پتر اول (دوره‌ی سه جلدی)

65,000 تومان

معرفی کتاب پتر اول

پتر اول رمانی است از آلکسی نیکولایویج تولستوی (۱۸۸۲-۱۹۴۵)، نویسنده‌ی روس، که کتاب اول آن در ۱۹۳۰، کتاب دوم در ۱۹۳۴ و کتاب سوم در ۱۹۴۵ و بالاخره هر سه کتاب با هم در ۱۹۴۷ منتشر شد.

زبانی غنی، دقیق و رنگین، قریحه‌ای در داستان‌سرایی و شناختی عمیق از ملت روس و گذشته‌ی او به آلکسی تولستوی امکان داده است تا یکی از بهترین رمان‌های تاریخی روسی را بنویسد.

او تصویری پهناور و قوی خلق کرد که با تاج‌گذاری پتر خردسال در ۱۶۸۲ آغاز می‌شود و با تسخیر ناروا در ۱۷۰۴ (یک سال پس از ایجاد سن‌پترزبورگ) پایان می‌پذیرد.

نویسنده قصد داشت رمان را لااقل تا جنگ پولتاوا بکشاند که مرگ در بحبوحه‌ی کار مهلتش نداد. برخورد روسیه‌ی جوانی که پتر اول به وجود آورد با روسیه‌ی اشراف و اوسترلیتزها و کهنه‌اندیشان به شکل گیرایی ترسیم شده است.

خواننده هوای آن زمان را تنفس می‌کند و این احساس به او دست می‌دهد که نمایندگان تمام قشرهای روسیه را لمس می‌کند.

در این‌جا همه‌چیز حالت طبیعی دارد و همان‌گونه است که زندگی آن را عرضه می‌کند. نویسنده به علت علاقه‌ی شدید شخصی به پترکبیر ـ بی‌آن‌که این علاقه مایه‌ی نگرش انتقادی به شخصیت او باشد ـ به ما کمک می‌کند تا با مشارکت داشتن در زندگی خصوصی امپراتور او را کاملاً بشناسیم خواننده اراده‌ی سرسخت او را کاملاً حس می‌کند؛ آن اراده‌ی سرسختی کــه می‌کوشید تا این کشور را از نیروهای کور محافظه‌کاری که نتیجه‌اش ورشکستگی حتمی بود برهاند. پتر که زود از جا در‌می‌رفت و حتی شکاک بود از عیوب خود آگاه بود و به خصوص آماده بود تا جان خود را در راه ملت خود، که او خود را خدمتگزارش می‌دانست، فدا کند.

هرگز بر کسانی که با هدف او مخالف بودند ترحم روا نمی‌داشت، ولی هر سخنی را که از روی حسن نیت شجاعانه و شرافتمندانه گفته می‌شد می‌پذیرفت. این کارگر سخت‌کوش قدر کار دیگران را می‌شناخت.

این‌ها را نویسنده حکایت نمی‌کند، بلکه نشان می‌دهد. هزاران صحنه‌ی تاریخی را از مبارزات شدید برای تحصیل قدرت گرفته تا گرفتن آزوف از ترک‌ها و آن مسافرت مشهور به اروپا و سپس مبارزه آشکار با روسیه‌ی کهنه و کار خلاقه در تمام زمینه‌ها، جنگ با سوئد و آن شکست‌های اولیه را در خاطر زنده می‌کند.

در این زمان خواننده در کنار شخصیت‌های روسی نظیر «ملکه سوفیا» که رقیب بزرگ او بود، با دوستان امپراتور در «حومه‌ی آلمانی‌نشین» مسکو و همچنین با دشمنان و متحدان خارجی‌اش نظیر شارل دوازدهم، آوگوستوس ساکسی، استانیسلاس لشچینسکی و بسیاری دیگر آشنا می‌شود.

آلکسی تولستوی گـاه بـه ناتوراليسم فرو می‌افتد، عباراتی [سبکی] به کار می‌برد یا داستان‌هایی حکایت می‌کند که بیش از حد تند و زننده است. تولستوی کمی قبل از مرگش شروع به تصفیه‌ی اثر خود کرده بود.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

پتر اول (دوره‌ی سه جلدی)

نویسنده آلکسی تولستوی
مترجم
احمد نوری‌زاده
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 900
نوع جلد گالینگور
قطع رقعی
سال نشر 1395
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9789643623708
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پتر اول (دوره‌ی سه جلدی)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جنگ چهره ي زنانه ندارد

390,000 تومان

معرفی کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد

کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد نوشته‌ی سوتلانا آلکسیویچ، روایت پرفراز و نشیب مستندنگار بلاروسی‌ از یادواره‌های زنانی است که در لشکر اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم جنگیدند و اکنون بعد از گذشت سال‌ها از کابوس‌ها و تنهایی‌هایشان می‌گویند. سوتلانا آلکسیویچ (Svetlana Alexievich) در کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد (The Unwomanly Face of War) در حقیقت جنگ جهانی دوم را با زاویه دیدی که کمتر مورد‌ توجه قرار گرفته یعنی از نگاه زنان روسی که تجربه‌ی حضور در این جنگ را داشتند توصیف می‌کند. او توانست در سال 2015 موفق به دریافت جایزه ادبی نوبل شده و کتابش یکی از مشهورترین کتاب‌های جهان با مضمون جنگ شناخته شود. نویسنده در لابه‌لای سطور این کتاب صداها و ناله‌هایی را که تا‌به‌حال شنیده نشده، به گوش مخاطب می‌رساند و بعضی از زوایای پنهان جنگ را به تصویر می‌کشد. جنگ و تخیل در یک بستر نمی‌گنجند، جنگ صحنه واقعیت است؛ به همین علت نمی‌توان در کنجی نشست و جنگ را تصور و تخیل کرد. بهترین راه به تصویر کشیدن جنگ نقل قول افرادی است که در معرکه حضور داشته‌اند. این کتاب در حقیقت قطعه اول از پنج‌گانه‌ی سوتلانا اَلکسیویچ با نام صداهایی از آرمان‌شهر به حساب می‌آید. الکسیویچ در کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد از تجربه‌ی روزنامه‌نگاری خود بهره گرفته و شیوه‌ی مصاحبه و انتقال بی‌کم‌و‌کاست توصیفات شاهدان عینی را برای ارائه‌ی نگاه زنانه به جنگ برگزیده است. زیرا که او پیش و بیش از آنکه نویسنده باشد، یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای است و به واسطه‌ی شغلش همواره ترجیح می‌دهد با حقایق عریان سر و کار داشته باشد. کتاب، گاه شامل لحظات سختی است که فراتر از گفته‌ها و شنیده‌های رایج درباره‌ی جنگ است. چیزی که این اثر را نسبت به بسیاری از آثار جنگی متفاوت می‌کند، پدیده‌ی چند صدایی است. در این کتاب حتی یک آشپز و رخت‌شوی ساده هم توانسته نظرش را نسبت به جنگ بیان کند. نویسنده از تضارب آرا نمی‌ترسد و همین چند صدایی است که سطور این کتاب را قابل‌باور کرده است. قهرمانان این کتاب قدیس و اَبَر انسان‌ها نبوده، و تنها مردمی عادی هستند. بیانشان با زبان ساده و نیز کوچه‌بازاری است. آن‌ها شاعر و پروفسور و سیاست‌مدار نیستند و رک حرف‌شان را می‌زنند. در ترجمه فارسی این کتاب نیز دقیقاًً به همین خاطر سبک کوچه‌بازاری و محاوره‌شان لحاظ شده تا کتاب را برای خواننده قابل لمس‌تر و قابل‌درک باشد. در بخشی از کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد می‌خوانیم: دقیقاًً جایی که انسان بزرگ‌تر است، به خاطر سپرده می‌شود. در آن‌جا، انسان‌ها به دست چیزی که از تاریخ قوی‌تر است هدایت می‌شوند. باید حوزه‌ی کاری‌ام را توسعه بدهم، به حقیقت جنگ بسنده نکنم و حقیقت زندگی و مرگ را تشریح کنم. پرسش داستایوسکی را تکرار کنم؛ چند انسان در هر انسان وجود دارد، و چگونه باید از این انسان درونی محافظت کرد؟ بدون شک شر جذاب است؛ متنوع‌تر از خیر است؛ وسوسه‌انگیزتر است. همین‌طور عمیق‌تر. وارد دنیای نامتناهی جنگ می‌شوم، همه‌ی چیزهای دیگر گویی رنگ باخته‌اند و از عادی نیز عادی‌تر شده‌اند. دنیای عظیم و وحشی. اکنون تنهایی انسانی را که از آن‌جا بازگشته درک می‌کنم. انگار از سیاره یا دنیای دیگری آمده... او معرفتی دارد که دیگران آن را ندارند، کسب این معرفت تنها در آن‌جا ممکن است، در نزدیکی‌های مرگ. هنگامی که او سعی می‌کند با کلماتْ آن‌چه را دیده و زندگی کرده، انتقال دهد، فاجعه را با تمام وجودش حس می‌کند. زبانش بند می‌آید. او می‌خواهد توضیح دهد، دیگران می‌خواهند درک کنند، اما همه در رسیدن به هدف خویش ناتوان‌اند. آن‌ها همواره در فضایی متفاوت با منی که شنونده‌شان هستم، قرار دارند. آن‌ها را دنیایی نادیدنی در برمی‌گیرد. حداقل سه نفر در این گفت‌وگو شرکت می‌کنند؛ کسی که ماجراها را تعریف می‌کند، کسی که در آن زمان و هنگام وقوع حادثه این انسان بوده، و من. هدف من پیش از هر چیز کشف حقیقت آن سال‌ها و آن روزهاست. بدون دخالت احساسات. شاید روایتی که انسان از جنگ بلافاصله پس از پایان جنگ ارایه می‌کند، با گذشت دهه‌ها دچار تغییر و دگرگونی شود، چرا که او تمام زندگی‌اش را به خاطراتش اضافه می‌کند، همه‌ی وجودش را. این‌که در تمامی این سال‌ها چگونه زندگی کرد، چه خواند، چه دید، با چه کسانی معاشرت کرد. با او تنها صحبت می‌کنم، گاهی کس دیگری هم حضور دارد. مهم است چه کسی؟ خانواده؟ دوستان؟ کدام دوستان؟ دوستان جبهه و همرزم با سایر دوستان متفاوت‌اند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه‌ی مترجم زن‌ها کی برای اولین‌بار در تاریخ وارد ارتش شدند؟ انسان بزرگ‌تر از جنگ است نمی‌خواهم حتا به خاطر بیاورم... دخترا، بزرگ شید، بالغ شید... شما هنوز خامید... بوی ترس و چمدان آب‌نبات ‌من این چشما رو امروز هم به خاطر می‌آرم... ‌نیاز به سرباز بود... اما من می‌خواستم زیبا هم بمانم...
سفارش:0
باقی مانده:5

بگذریم…

4,000 تومان

برشی از متن کتاب

قصه و غصه «اینجا چطوره؟» نپرس، دختر عسلی یه کوچیکم؛ بد، بدون تو همه جای دنیا از بد بدتره. از لای این دیوارای شیری رنگ یه عالمه چشم منو می پان. تازگی ها زل می زنم بهشون، اون وقت مجبور می شن سرشونو فرو کنن تو گردنشون و به خودشون بد و بی راه بگن. توی غذام چیزی می ریزن که وقتی می خورم خیلی خسته می شم، همه ی جونم می ریزه و دیگه نمی تونم برات قصه بگم. هنوز بدون قصه های من نمی خوابی مگه نه؟ سینی غذامو می ذارم جلو شنگول صد منی که همیشه ی خدا گرسنه است. شنگول همین دختر چاق و سرتراشیده اس که داره آواز می خونه و می رقصه. گلای سرخ باغچه رو می کنه و روی لبش می ذاره و با آب دهن برگاشو پشت پلکاش می چسبونه و می خونه: خوشگلم و خوشگلم دل ها گرفتار مه .... تا دایی ناصر میاد تو که اتاق مونو گونی بکشه، می ره زیر ملافه قایم می شه. بعد دایی ناصر به من می گه چشات سگ داره. شنگول هیشکی رو نداره. به مادر بزرگ گفتم یه وقتایی به جای من بیاد ملاقات شنگول. مادر بزرگ جوری نگام می کنه انگار گفته باشم چقدر پیر شده. شنگول از آدمایی که این جا می یان هیچی نمی خواد؛ نه سیگار نه شیرینی. فقط و فقط ماتیک قرمز. بعد هم که دایی ناصر که همه صداش می زنن دایناسور می بردش تو اتاق پشت باغ، فقط من می دونم چرا شنگول تو لباساش دنبال مورچه می گرده و داد می زنه گازم گرفتن همیناس، به خدا که غصه می شه و غصه گوله می شه و سرمو می ندازم جلو پام و می رم تو گلخونه و تا پیدام نکردن، همون جا می مونم.  

ققنوس و قمری و شکایت عاشق

44,000 تومان

معرفی کتاب ققنوس و قمری/شکایت عاشق اثر ویلیام شکسپیر

کتاب «ققنوس و قمری/شکایت عاشق» یک شعر تمثیلی از ویلیام شکسپیر است که برای اولین بار در سال 1601 به عنوان مکمل اثر طولانی تر، شهید عشق، اثر رابرت چستر منتشر شد.
شعری که از آن به عنوان «نخستین شعر متافیزیکی بزرگ منتشر شده» نام برده شده است، تعابیر متضاد بسیاری دارد.
عنوان " ققنوس و قمری " یک برچسب معمولی است. همانطور که منتشر شد، شعر بدون عنوان بود. این عنوان از دو پرنده نام می برد: ققنوس اساطیری و و قمری گرفته شده است. این شعر تشییع جنازه‌ای را توصیف می‌کند که برای ققنوس و قمری درگذشته ترتیب داده شده است، که برخی از پرندگان به آن دعوت شده‌اند، اما برخی دیگر حذف شده‌اند. ققنوس و قمری به ترتیب نمادهای کمال و عشق فداکار هستند.
ویژگی سنتی ققنوس این است که وقتی می میرد، به زندگی باز می گردد و از خاکستر تجسم قبلی خود برمی خیزد. در مقابل، قمری فانی است.
این شعر بیان می کند که عشق به پرندگان وحدت کاملی را ایجاد کرد که فراتر از همه منطق و واقعیت های مادی بود. این شاهکار با دعایی برای عاشقان مرده به پایان می رسد.
سفارش:4
باقی مانده:4

داستان‌های خانه‌درختی 5/ خانه‌درختی 65طبقه

230,000 تومان
داستان‌های خانه درختی 5: خانه درختی 65 طبقه مجموعه «داستان‌های خانه درختی» مجموعه‌ای جذاب و خواندنی که برای کودکان و نوجوانان 9 تا 16 ساله مناسب و مفید است. مجموعه داستان با اتفاقاتش شما را می‌خنداند و با عجایب تازه‌ای روبه‌رو می‌کند. شاید دوست داشته باشید، از داستان بیشتر بدانید: پس با هم قسمتی از کتاب را می‌خوانیم: «اندی از تری می‌‌پرسد جواز ساخت خانه‌درختی 65 طبقه را از اداره‌ی جواز گرفته یا نه؟ تری می‌گوید: نه! همان‌موقع بازرس اداره‌ی جواز به خانه‌درختی می‌آید و بعد از بازرسی همه‌ طبقه‌ها اعلام می‌کند که این خانه استاندارد نیست و باید خراب شود. اندی و تری تصمیم می‌گیرند با ماشین زمانشان به شش سال و نیم قبل برگردند...» برای دانستن ماجرای «اندی و تری» بهتر است، زودتر کتاب را مطالعه کنید و لذت ببرید. ناگفته نماند: «تری دنتون» داستان را تصویرگری کرده است و «آنیتا یار محمدی» نیز «داستان‌های خانه درختی5: خانه درختی65 طبقه» را به فارسی برگردانده است.
اندی از تری می‌‌پرسد جواز ساخت خانه‌درختی 65 طبقه را از اداره‌ی جواز گرفته یا نه؟
تری می‌گوید: نه! همان‌موقع بازرس اداره‌ی جواز به خانه‌درختی می‌آید و بعد از بازرسی همه‌ی طبقه‌ها اعلام می‌کند که این خانه استاندارد نیست و باید خراب شود. اندی و تری تصمیم می‌گیرند با ماشین زمانشان به شش سال و نیم قبل برگردند تا بتوانند قبل از ساخت خانه‌درختی جواز بگیرند. اما...

حصار و سگ‌های پدرم

95,000 تومان

معرفی کتاب حصار و سگ های پدرم اثر شیرزاد حسن

"حصار و سگهای پدرم" به قلم "شیرزاد حسن"، نویسنده ی اهل اربیل عراق، یکی از مشهورترین رمان های نوشته شده به زبان کردی است که "مریوان حلبچه ای" آن را بازگردانی کرده و نشر چشمه در صد و شش صفحه به انتشار رسانده است. "شیرزاد حسن" این کتاب را در زمان حاکمیت رژیم بعث در عراق به رشته ی تحریر درآورد اما بعد از گذشت یک دهه توانست رمان را در شهر سلیمانیه منتشر کند. "حصار و سگهای پدرم" به سبب استفاده ی نویسنده از تکنیک ذهن سیال و بهره بردن از زبانی قوی برای بیان رویدادها، یکی از شاخص ترین نمونه های داستانی در ادبیات کرد و نقطه ی عطفی در جریان داستان نویسی این زبان به شمار می رود. "حصار و سگهای پدرم" اواخر دهه ی هفتاد توسط نویسنده به یک ناشر ایرانی برای چاپ تحویل داده شد؛ اما به این سبب که "شیرزاد حسن" راضی به پذیرش سانسور داستان نشد، با تاخیری چندساله در سال 1382 در ایران منتشر شد و به جهت استقبالی که مخاطبان از این قصه داشته اند، تا کنون چندین بار مورد تجدید چاپ قرار گرفته است. درون مایه ی داستان "حصار و سگهای پدرم" از "شیرزاد حسن"، به تصویر کشیدن ظلم و ستمی است که پدر خانواده در جامعه ی پدرسالار، بر اعضای خانواده اش روا می دارد. در این قصه، پسر ارشد نقش راوی را برعهده داشته و از قصد خود برای نابود کردن پدر و رهایی باقی اعضای خانواده سخن می گوید. پدر دور خانه اش حصار کشیده و تمامی اعضا ملزم به اجرای فرامین او هستند، وگرنه آنچنان مجازاتی بر سرشان فرود می آید که از زنده بودن پشیمان شوند.
سفارش:1
باقی مانده:1

گود

32,000 تومان

در بخشی از کتاب گود می‌خوانیم

خلیل هر روز هفت صبح دوتا جعبه انار می‌ذاشت دم خونه‌ی سوری‌خانم و فخری کارش رو شروع می‌کرد. وقت‌هایی که انار می‌رسید، شیش ‌و نیم صبح اون‌جا بود. تابستون و بهار که انار نبود دیرتر می‌اومد. جعبه‌ها رو باید خودش تا طبقه‌ی سوم و اتاق بغل خرپشته می‌کشید روی پاش و بالا می‌برد. اون هم طوری که نه دخترها بیدار بشن و نه سوری داد بزنه «فخری نزنی به درودیوار.» جعبه رو می‌نداخت روی زانوی پای راستش و پله‌پله تا بالا می‌رفت. دور آخر پله‌ها که می‌رسید هن‌هن‌کنان چهارتا لیچار بار همایون شوهرش می‌کرد. خلیل یه‌بار می‌خواست کمک کنه جعبه‌ها رو تا اتاق فخری ببره، اما سوری که خلیل رو توی حیاط خونه‌ش دید، چنان قشقرقی به پا کرد که صداش تا خود بازارچه رفت و همه توی بازار به خلیل طعنه می‌زدن که رفته بودی «خونه‌ی سوری‌خانم». تا یکی دو هفته حالش خراب بود اما قول داده و طی کرده بود صبح‌به‌صبح دوتا جعبه انار ببره دم اون خونه، و می‌برد. فخری وقت‌هایی که خیلی خسته می‌شد، دهنش رو فرمی شبیه خندیدن بازوبسته می‌کرد و آب دهنش ولو می‌شد روی لباسش که با پشت آستین پیرهنِ همیشه‌سُرمه‌ایش پاک می‌کرد. «باس قرص کمر بندازم، دیگه جون واستادن ندارم. کی دست داره اون رو تو هاون بکوبه؟» کار صبحش توی پاییز و زمستون تکه‌تکه کردن انارها بود. اوایل سوری گیر داده بود که «باس انارا رو دون کنی.» فخری که هیچ‌وقت نفهمید کار سوری با انارها چیه. گفت «اینا رو تیکه‌تیکه کنم بعد له کنم، همون نمی‌شه؟» «آره. اما باس صاف بشه.»