و دست‌هایت بوی نور می‌دهند

20,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

و دست‌هایت بوی نور می‌دهند

نویسنده مصطفی مستور
مترجم
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 48
قطع و نوع جلد جیبی (شومیز)
سال انتشار 1392
شابک 9789642131204
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “و دست‌هایت بوی نور می‌دهند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟

350,000 تومان
کتاب چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟ نوشته آلوین راس ترجمه محسن رنجبر، محمدصادق حسینی توسط انتشارات مرکز با موضوع اقتصاد، اقتصاد سیاسی، علوم سیاسی ربه چاپ رسیده است. جورسازی تعبیر اقتصاددانان است درباره‌ی چگونگی رسیدن به چیز‌های بی‌شماری که ما در زندگی انتخاب می‌کنیم و آن‌ها نیز باید ما را انتخاب کنند. آدم نمی‌تواند صرفاً به دانشگاه ییل بگوید که قصد دارد برای تحصیل در آن دانشگاه نام‌نویسی کند، یا به گوگل خبر دهد که می‌خواهد آن‌جا کار کند. می‌بایست ییل نیز او را بپذیرد یا گوگل استخدامش کند. ییل یا گوگل نیز نمی‌توانند دستور دهند که چه کسی برای تحصیل یا کار نزد آن‌ها برود. همچنین، نه مرد و نه زن نمی‌توانند خیلی ساده فردی را برای همسری خود تعیین کنند. هر یک از آن‌ها باید در عین حال انتخاب شود. جورسازی، حتی اگر پیمانش را در آسمان‌ها بسته باشند، در بازار رخ می‌دهد؛ و سرآغاز بازار، همانند داستان‌های عاشقانه، اشتیاق است. بازار با گرد هم آوردن خریداران و فروشندگان، دانشجویان و استادان، کارجویان و کارفرمایان، و حتی گاه عشق‌جویان، به شکل گرفتن و برآورده شدن اشتیاق‌ها کمک می‌کند. معرفی مباحث کتاب چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟ بازار همه جا هست هر بازار قصه ای دارد بازار صبحانه و سرتا سر روز مبادله های زندگی بخش امیال فروکوفته بازار چگونه شکست می خورد خیلی زود خیلی سریع ولع سرعت ازدحام چرا بازار ضخیم تر باید سریع تر هم باشد خیلی پرخطر اعتماد امنیت سادگی نوآوری در طراحی برای افزایش هوشمندی و ضخامت و سرعت بازار طرح جورسازی داروی قوی برای پزشکانجدید دوبار مدرسه پیام دهی بازار ممنوع بازار آزاد مشمئزکننده، ممنوع، طراحی شده بازار آزاد و طراحی بازار

فلسفه‌ورزی درباره دین (درآمدی نقادانه به فلسفه‌ی دین)

280,000 تومان

معرفی کتاب فلسفه‌ورزی درباره دین (درآمدی نقادانه به فلسفه‌ی دین)

فلسفه‌ورزی درباره‌ی دین، با وجود حجم نسبتاً اندک، موضوع‌های متنوعی را در حوزه‌ی فلسفه‌ی دین به بحث می‌گذارد و درباره‌ی هر موضوع نظرات فیلسوفان متعددی را به شیوه‌ی نقادانه و استدلال‌محور بررسی می‌کند: پس از معرفی هر موضوع، رأی و استدلال یک یا چند فیلسوف را درباره‌ی آن پیش می‌کشد و سپس خواننده را با نقد فیلسوفان دیگر به آن رأی و استدلال آشنا می‌کند. در بسیاری از موارد نویسندگان کتاب به این نیز اکتفا نمی‌کنند: یک مرحله جلوتر می‌روند و خودِ نقدها را نیز به نقد می‌گذارند. ثمره‌ی شیوه‌ی یادشده این است که خواننده صرفاً با آرای فیلسوفان درباره‌ی موضوع آشنا نمی‌شود، بلکه به‌خوبی با استدلال‌ها و نقدها درگیر می‌شود و نکات موردِ اختلاف فیلسوفان (و چرایی این اختلاف‌ها) را درمی‌یابد. این کتاب با تلاش در جهت فهم استخوان‌بندی استدلال‌های برجسته در تاریخ فلسفه‌ی دین، در کنار آشنایی با آثار شاخص در این زمینه، علاقه و آمادگی لازم برای تحقیق بیشتر را در خواننده ایجاد می‌کند.
فلسفه‌ورزی درباره دین (درآمدی نقادانه به فلسفه‌ی دین) - انتشارات نی

نظریه مثل افلاطون

280,000 تومان

معرفی کتاب نظریه مثل افلاطون

شاید کم‌تر فیلسوفی را در آوازه و تأثیر در تاریخ اندیشه بتوان همتای افلاطون دانست؛ و در میان آموزه‌های او نیز نظریه‌ی مُثُل وی آوازه و جایگاه بی‌همتایی دارد. اما، این نظریه به همان اندازه که بیش‌تر مشهور شده، کم‌تر فهمیده شده است. لذا همان‌طور که باید میان آموزه‌های خودِ افلاطون و آنچه به نام افلاطون جا افتاده است فرق گذاشت، میان نظریه‌ی مُثُلِ مطرح در آثار او و آنچه به نام نظریه‌ی مُثُل در محافل فلسفی و غیرفلسفی مشهور شده است باید تمیز نهاد. دیوید راس نظریه‌ی مُثُل افلاطون را در متن آثار او در طول پنجاه سال نگارش آن‌ها و با پی‌گیری تحولات آن بررسی کرده است. با مطالعه‌ی این اثر می‌توان به تصویر روشنی از نظریه آن‌گونه که خود افلاطون طرح کرده است دست یافت.
نظریه مثل افلاطون - انتشارات نی

کتاب طوفان

145,000 تومان
معرفی کتاب طوفان Tempest نمایشنامه ای است که در اوایل دهه 1600 توسط ویلیام شکسپیر نوشته شده است.با شروع نمایش ، پروسپرو ، دوک مخلوع میلان و دختر نوجوانش میراندا در یک جزیره دورافتاده زندگی می کنند که در طی دوازده سال گذشته در آنجا محاصره شده اند.تنها همراهان آنها آریل هستند ، روحی جادویی که توسط پروسپرو به بردگی گرفته شده است و کالیبان، بومی این جزیره است که توسط پروسپرو نیز به بردگی گرفته شده. پروسپرودر ابتدا دوک میلان بود ، اما مقام وی توسط برادرش آنتونیو غصب شد ، احتمالا با رضایت پادشاه ناپل، آلونسو و برادر آلونسو، سباستین.این نمایشنامه با آنتونیو ، آلونسو و چندین مستخدم آنها در یک کشتی در یک توفان بزرگ آغاز می شود.نمی دانستند که توفان کار پروسپرو است، که قصد دارد کشتی را غرق کند و آن ها را به جزیره خود ببرد.پروسپروقصد دارد از دشمنان خود انتقام بگیرد و جایگاه خود را به عنوان دوک میلان بدست آورد.سرانجام ، با جادو ، ارعاب و فریبکاری ، پروسپرو در برنامه های خود موفق می شود.پروسپروبه قلمرو خود بازگردد ، افشاگری خیانت آنتونیو را انجام داد و ازدواج میراندا را با پسر پادشاه آلونسو ، شاهزاده فردیناند تضمین می کند.

سرچشمه‌های فرم معماری، تاریخ انتقادی تئوری طراحی

520,000 تومان

معرفی کتاب سرچشمه های فرم معماری اثر مارک گلرنتر

کتاب « سرچشمه های فرم معماری» "تاریخ انتقادی تئوری طراحی" نوشته مارک گلرنتر توسط نشر چشمه منتشر شده است. «سرچشمه های فرم معماری» تاریخ انتقادی نظریه معماری غرب را از دنیای باستان تا امروز ارائه می دهد. این کتاب بر روی سوال اصلی تئوری طراحی تمرکز می کند:
معمار چگونه فرم معماری را ایجاد می کند؟ نظریه پردازان لزوما به این سوال اساسی می پردازند تا تعدادی از مسائل گیج کننده از جمله خاستگاه سبک، تداوم سنت و نقش نابغه را توضیح دهند.
این کتاب تئوری های اصلی طراحی را در هشت دوره زمانی توصیف می کند. گلرنتر رابطه مهمی بین نظریه‌های طراحی و نظریه‌های دانش شناسایی می‌کند و بنابراین مفاهیم معرفت‌شناختی غالب هر دوره را توضیح و تحلیل می‌کند.
نظریه پردازان معاصر آموزش نیز مورد بررسی قرار می گیرند، زیرا بسیاری از نظریه پردازان از ویترویوس تا گروپیوس، احکامی را برای آموزش به عنوان اجزای جدایی ناپذیر ایده های خود گنجانده اند.
سفارش:0
باقی مانده:1

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت