پاییز 32

88,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

رضا جولایی نویسنده‌ی‌با سابقه‌ای است. کارش را از سال 1362 با انتشار مجموعه داستان حکایت سلسله‌ی پشت کمانان آغاز کرد.

او که در طول چهار دهه‌ی اخیر در اتمسفر ادبیات داستانی حضور داشته، تاریخ در همه‌ی آثارش حضوری پر رنگ دارد و به مثابه نخ تسبیح قصه‌هایش را به یکدیگر مرتبط می‌کند.

رمان‌خوان‌های حرفه‌ای که در سال‌های اخیر او را با آثاری هم‌چون سوء‌قصد به ذات همایونی، شب ظلمانی یلدا و شکوفه‌های عناب به یاد می‌آورند، خوب می‌دانند که نویسنده‌ی محبوب‌شان از تاریخ تنها به عنوان بستری برای روایت داستان استفاده می‌کند.

تاریخ برای او گذشته‌ای داستانی است که هر چیزی در آن ممکن است: «عده‌ای از دوستان معتقدند شکوفه‌های عناب به شدت رمانی تاریخی است، اما به گمان من به جز ماجرای اعدام میرزا جهانگیرخان، تمام راوی‌ها مانند قزاق روس، همسر جهانگیرخان، منشی‌اش داوودخان و … کاملا تخیلی هستند.»

داستان‌های مجموعه‌ی «پاییز 32» نیز در چنین بستری روایت می‌شوند. گذشته‌ای که وهم و جادو در آن وجود دارند. واقعیت نیز اگر دیده شود در واقع همان وهم است که مردم گرفتارش هستند.

افرادی که برای کشف کردن حقیقت روانه‌ی کوی، برزن و بیابان می‌شوند و به آداب و رسوم اهمیت نمی‌دهند. این آدم‌ها، این داستان‌ها همان‌هایی هستند که در هیچ تاریخی اشاره‌ای به آن‌ها نمی‌شود و در ذهن زیبای نویسنده‌ای زندگی می‌کنند.

جایی که بالاخره فرصتی برای دیده شدن پیدا خواهند کرد.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786002299031 دسته: , , , , , برچسب: ,
توضیحات

پاییز 32

نویسنده
 رضا جولایی
مترجم
نوبت چاپ 6
تعداد صفحات 173
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002299031
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پاییز 32”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پسرکی با پیژامه‌ی راه‌راه (کپی)

13,000 تومان
رمان «پسرکی با پیژامه‌ی راه‌راه» نوشته‌ی جان بوین به روزگار سیاه تاریخ می‌پردازد و درباره انسان‌هایی حرف می‌زند که باید بین قربانی و ظالم بودن یکی را انتخاب کنند. حد وسط و راه نجاتی وجود ندارد. برنو‌نه ساله به خاطر شغل پدرش مجبور می‌شود همراه اعضا خانواده خانه‌شان را در برلین رها کنند و به جایی دورافتاده بروند. در طرف دیگر، پسری با پیژامه‌ی راه راه در اردوگاه نازی در لهستان زندانی شده. از خانواده‌اش جدا شده و غذایی برای خوردن ندارد. دو کودک در دو جای متفاوت فکر می‌کنند بدبخت‌ترین انسان‌های روی زمین هستند. اما زندگی آن‌ها را در موقعیت دشوار «انتخاب» قرار می‌دهد. در بخشی از رمان می‌خوانیم: «آرام راهش را گرفت و از پله‌ها بالا رفت، یک دستش به نرده بود، و از خود می‌پرسید آیا خانه‌ی جدید در جا و مکان جدید، آن‌جا که کار جدید باید آغاز می‌شد، چنین نرده‌ی خوبی خواهد داشت که مثل همین یکی بشود ازش سُر خورد. چون نرده‌های این خانه از همان طبقه‌ی بالا تا کف زیرزمین کشیده می‌شد. همان اتاق بالایی که اگر روی نوک پاهایش بلند می‌شد و قاب پنجره را سفت می‌چسبید می‌توانست سراسر برلین را ببیند و برونو هیچ‌چیز را بیشتر از این دوست نداشت که در طبقه‌ی بالا سوار آن نرده شود و تا آن سر خانه سُر بخورد و توی راه صدای ویژویژ از خود دربیاورد. از طبقه‌ی بالا سُر می‌خورد تا طبقهٔ بعدی، همان جا که اتاق پدر و مادرش و حمام بزرگ قرار داشت تا جایی که به هر صورت قرار نبود او در آن‌جا باشد. سُر می‌خورد تا طبقهٔ دیگری که اتاق خود و همچنین گرتل قرار داشت با آن حمام کوچک‌تر، حمامی که قرار بود بیشتر از آن‌که باید از آن استفاده کند.»

خاطرات یک پسر به قلم پدر

50,000 تومان

معرفی کتاب خاطرات یک پسر به قلم پدر

کتاب خاطرات یک پسر به قلم پدر نوشته‌ی رضی هیرمندی، همان‌گونه که از نامش نیز مشخص است، خاطره‌نگاری نویسنده از فرزند خودش است؛ یک دفترچه خاطرات شیرین و خواندنی که از بدو تولد پسر تا هفت‌سالگی او را در بر می‌گیرد.

درباره‌ی کتاب خاطرات یک پسر به قلم پدر

خاطره‌نویسی یکی از فعالیت‌های موردعلاقه‌ی مردم در طول روزگاران گذشته تا به امروز بوده است؛ بسیاری از ما تجربه‌ی داشتن یک دفتر خاطرات را داشته‌ایم و هر زمان که می‌توانستیم، خطی، جمله‌ای یا صفحاتی را به نوشتن اتفاقات و وقایع روزمره‌ی زندگی‌مان اختصاص داده‌ایم و بعدها با خواندن آن صفحات لحظاتی به گذشته پرتاب شده‌ایم. کتاب خاطرات یک پسر به قلم پدر نوشته‌ی رضی هیرمندی یکی از همان دفترچه‌های خاطرات است که حالا به صورت کتاب چاپ و منتشر شده است؛ البتّه با یک تفاوت جالب: این کتاب خاطرات پسری است که توسط پدر نویسنده‌اش به رشته‌ی تحریر درآمده و حالا مخاطبان می‌توانند این تجربه‌ی مشترک پدر - فرزندی را بخوانند. آن‌گونه که نویسنده‌ی کتاب عنوان کرده، از ابتدا قرار بود پدر فقط تا زمانی‌که پسر خواندن و نوشتن یاد بگیرد، وظیفه‌ی نوشتن خاطرات او را به عهده داشته باشد و بعد از آنکه پسر به مدرسه رفت، خودش این کار را ادامه دهد؛ اما پسر از زیر این کار شانه خالی می‌کند و پدر ناچار می‌شود پس از باسواد شدن او هم کار را ادامه دهد. در کتاب خاطرات یک پسر به قلم پدر نوشته‌ی رضی هیرمندی خاطرات هفت سال نخست پسر نویسنده نوشته شده است؛ البته نویسنده با هوشمندی خاص یک نویسنده، از خلال روایت خاطرات فرزندش، به مرور وقایع دیگر از جمله روابط خانوادگی و روزگاری که خانواده‌ی آن‌ها از سر گذراندند نیز پرداخته است و این موضوع این کتاب را خواندنی‌تر نیز کرده است. خاطرات این کتاب در زمانی نوشته شده که ایران درگیر جنگ با کشور عراق بوده؛ با این وجود، نویسنده اگرچه به شرایط خانوادگی در ایام جنگ اشاره می‌کند، اما به‌صراحت اعلام کرده که این مجموعه‌خاطره، کتابی در مورد رویدادهای اجتماعی یا مرور وقایع دوران جنگ نیست و رویدادهایی که در ارتباط با مسائل خانوادگی تعریف نمی‌شده‌اند، جایی در کتاب ندارند. از دیگر نکات قابل‌توجه کتاب خاطرات یک پسر به قلم پدر نقش پررنگ همسر نویسنده در خاطرات است؛ به‌گونه‌ای که شاید بتوان گفت این کتاب خاطرات مشترک یک پدر و مادر درباره‌ی هفت سال اول زندگی پسرشان است؛ به شکلی که حتی نخستین روز به دنیا آمدن پسر هم به‌عنوان یک خاطره‌ی مشترک با روایتی شیرین و خواندنی شرح داده می‌شود.
سفارش:0
باقی مانده:1

دیوانه در مهتاب

15,000 تومان

معرفی کتاب دیوانه در مهتاب

کتاب دیوانه در مهتاب به قلم حمیدرضا نجفی، مجموعه داستانی کوتاه با مضامین اجتماعی است. درونمایه بنیادینی که نویسنده در این داستان‌ها به آن پرداخته، نمایش و ریشه‌یابی موضوع بی‌تفاوتی به بحران‌ها و حوادث ناگوار اجتماعی است. این کتاب افتخار کسب جایزه ادبی اصفهان در بخش بهترین مجموعه داستان کوتاه سال 1387 را در کارنامه خود دارد.

درباره کتاب دیوانه در مهتاب:

روایت فجایعی هولناک از نگاه بی‌تفاوت راوی چه پیامی می‌تواند داشته باشد؟ کتاب دیوانه در مهتاب شامل سه داستان کوتاه است که هر کدام به مضامین اجتماعی می‌پردازند و ذهن شما را با این پرسش درگیر می‌کنند که چه بر سر شخصیت‌های داستان، به ویژه راوی آمده است که آنقدر ساده از کنار همه چیز می‌گذرد؟ ریشه این بی‌تفاوتی یا حتی بی‌مسئولیتی چیست؟ به لحاظ تکنیک داستان‌نویسی، نکاتی همچون توصیفات به‌جا برای فضاسازی بهتر در ذهن مخاطب را می‌توان یکی از نقاط قوت این داستان‌ها قلمداد کرد. این توصیفات که عموما جملات طولانی‌تری را اقتضا می‌کنند، با ریتم و سرعت پیشروی داستان هماهنگ است و در مواقعی که روایت ریتم تندتری را طلب می‌کند، حمیدرضا نجفی هوشمندانه از جملات کوتاه‌تر و حتی بریده بریده بهره می‌گیرد. در سراسر داستان‌های کوتاه این کتاب شاهد یک نوع عنصر بیگانگی با جامعه و حتی از خود بیگانگی هستیم؛ عنصری که بی‌تفاوتی به بحران‌ها و حوادث رخ داده در روایت را برای شما عادی جلوه می‌دهد. از رهگذر این عنصر بیگانگی و بی‌تفاوتی، نویسنده حس غمی عمیق و متفکرانه را به مخاطب القا می‌کند.

خواندن کتاب دیوانه در مهتاب به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به خواندن داستان‌های کوتاه با مضمون اجتماعی علاقمندید و از ادبیات داستانی فارسی معاصر لذت می‌برید، خواندن کتاب دیوانه در مهتاب را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با حمیدرضا نجفی بیشتر آشنا شویم:

او داستان‌نویس و مترجم بنام ایرانی است که در سال 1343 چشم به جهان گشود. حمیدرضا نجفی را می‌توان یکی از پرمخاطب‌ترین و محبوب‌ترین نویسندگان معاصر به حساب آورد؛ زیرا آثار او همواره مورد توجه و تحسین بسیاری از محافل ادبی بوده است. او نخستین رمانش را تحت عنوان «کوچه صمصام» را با همکاری کانون پرورش فکری کودک و نوجوان منتشر کرد. از دیگر آثار نجفی می‌توان به رمان باغ‌های شنی اشاره کرد؛ رمانی که تحسین منتقدین و نویسندگان مطبوعات را برانگیخت و برایش افتخار کسب جایزه بهترین رمان سال از نگاه بنیاد گلشیری را به ارمغان آورد.

در بخشی از کتاب دیوانه در مهتاب می‌خوانیم:

یکی دو سال پیش مستأجر آوردیم، یعنی مادرم آورد. دو سه ماهه فرار کرد. یک زن بود با یک دختربچه‌ی سه‌ساله. شوهرش قالش گذاشته بود. اتاق پایین دستش بود. زنک بدگل نبود. سر کار می‌رفت. بچه‌اش می‌رفت مهد. یکی دوبار نخ داد. یعنی من با آن قدرت نفوذ احساسم فهمیدم که نخ می‌دهد. محلش نگذاشتم تا فرار کرد، یعنی گفته بود که رفته‌ام پایین پشت پنجره‌اش نصفه‌شب و چاقو دستم بوده. زنک دروغگو! چاقو بود یا خودکار و یک برگ کاغذ که می‌خواستم شعری را که آن شب در دلم غوغا می‌کرد در حیاط پُر از مهتاب بنویسم. به من چه که حیاط کوچک است. فهمیدم که چه حقه‌بازهایی هستند این زن‌ها. خُب البته من کمی به پنجره نزدیک شده بودم؛ ولی او انگار مرا در حال ور رفتن با پنجره و تلاش برای تو رفتن توصیف کرده بود. ولش کن، برای من مهم نیست. بهتر شد که رفت حالا به‌هر دلیل، چون بعید نبود این تصورش صورت واقع پیدا کند. بعد از آن مادر با امیدواری در تلاش برای زن دادن من برآمد. اول که از خنده نعره زدم، خوشحال شد. خنده‌ی احمقانه‌اش آن‌چنانم کرد که از خشم لگد محکمی نثار در کمد آهنی کردم که تا سه روز پایم درد می‌کرد و مادر می‌بستش و من آرام نمی‌شدم تا کوتاه آمد. باید خیلی بخت و اقبال داشته باشی که گیر آدم حسابی بیفتی. توی هر چیزی مشکل اصلی من آدم حسابی بودن وسط یک مشت بی‌سر و پاست. من می‌آیم از پنجره بیایم تو؟ زنک! من که می‌دانستم عقل را از آن‌روی عقل گویند که پای نفس را عقال می‌کند. و یا این‌که هر کس اعتماد کند خیانت خواهد دید. من که اگر کمی تلاش کنم مالارمه‌ی این سرزمین من خواهم بود. یک‌بار زرباف خودش گفت جلوِ همه. کسی که از سال اول دبیرستان معلم ادبیات‌مان بود و بعد هم خودش را بازخرید کرد. از بس به او گفتند بچه‌باز. اما نبود. او همان‌قدر می‌توانست بچه‌باز باشد که بابانوئل و یا فرضاً‌ هانس کریستیان آندرسن. چرا این را نمی‌فهمند. به کدام‌شان حالی کنم مالارمه یعنی یکی. اصلاً‌ یعنی چی.

سفر زمستاني

45,000 تومان

معرفی کتاب سفر زمستانی

یک کمدی سیاه جذاب!... کتاب سفر زمستانی اثر املی نوتومب داستان مرد جوان پریشانی است که تصمیم گرفته بدون هیچ انگیزه‌ی جنایی یا تروریستی هواپیمایی را در فرودگاه پاریس بدزد و به برج ایفل بکوبد. نوزدهمین اثر نوتومب، رمانی کوتاه با روایتی جذاب، قصه‌ای پرکشش و شخصیت‌هایی عجیب و منحصربه‌فرد است.

درباره‌ی کتاب سفر زمستانی

مردی جوان در فرودگاهی در پاریس منتظر است سوار هواپیما شود، آن را برُباید و با تمام مسافرانش به برج ایفل بکوبد. او که زوییل نام دارد و به‌اندازه‌ی اسمش عجیب‌وغریب است، هیچ انگیزه‌ی سیاسی، جنایی یا تروریستی‌ای پشت کارش ندارد. او حین عبور از گیت و سوارشدن به هواپیما زندگی‌اش را مرور می‌کند تا انگیزه‌ی فاجعه‌ای که قرار است رقم بزند، لااقل برای خودش شفاف شود. شغل زوییل بررسی وضعیت برق یا گاز و تأسیسات ساختمان‌هاست و باید به خانه‌ها سر بزند و شرایطشان را وارسی کند. در یکی از این بازرسی‌ها به خانه‌ای می‌رود که دو دختر جوان ساکنش هستند. این دو کاملاً با هم فرق دارند: یکی از آن‌ها دختری زیبا و سرزنده است و دیگری زنی دیوانه و زشت. زوییل عاشق دختر زیبا می‌شود ولی این دو زن رابطه‌ی عجیبی با هم دارند و همیشه با هم هستند. زوییل علیرغم تلاشش نمی‌تواند از هم جدای‌شان کند... سفر زمستانی (The Winter Journey) نوزدهمین رمان املی نوتومب (Amelie Nothomb)، نویسنده‌ی پرکار بلژیکی است که در سال 2009 منتشر شده. او هرسال حتماً یک رمان منتشر می‌کند و طرفدارانش همیشه منتظر کتاب جدیدش هستند. در این رمان، همانطور که شرح دادیم، او داستان مرد شوریده‌ای را بازگو می‌کند که اتفاقات غریبی که برایش رخ‌داده باعث شده تصمیم بگیرد دست‌به‌کاری فاجعه‌بار بزند. داستان به‌صورت اول‌شخص و از زبان زوییل روایت می‌شود. او از زمان حضور در فرودگاه و آماده شدن برای پرواز شروع به صحبت در مورد زندگی‌اش می‌کند و هر آنچه از کودکی بر سرش آمده را می‌گوید. اما ماجرای اصلی داستان آشنایی او با دو زن و عشق او نسبت به یکی از آن‌هاست. قصه‌ی عاشقانه‌ای نامتعارف که او را به جنون می‌کشاند. کتاب سفر زمستانی رمانی کوتاه محسوب می‌شود و خیلی سریع داستانش را تعریف می‌کند. املی نوتومب راوی چیره‌دستی است و بدون اضافه‌گویی و حاشیه رفتن، داستان کمدی سیاه و خوش‌خوانی ارائه می‌دهد. شخصیت‌های او باوجود منحصربه‌فرد بودنشان قابل‌درک هستند و می‌توان با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. آدم‌ها این داستان، از خانواده گرفته تا آدم‌های پیرامون زوییل، همگی به‌نوعی دیوانه هستند و دیوانگی و نامتعارف بودن صفت مشترک همه‌ی آن‌هاست زوییل در میان آن‌ها چاره‌ای ندارد، جز اینکه خودش هم‌دست به جنون‌آمیزترین کار ممکن بزند. عنوان رمان به قطعه‌ی موسیقی سفر زمستانی (به آلمانی: Winterreise) ساخته‌ی فرانتس شوبرت ارجاع می‌دهد. زوییل برای اینکه بر ترسش در هنگام هواپیماربایی غلبه کند دائماً به این سیکل آوازی فکر می‌کند. املی نوتومب نه فقط در کشورهای فرانسوی زبان که در دنیا هم نویسنده‌ی محبوبی به‌حساب می‌آید و کتاب‌هایش تا حالا به بیش از چهل زبان ترجمه‌شده‌اند. او در ایران هم مشتاقان زیادی دارد. ترجمه‌ی فارسی رمان سفر زمستانی او را بنفشه فریس‌آبادی به انجام رسانده و نشر چشمه منتشر کرده است.
سفارش:0
باقی مانده:1

در کمال خونسردی

340,000 تومان

معرفی کتاب در کمال خونسردی: گزارشی براساس واقعیت از چند فقره قتل و عواقب آن

کتاب در کمال خونسردی روایتی واقعی از چند فقره قتل در کانزاس است. ترومن کاپوتی در این اثر که در ژانر رمان غیرداستانی نوشته شده، ماجرای به قتل رسیدن خانواده‌ی چهارنفره‌ی کلاترها را روایت می‌کند. بد نیست بدانید نویسنده شش سال را صرف نگارش اثر پیش رو کرده است؛ رمانی که دومین کتاب پرفروش ژانر جنایی نام گرفته و جایزه‌ی ادگارد را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورده است.

درباره‌ی کتاب در کمال خونسردی

«سوژه‌ای که برای قتل انتخاب می‌شود باید آدم خوبی باشد، و اگر خانواده و فرزندانی هم داشته باشد که چه بهتر.» از کتاب «در باب قتل» نوشته‌ی تامس دی‌کوئیسی کتابی که پیش روی شماست، با نام در کمال خونسردی (In Cold Blood)، رمانی غیرداستانی (Non-Fiction Novel یا رمانی مبتنی بر اتفاقات) نوشته‌ی ترومن کاپوتی (Truman Capote)، نویسنده‌ی آمریکایی است. این اثر نخستین بار در سال 1966 روانه‌ی بازار نشر شد و توجه منتقدان و مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرد. اثر حاضر جزئیات به قتل رسیدن هربرت کلاتر، یک کشاورز درستکار و قابل‌ احترام در غرب کانزاس، و اعضای خانواده‌اش را پی می‌گیرد. در اینجا می‌توان شباهتی آشکار میان جمله‌ی تامس دی‌کوئیسی (که در ابتدای متن ذکر آن رفت) با اثر ترومن کاپوتی آمریکایی یافت. رمان با قتل خانواده‌ی آقای کلاتر آغاز می‌شود. خانواده‌ای که همه دوستشان دارند و به تحسین‌شان می‌پردازند. این دقیقاً همان چیزی است که تامس دی‌کوئیسی در جستار مشهورش از آن می‌گوید.
سفارش:1
باقی مانده:1

دختر خاندان گات 3/ دختر خاندان گات و لولوی بلندی‌های بادگیر

54,000 تومان

در بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش می‌خوانیم

در عین این‌که بقیه مات مانده بودند و نگاه می‌کردند فُن هِلسانگ یکی از چهارلول‌ها را در‌آورد و شلیک کرد؛ یک‌بار، دو‌بار، چهار‌بار، هشت‌بار.. با هر شلیک مرگ‌بار، یکی از موجودات جلوِ چشم تماشاچی‌ها از بین می‌رفت. فُن هِلسانگ هنسل و گرِتِل را با پوزخندی توی جلدشان فرو‌کرد و شمشیر مبارزه‌ی دندانه‌داری از کمربندش بیرون کشید. «پیش به‌سوی بریدن سرها!» این را گفت و با قدم‌های بلند روی پشت‌بام به طرف دودکش‌ها رفت اما سرجایش بی‌حرکت ماند. غرید: «این چیه؟» پایین پایش یک‌عالم یخ ریخته بود. در همین لحظه آدا از پشت یکی از دودکش‌های یک‌کم دورتر بیرون آمد. سیرن سِستا کنارش ایستاده بود. از پشت دودکش‌های دور و برش بقیه اعضای کلوب زیر‌شیروانی هم هر یک با یکی از موجودات بیرون آمدند. روبی خدمت‌کارِ انبارِ پشتی موادِ غذایی کنار اومالوسِ فان ایستاد. امیلی کَبِیج روی هر یک از شانه‌هایش یک هارپی و روی سرش هارپی دیگری نشسته بود. کینگزلیِ دودکش‌پاک‌کن بازوی همسرِ بارنز را گرفته بود و آرتور هالفورد هم دستِ وایلد‌مَنِ پات‌نِی را در دست داشت. ویلیام کَبِیج سرِ پشمالوی هَمیش فانِ شِتلَند را نوازش می‌کرد. فُن هِلسانگ فریاد کشید: «من جوایزم را می‌خواهم.» و از روی یک دودکش به روی دودکش دیگر می‌پرید و شمشیرش را دیوانه‌وار حرکت می‌داد و روی پشت‌بام پیش می‌رفت. صدای خوش‌نواز و آرامی که کمی ته‌لهجه داشت به گوش رسید که می‌گفت: «روپرت فُن هِلسانگ! بالاخره به هم رسیدیم.» لوسی بورجیا از پشتِ کلاهکِ دودکشی بیرون آمد و چترش را بالا گرفت.
سفارش:0
باقی مانده:2