پانوراما ۶… آزمایش دکتر اکس

7,000 تومان

به‌رغم ضرباهنگ سریع زندگی امروز، اوقات ما پر است از فراغت‌های کوتاه و فرصت‌های طلایی. اتاق انتظار پزشک و صف و بانک و وقت‌هایی که توی تاکسی و مترو می‌گذرانیم، می‌تواند وقف سرک کشیدن از پنجره‌ای کوچک به جهان عجیب شاهکارهای ادبی شود. نیز، بارها اتفاق افتاده که تلاش کرده‌ایم مطالعه‌ی یکی از این شاهکارها را آغاز کنیم اما به  دلیل هیبت اثر، نداشتن زمان کافی یا همگام نشدن با حال و هوای داستان از این کار بازمانده‌ایم. در این مواقع دسترسی به گزیده‌ای خوشخوان و مناسب از آثار نویسنده می‌تواند جرئت و شوق مطالعه‌ی نوشته‌ای را که خواندنش کاری شاق به نظر می‌رسید در ما برانگیزد. پانوراما همین هدف را دنبال می‌کند: جهان‌نمایی وسیع که به آسانی در دسترس عموم مخاطبان قرار می‌گیرد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

پانوراما ۶… آزمایش دکتر اکس

نویسنده
ژول ورن
مترجم
حسین سلیمانی‌نژاد
نوبت چاپ ۱
تعداد صفحات ۱۰۸
نوع جلد شومیز
قطع پالتویی
سال نشر ۱۳۹۶
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن 130 گرم
شابک
9786002783691
توضیحات تکمیلی
وزن 0.130 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پانوراما ۶… آزمایش دکتر اکس”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

اپرای مردان سبیل استالینی

9,500 تومان
اپرای مردان سبیل استالینی رمانی اجتماعی ـ‌ سیاسی است با محوریت کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢. این رمان در سه فصل و با سه نگاه نسبت این حادثه بزرگ و تأثیرگذار تاریخ معاصر نوشته شده است و جانمایه زندگی از سطرهای غبارگرفته خاطرات و نقل‌ها و اسناد سربرآورده و دوان‌دوان چهره انسان‌های مرحله گذار ایرانی را ترسیم نموده. رمان از سور و سات عروسی توران شاهی شروع می‌شود و با مواجهه او و نامزدش، آبنوس با حوادث قبل و بعد کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ همراه می‌شود و... و در نهایت کشمش‌ها و دغدغه‌های زندگی اصغر خالدار همراه می‌شود تا دو ریل موازی، قطارهای زندگی این دو شخصیت را به مقصد نهایی ببرد. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «سال تحصیلی دیگر نرفته‌ام سنگر. می‌خواستم خودم را منتقل کنم تهران تا بیشتر پیش آبنوس باشم. وزارتخانه هم بهم ریخته است. امروز می‌گویند؛ باشد، فردا می‌گویند؛ برو شمیرانات، پس‌فردا هم باز می‌گویند؛ توی شاه‌پسند سنگسر نیروی جایگزین نداریم، باید برگردید سنگسر. ظهر نشده، به خانه مادر تلفن می‌زنند که فردا صبح وزارتخانه باشم تا محل خدمت جدید را معرفی کنند. به سرم زده، درس و مدرسه را ول کنم و به خانه و زندگی‌ام برسم. آبنوس هم کسی را می‌خواهد که کنارش باشد. از دیشب، میهمان آمدند خانه‌مان. سه نفر بودند. آبنوس طوری از من بابت میهمانی‌های رسیده عذرخواهی می‌کرد که از خودم خجالت کشیدم. میهمان‌ها که آمدند، آبنوس مثل همیشه لگن آب را برد جلوی پایشان گذاشت و ازشان اجازه خواست پایشان را بشوید. آن یکی‌شان که چهار شانه و پُر قد و هیکل‌تر از بقیه بود و بهش می‌خورد نظامی باشد و امروز بهم گفت اسمش روزبه خسروانی است، دست آبنوس را گرفت و گفت: «ما همه تلاشمون اینه کسی پای دیگه رو نشوره!» آبنوس خندید و گفت: «یه رسمه! پدر مرحومم واسه مهموناش می‌کرد!» خسروانی خندید و گفت: «پس بیا رسمو بشکن، من پای تو رو بشورم!»

والس یک نفره

15,000 تومان
زنی از گذشته به ناگاه وارد زندگی خانوادگی یک مرد می‌شود. همسر آن مرد روایت دلمشغولی‌های او را برعهده می‌گیرد: صدای مامک از پشت در آمد: «کی بود این وقت شب؟» دو سه تقه به در زد و وارد اتاق ما شد. گفتم: «یکی خوابش نمی‌برده. گوشی را برداشته به آشنایی، دوستی، قوم و خویشی زنگ بزند، به اشتباه شماره ما را گرفته.» می‌گویم: «که عاشق چشم‌های عسلی‌اش شده بودی؟!» سام می‌گوید: «جوانی بود و...» پشت به دیوارکوب تکیه داده به مبل. سایه‌اش تلنبار شده بر تکه‌ای از سنگفرش جلوی پایش. شاهکار می‌گوید: «جوانی و سرکشی!» می‌خندم:«طغیان احساس!» سهیل روی زمین زانو زده است و ماشین باری زرد کوچکش را روی سنگ‌های سبز کف هال سُر می‌دهد. شاهکار می‌گوید: «خوش به حالت بابا! فقط یک بار عاشق شده‌ای.» و قلم‌مو را توی رنگ نارنجی و اکر می‌زند. برمی‌گردد رو به من: «رحم داشته باش مامان! یک بار یک جفت چشم عسلی! فقط یک بار عشق.» می‌گویم: «پس سهم من چی؟» می‌گوید: «دوست داشتن با عشق فرق می‌کند.» از ماه‌منیر کهباسی پیش از این رمان خط تیره آیلین منتشر شده که این کتاب برنده جایزه روزی روزگاری در سال ١٣٨٦ شد.

برزونامه

2,800 تومان
مجموعه داستان های عامه آفرینش شاهنامه اثر گرانقدر حکیم فردوسی توسی به روزگاری سلطان محمود غزنوی ، در سرنوشت مردمان ایران تأثیری شگرف داشت . در تاریخ ایران کم‌تر رویدادی وجود دارد که به قدر شاهنامه فردوسی بر زبان و فرهنگ و تاریخ این سرزمین تأثیرگذار بوده باشد . دامنه این تأثیرات به روزگار ما کشیده شده و همچنان ادامه دارد . هر رویداد شگرفی در پیرامون خود انبوهی افسانه ایجاد می‌کند و موجب خلق روایات گوناگون می‌شود . بی‌سبب نیست که درباره زندگی و شخصیت فردوسی ، خلق شاهنامه ، رابطه او با دربار هنرپرور سلطان محمود و فرجام زندگی شاعر روایات مختلف خلق شده است . فردوسی که شاعری ایران‌دوست ، عدالتخواه با نگرشی جهانی در باب انسان است ، داستان‌های ملی ایران را در نهایت انصاف به شعر تبدیل می‌کند . همان‌طور که روایت شده ، بی آن‌که چیزی به اصل موضوع اضافه کند یا از اصل روایت چیزی بکاهد ، در کمال امانتداری داستان‌های ملی ایرانیان را از منشور خلاق ذهن خود می‌گذراند . در جایگاه خلاق‌ترین شاعر همه دوران‌ها حماسه و تراژدی ، اسطوره و عشق و رزم ، داد و بیداد را بازآفرینی می‌کند و در این بازآفرینی از همه حکمت روزگار خود و روزگاران پیش از خود بهره‌ها می‌گیرد . فردوسی است که می‌سراید : شب تیــره و تــیغ رخشان شــده زمــین همچو لـعل بدخشان شده ز بس دار و گیر و ز بس موج خون تو گفتی شفق ز آسمان شد نگون این نمونه تصویر شاعرانه از جنگ ، زاییده طبع و ذهن شاعرانه اوست که او را از دیگر شاعران عصر خود و دیگر اعصار متمایز می‌کند . کتاب « بَرزو نامه » روایت دیگری از شاهنامه است به زبان کُردی که به همت منصور یاقوتی ترجمه و راهی بازار نشر شده است .

حیرانی

32,000 تومان
«هرکس اینجا عاشق بشود سنگ می‌شود.» داستانی از عاشقیت و دلدادگی. اما چرا او سنگ نشده؟ دختر در پاسخش گفت چون خود دیو سیاه عاشق اوست و سنگش نکرده. جوان پرسید چرا نگریختی؟ دختر گفت چون پابند این‌جاست و جوان بیشتر از پیش عاشقش شد و گفت چه باید بکنم ای عشق؟ دختر به حسرت از گل سرخی گفت در دل غاری که با بوییدنش طلسمشان می‌شکند. جوان عزمش را جزم کرد و دختر پای چشمه نور به انتظار ماند. جوان از بادستان و خارستان و مارستان و تشستان گذشت و به غار دیو سیاه رسید و با او جنگید که ما تنها صداش را شنیدیم. صدای غرش آسمان و جرقه‌های نوری که چشم را آزار می‌داد. ناگاه نعره‌های دیو با فریاد دلخراشش خاموش شد و چشمان نگران دختر برفی که به انتظار نشسته بود به وحشت باز شد. سکوت و سیاهی همه جا را گرفت. کم کمَک از دل تاریکی صحنه نور سرخی سوسو زد. تکثیر شد، آینه پشت آینه، شد جو باریکه‌ای سرخ و کوچک، رسید به پای چشمه نور و آن هم سرخ شد. آنگاه... محمد علی سجادی نویسنده و کارگردان سینمای ایران این بار داستانی را نقل می‌کند که حیرانی نامیده‌اش. حیرانی از سرنوشت و تقدیر در دل طوفان حوادث این روزگار... . داستان حیرانی سال‌ها در انتظار انتشار باقی ماند تا در اردیبهشتی از انتظار به شکوفه بنشیند. سجادی پیش از این در سال ١٣٨٩ رمان «با نوشته کشتن» را منتشر کرده بود.

امپراتوری بیزانس

75,000 تومان
در سال‌ ۴۷۶ میلادی‌ رومولوس‌ آوگستولوس‌ سرنگون‌ شد و نخستین‌ پادشاه‌ از یک‌ سلسله‌ پادشاهان‌ غیررومی‌ جای‌ او را گرفت‌ و بدین‌ ترتیب‌ به‌ امپراتوری‌ روم‌ پایان‌ داد. هر چند این‌ سقوط‌ پادشاهی‌ تنها نیمه‌ غربی‌ امپراتوری‌ را تحت‌ تأثیر قرار داد. بخش‌ شرقی‌ که‌ امپراتور خود را داشت‌ یک‌ هزار سال‌ دیگر دوام‌ آورد. این‌ امپراتوری‌ روم‌ شرقی‌ را بعدها تاریخ‌نویسان‌ امپراتوری‌ بیزانس‌ نامیدند. امپراتوری‌ بیزانس‌ در تمام‌ دوره‌ قرون‌ وسطی‌ تداوم‌ یافت‌. دوره‌ای‌ در تاریخ‌ اروپا که‌ از حدود سال‌ ۵۰۰ تا تقریباً ۱۵۰۰ به‌ طول‌ انجامید. تنها در سال‌ ۱۴۵۳ بود که‌ ترک‌های‌ عثمانی‌ با تسخیر این‌ امپراتوری‌ به‌ عمر آن‌ پایان‌ دادند. این‌ امپراتوری‌ در بیش‌تر دوران‌ موجودیت‌ طولانی‌ خود عمده‌ترین‌ قدرت‌ اروپایی‌ بود. در زمانی‌ که‌ جنگ‌سالاران‌ بَربَر برای‌ ایجاد پادشاهی‌های‌ خود در امپراتوری‌ از هم‌ پاشیده‌ روم‌ غربی‌ می‌جنگیدند و زورآزمایی‌ می‌کردند، امپراتوری‌ بیزانس‌ در اوج‌ شکوفایی‌ بود که‌ مرکز هنر و دانش‌ و معرفت‌ باقی‌ ماند.

امپراتوری اسلامی

120,000 تومان
حدود ۱۴۰۰  سال پیش، زمانى که اروپاى غربى در قرون تاریک تحلیل مى‏ رفت،صحراهاى عربستان به یک امپراتورى درخور توجه هستى بخشید. جنگجویان عرب،که دین تازه‏اى به نام اسلام محرکشان بود، در ظرف یک دهه آنچه را اکنون سوریه،فلسطین، مصر و بیش‏تر عراق است فتح کردند. آن‏ها در ظرف کمى بیش از یک قرن‏ امپراتورى‏ اى را بنا نهادند که بخش‏ هاى عمده‏ اى از سه قاره - آفریقا، آسیا و اروپا - رادربر مى ‏گرفت و جانشین تمدن‏‌هاى قدیمى ‏تر بیزانس در غرب و ایران ساسانى درشرق شد. امپراتورى‏‌اى که این جنگجویان راه خدا ایجاد کردند در اوج خود بزرگ‏تر از امپراتورى‏روم بود و از اسپانیا و پرتغال در غرب تا مرزهاى هندوستان و چین در شرق امتداد داشت. امپراتورى اسلامى، در جریان این گسترش‏ یابى، دین و زبان خود را براى‏مردمانى با پیشینه‏‌هاى قومى، دینى و زبانى مختلف به ارمغان آورد. نه امپراتورى‏‌هاى ‏روم، بریتانیا، یا روسیه چنین جمعیت گوناگونى را به خود جذب کردند و نه هیچ‏ امپراتورى دیگرى پیش یا پس از آن. به گفته پژوهشگر آلبرت هورانى، امپراتورى‏ اسلامى از وحدتى برخوردار بود که مرزهاى زمانى و مکانى را درنوردید؛ زبان عربى ‏توانست راه به دیوان بگشاید و در سرتاسر دنیا نفوذ کند؛ مجموعه دانشى که سلسله‏ اى ‏از آموزگاران بلندآوازه آن را طى قرن‏ ها انتقال دادند، جامعه ‏اى اخلاقى را محفوظ نگه‏‌داشت، حتى زمانى که فرمانروایان تغییر کردند؛ مکان‏‌هاى زیارتى، مکه و بیت‏ المقدس، قطب‏‌هاى ماندگار دنیاى انسانى بودند، هر چند قدرت از شهرى به شهردیگر نقل مکان مى‏‌کرد.
سفارش:1
باقی مانده:1