پرورش کودک چگونه به رشد جسمی، ذهنی، زبانی و فردی کودک خود کمک کنیم؟

99,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

یک قانون طلایی در تربیت: اگر روش‏تان جواب نمی‏‌دهد آن را ادامه ندهید.
هنگام بزرگ کردن بچه زمان خیلی زود می‌گذرد. این یک چالش باورنکردنی است! آیا گزینه‌های درستی را انتخاب می‌کنید؟ آیا دارید به کودکتان کمک می‌کنید یا به او صدمه می‌زنید؟ اگر هیچ کس دیگری این رفتار را انجام ندهد چه؟ با بزرگ شدن کودکان چه تغییری در رفتار خود باید به وجود بیاورید؟
در این کتاب، رشد کودکان به چهار مقوله تقسیم شده است:

رشد جسمی، رشد ذهنی، رشد زبانی، رشد فردی. در هر فصل به نقاط عطف رشد یا به زبان ساده‏‌تر مهارت‏‌هایی که در یک بازه زمانی مشخص خوب یاد گرفته می‌شود اشاره شده ‏است که برای هر بازه سنّی، اختصاصی هستند. همچنین نشانه‌های “خطر” تأخیر رشد در هر مرحله نیز مشخص شده ‏است.
نثر این کتاب ساده و روان است و به بسیاری از پرسش‏‌هایی که پدران و مادران در ارتباط با پرورش کودک خود در شش سال اول زندگی دارند پاسخ می‏دهد

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786002002259 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات

پرورش کودک چگونه به رشد جسمی، ذهنی، زبانی و فردی کودک خود کمک کنیم؟

نویسنده
جیمی لوهر ، جن مه یرس
مترجم دکتر سیامک ملکی
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 312
نوع جلد
شومیز
قطع
وزیری
سال نشر 1393
سال چاپ اول 1393
موضوع
خودیاری و آموزش همگانی
نوع کاغذ ——-
وزن 444 گرم
شابک
9786002002259

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.444 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پرورش کودک چگونه به رشد جسمی، ذهنی، زبانی و فردی کودک خود کمک کنیم؟”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.

وقتی از دویدن صحبت می کنم، در چه موردی صحبت می کنم؟

155,000 تومان
معرفی کتاب وقتی از دویدن صحبت می‌کنم، در چه موردی صحبت می کنم؟ اگه تا به حال یه رشته ورزشی رو مرتب و روی برنامه دنبال کرده باشید، میدونید لذت ورزش کردن به رقابت و برنده شدن نیست، بلکه تماما به چالشی که شما رو در برابر خودتون به مسابقه میذاره مربوط میشه. لذت مقاومت در برابر خستگی ها و تلاش برای رسیدن به هدفی که در ذهن دارید، از حس هایی هست که کمتر کتابی به اون توجه کرده و کسی که تا به حال این حس رو تجربه نکرده باشه، از وجودش بی خبره. اما هاروکی موراکامی در کتاب خودش به خوبی احساس و روند ذهنی یک دونده استقامت رو توصیف می کنه، به طوریکه در طول داستان متوجه میشیم که این عادت خوب روزانه چقدر روی ذهن و روحیه این شخص تاثیر گذاشته. آثار هاروکی موراکامی همیشه جزو محبوب ترین داستانهایی که روایت روان و جذابی دارند شناخته شدند. حالا این نکته رو با موضوع جذابی مثل تمرین ورزشی حرفه ای جمع کنید و نتیجه اش میشه کتابی که حسابی میتونه نظرتون رو جلب کنه و برای ورزش کردن بهتون انگیزه بده. این کتاب به خاطر حجم کمی هم که داره (۱۶۰ صفحه)، امکان نداره که حوصله سر بر بشه و احتمالا خیلی زود میتونید تمومش کنید. کتاب “وقتی از دویدن صحبت می کنم در چه موردی صحبت می کنم”، به ترجمه ی علی حاجی قاسم رو انتشارات نگاه چاپ کرده.
وقتی از دویدن صحبت می‌کنم، در چه موردی صحبت می‌کنم؟” خاطرات هاروکی موراکامی نویسندة ژاپنی است که برخی رمان‌ها و داستان‌های کوتاه او شهرتی جهانی دارند. موراکامی با اینکه مینی مالیست نیست، امّا به واسطة آشنایی و دوستی با ریموند کارور و نیز اُنس والفت با آثار همینگ وی، گونه‌ای تأثیرپذیری از مینی مالیست‌ها و نیز شیوة نگارش همینگ وی در آثارش دیده می‌شود. موراکامی عاشق دویدن است. وی بار‌ها در مسابقات دو شرکت کرده و رکورد خود را نیز دارد. او همچنین عاشق موسیقی جاز و گربه‌هاست. و بسیاری موراکامی را به سبب رمان “جنگل نروژی” که شباهت‌هایی به “ناطور دشت” دارد “سالینجر” ژاپن نامیده‌اند. ریموند کارور، داستان معروفی دارد به نام “وقتی از عشق حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم” .موراکامی نام مجموعه خاطرات خود را با اجازة بیوة کارور، خانم “تِسی گالاگر” از عنوان این داستان و کتاب وام گرفته است…
سفارش:0
باقی مانده:2

انقلاب مشروطیت ایران

180,000 تومان
انقلاب مشروطیت ایران را برخی از مورخان ، « انقلاب آرام » لقب داده‌اند ؛ انقلابی که از پیکره سلطنت دیرینه‌سال ایران روییده بود و همچون تاکی پیچیده بر این پیکره ، هستی و هویت خویش را با همین در هم تنیدن‌ها ، ریشه‌دار می‌کرد و کم‌کم توده‌ها را نیز همچون حلقه مستحکم اما گمشده‌ای از تاریخ ، به زنجیره خویش گره می‌زد ؛ قضاوت قطعی و بلاشک ، درباره این که این انقلاب از کدامین روزنه خستگی تاریخ شکفته بود و به کدام سراشیبی می‌لغزید، از آن دست معماهای حل ناشدنی تاریخ است ؛ محقق امروزی هنوز هم نمی‌داند آیا این نقطه عطف تاریخی را اساساً می‌توان انقلاب ( به معنای واقعی واژه ) نامید یا باید در پی واژه دیگری بود که آشناتر و ملموس‌تر باشد و روشن‌تر پرده از راز مبارزه مشروطه‌خواهانه ایرانیان را بردارد . درباره انقلاب مشروطه ایران و تحولاتی که از پی خود آفرید نیز پرسش‌های فراوانی مطرح است ؛ از جمله این که آیا مشروطیت ایران ، انقلابی بود که با الهام از پشتوانه‌ای تاریخی از دل سکوتی ریشه‌دار برآمده بود و دیگر سخن وامدار حافظه‌ای تاریخی بود ؟ و یا اینکه هویتی مستقل داشت ؟ آیا این انقلاب را نخبگان رهبری می‌کردند یا توده‌های مردم و یا روحانیت و مرجعیت شیعه ؟

اقتصاد سیاسی ایران

245,000 تومان
"اقتصاد سیاسی ایران" اثری است به قلم "محمدعلی همایون کاتوزیان" که "محمدرضا نفیسی" و "کامبیز عزیزی" کار ترجمه ی آن را بر عهده داشته اند. دکتر "محمدعلی همایون کاتوزیان" در این اثر "اقتصاد سیاسی ایران" را "از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی" مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش مستند و کارشناسی شده، دگرگونی های "اقتصاد سیاسی ایران" را در کنار پستی و بلندی های سیاسی، اجتماعی و تاریخی آن تجزیه و تحلیل می کند و گزارشی مستدل و متقن به علاقه مندان جامعه شناسی سیاسی و اقتصادی ارائه می دهد. "محمدعلی همایون کاتوزیان" این تحولات را در چهار بخش عمده تشریح می کند. بخش نخست با عنوان دولت و انقلاب، دورنمای تاریخی این مفاهیم را مطرح می کند و شیوه های تولید را، خواه فئودالیسم باشد یا استبداد، در کنار تغییر و تحولات قرن نوزدهم و انقلاب مشروطه و دوره ی رکود، زیر ذره بین قرار می دهد. در بخش دوم دولت به موازات ضدانقلاب بررسی می شود و پیش درآمدی از ضدانقلاب استبدادی، حکومت شبه مدرن مطلق و پدیدار شدن و ساقط شدن استبداد شبه مدرنیستی ارائه می شود. بخش سوم به دموکراسی در کنار مفهوم دیکتاتوری می پردازد و علاوه بر اشغال و فترت، جریانات نهضت ملی ایران نظیر ملی شدن صنعت نفت را به همراه دیکتاتوری سیاسی و لیبرالیسم اقتصادی تجزیه و تحلیل می کند. در بخش چهارم کتاب "اقتصاد سیاسی ایران" از "محمدعلی همایون کاتوزیان" که بخش نهایی آن نیز هست، استبداد نفتی و عواملی که زمینه ی آن را فراهم نمودند، نظیر بحران های اقتصادی، عدم ثبات سیاسی و نبرد قدرت ها بررسی می شود و علاوه بر آن به اصلاحات ارضی و بازرگانی و روابط خارجی ایران نیز پرداخته می شود.