‌رود که دست‌هایم از توی دستکش ریخته‌اند بیرون.»
«مریم فرهادی» متولد١٣٦٧ پیش از این کتاب «کفترباز» را در سال ١٣٨٨ منتشر کرده و حالا با این کتاب قصد دارد وقایع متوهم و در عین حال واقعی را به تصویر کشد

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

وقتی کلاغ ها می رقصند

نویسنده
مریم فرهادی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٨٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٣
سال چاپ اول ——
موضوع
رمان‌های فارسی
نوع کاغذ ——
وزن ۱۰۶ گرم
شابک
9786005639070
توضیحات تکمیلی
وزن 0.106 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “وقتی کلاغ ها می رقصند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

میوه درخت سرمستی

75,000 تومان
اینگرید روخاس كونترراس در این نخستین رمانش، که برگرفته از زندگی واقعی است، با نثرى قوى و تأثیرگذار خشونت‌های دهه‌های هشتاد و نود کلمبیا را به تصویر می‌کشد. کشوری که با فقر، فساد، فعالیت خودسرانۀ گروه‌های شبه‌نظامی، آدم‌ربایی، ترور شخصیت‌های متنفذ و از همه مهم‌تر سلطان مواد مخدر جهان، پابلو اسکوبار، دست و پنجه نرم می‌کرد: مردی مرموز و منفور در چشم نیمی از کلمبیایی‌ها و قدیس در چشم نیمی دیگر. میوۀ درخت سرمستی، یک فصل در میان به دو شخصیت اصلی‌اش، چولا سانتیاگوی شاد و سرزنده، از خانواده‌ای نسبتاً مرفه، و خدمتکارشان پترونا سانچزِ دلمُرده که مسئولیت سنگین سرپرستی خانواده را بر دوش دارد می‌پردازد و می‌کوشد با نفرین مرگ که گویی خانواده را احاطه کرده مبارزه کند. این دو دختر دورۀ بلوغ را با تجربه‌های متفاوتی پشت سر می‌گذارند: اولی با وحشت و دومی با عشق. کتاب بیش از هر چیز قصد دارد تأثیر جنگ و خشونت در زندگی کودکان را به تصویر بکشد. شخصیت‌ها در موقعیت‌های تلخ و دشوار دست به انتخاب‌هایی می‌زنند که مسیر زندگی‌شان را برای همیشه تغییر می‌دهد. میوۀ درخت سرمستی رمانی تاریخی است که بیش از هر چیز نشان می‌دهد که بین وفاداری و خیانت چه مرز باریکی وجود دارد.

زنی با چکمه ساق بلند سبز

1,400 تومان
داستان‌های این مجموعه نگاهی تازه به مسائل و اتفاقاتی دارند که در زندگی روزمره ما رخ داده یا می‌دهند. در داستان اول این مجموعه نگارنده از جنگ می‌گوید: گزارشگر یک روزنامه که نزدیک به بیست سال در اروپای غربی زندگی کرده، حالا به ایران برگشته است، چرا که مادرش در حال احتضار است. بعد از درگذشت مادر، او قصد دارد به اروپا برگردد اما یک روز که از سر بی حوصلگی در خیابان‌های تهران قدم می‌زند با دیدن یک کتاب با نام "گیرنده: منقطه جنگی" که به طور تصادفی به دستش می‌افتد با نامه‌هایی روبرو می‌شود که دانش‌‌آموزان از شهرای مختلف برای رزمندگان جبهه‌های جنگ تحمیلی نوشته‌اند. او آنها را می‌خواند و یکی از نامه‌ها تأثیر عجیبی بر روی او می‌گذارد. حالا به او سرنوشت نویسنده یکی از نامه‌ها علاقه‌مند شده است. سال‌ها از پایان جنگ گذشته است و او ناخواسته به سوی شهری می‌رود که دختری از آنجا، سال‌ها پیش، برای رزمنده‌ای نامه نوشته است و... دیگر داستان‌های این مجموعه عبارتند از: تالاب، روسان دارند از آب بالا می‌آیند، اتاق طبقه دوازدهم، سینمای مخفی و چند داستان دیگر.‏ مرتضی کربلایی لو متولد ١٣٥٦ نویسنده جوانی است که در داستان‌هایش باید منتظر وقوع حادثه‌ای بود که در آخرین لحظه‌ها رخ می‌دهد. "من مجردم خانوم" و "خیالات" کتاب‌هایی هستند که پیش‌تر از او منتشر شده است. کتاب "من مجردم خانوم" در بیست و دومین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی (بهمن ٨٣) مورد تشویق قرار گرفت.

آمین می آورم

9,000 تومان
 قهرمان داستان این کتاب قصد دارد ماجراهایی را برای مخاطبان خود که احتمالاً همه اهل فضای مجازی هستند و مدام پای اینترنت نشسته‌اند بازگو کند. با قهرمان داستان در یک درمانگاه اعصاب و روان آشنا می‌شویم و در نهایت می‌بینیم بیماری او که ظاهراً افسردگی ساده‌ای است شدت گرفته و داروهای دکترها دیگر افاقه نمی‌کند. او دیگر درمان عادی را رها کرده و به سیگار پناه برده است. قهرمان داستان حالا همه ماجرا را دارد تعریف می‌کند و در این بین خرده داستان‌هایی را هم درباره تبار و قبیله او می‌شنویم. او که قبلاً درس می‌خوانده ازدواج می‌کند و همین ازدواج مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد درس و مشق را رها و شروع به تدریس در دانشکده الهیات می‌کند ولی چون خدمت سربازی نرفته است این موضوع می‌تواند مانع ادامه همکاری او با دانشکده شود. حالا مهمترین دغدغه برای او ایمانش است. قهرمان داستان نگران است که مبادا همسرش ایمانش را از او بگیرد. بنابراین تصمیم می‌گیرد تا همین ذره ایمانی که برایش باقی مانده خودکشی کند. از مادرش می‌خواهد برایش دعا کند تا بمیرد ولی... . در کتاب آمین می‌آورم خواننده با یک طنز زیر پوستی مواجه می‌شود که طنز تاروپود آن را تشکیل می‌دهد.

زمستان با طعم آلبالو

120,000 تومان
زنی که همسرش او را درک نمی‌کند به ناچار خیال می‌بافد : « نمی‌دانم از آن زمستان آخر چند روز گذشته ، همان زمستانی که برای اولین و آخرین‌بار دست سردم را گرفتی تا گرمای دستت که یک جور متفاوتی بود ، چیزی شبیه معجزه و فرق می‌کرد با هر گرمای دیگری ، از دستم به تمام جانم منتقل شود . و باز هم زمستان است . باز هم هوا سرد شده و دست‌های من هم ، و چقدر خوب است این سرما . نمی‌دانم باید باورم بشود که بالاخره این زمستان می‌آیی یا نه ؟ من دلم می‌خواهد باور کنم . تا زودتر روزهای مانده تا آمدنت بگذرند این روزهای بیهوده بی توی من ، که همه‌شان منحنی و ناراست می‌گذرند . خودت که خوب می‌دانی چه می‌گویم . می‌دانی که این روزهایم چقدر بد می‌گذرند و حتی شب‌هامان . » « زمستان با طعم آلبالو » روایت دلواپسی‌های زنی است که در خیال خود به دنبال گمشده‌اش می‌گردد تا حضور او را در تنهایی‌های خود رقم زند .
سفارش:0
باقی مانده:1

سامار

120,000 تومان
رمان سامار روایتگر دو داستان موازی از زندگی دو زن است. "چمان بانو" زنی سنتی در دوران حکومت پهلوی اول و «شیدا» زنی مدرن در روزگار فعلی. نقطه مشترک این دو زندگی نشأت گرفته از روایت خیانت‌های دو سویه‌ای است، معلول ناتوانی این دو زن در زایش و فرزند آوری. «سامار» دغدغه‌های این دو زن را با توجه به تفاوت‌های بارز در سبک زندگی و بستر اجتماع از پس این ناتوانی و مصایب متعاقب آن به خواننده ارائه می‌کند: «دست چپم را می‌گذارم زیر گوشم. صدای تالاپ تالاپ قلبم را می‌شنوم. چقدر دلم برایش می‌سوزد. باید حداقل یکی دو باری توی این همه سال خواسته باشد گوشه‌ای لم بدهد و نفسی تازه کند و مسئولیتش را بیندازد گردن دیگری. چشم‌هایم را که می‌بندم دو تا قطره اشک همزمان از دو چشمم می‌چکد. اشک چشم راستم پشت سد بینی‌ام گیر می‌کند. مهران می‌پرد وسط میل‌باکسم. وسط خواب‌هایم. وسط کوبش قلبم.» «سامار» دومین رمان الهام فلاح پس از "زمستان با طعم آلبالو" است.

شهرزاد چاه

17,000 تومان
زن جوانی که در تهران زندگی می‌کند، دایه پیر او، مادربزرگش و یک راوی دانای کل، هر یک گوشه‌ای از زندگی گذشته و ماجراهایی را که در زمان حال می‌گذرد بازگو می‌کنند: «صبح، عوض این‌که وایستم روی چهارپایه روشویی دست و رو بشورم. می‌روم لب حوض. لبه دامنم رو می‌کنم زیر کمربند، شیر روی ستون سنگی ‌رو که ننه نیلو سفت‌سفت می‌بنده به زور وا می‌کنم. تا آخر می‌پیچونمش تا آب از دهن پرنده بزنه بیرون. بعد سرم رو می‌برم جلو و صورتم، موهام، بلوز و دامنم خیس می‌شه. ننه نیلو همیشه دعوا می‌کنه ولی این قده کیف داره...! پرنده‌هه سفید و پادراز و کاکلیه. خانوم خانوما بهش می‌گه حواصیل. ننه نیلو می‌گه دریاسری. دستش رو می‌گیره جلو دهنش، صداش رو در می‌آره. صدای دریاسری بَده ولی خودش خیلی قشنگه. همین که ننه نیلو موهام رو می‌بافه و چشم‌نظر صدفی رو به پیرهنم سنجاق می‌کنه، از اتاق رو به آفتاب می‌دُوم بیرون که برم پیش خانم خانوما. خانم خانوما بعضی روزا که فقط خودش می‌دونه و خانومای همسایه توی اتاق مهمونخونه، که سردرش یه خورشید خانوم گنده و دوتا خورشید خانوم کوچولو داره، زن‌ها رو می‌بینه. زن‌ها می‌آن خوابشون رو براش تعریف می‌کنن. اونم یه چیزایی واسه‌شون تعریف می‌کنه. بعضیا می‌ترسن، بعضیا می‌خندن، بعضیا گریه می‌کنن. دو ساعت مونده به اذون ظهر، ننه نیلو دیگه کسی رو راه نمی‌ده. تا صدای اذون از مسجد می‌آد، خانوم خانوما داره لب حوض دست و رو می‌شوره. دم سجاده‌اش می‌شینم تا نمازش تموم بشه و ننه نیلو سفره ناهارو پهن کنه... .» حوادث این داستان، در تهران و در روستایی در گیلان به نام «سیاه آتش» و نیز در گوشه‌هایی از سرزمین هفتاد و دوملت یعنی هندوستان می‌گذرد. روابط، مرتبط و حکایات به هم پیوسته‌اند و نوعی پازل را در کنار یکدیگر، تشکیل می‌دهند.