پسر زن جادوگر

190,000 تومان

دو برادر دوقلو را پدرشان در آستانه‌ی غرق شدن در رودخانه نجات می‌دهد.
اما مادر جادوگرشان مجبور می‌شود، برای نجات جان یکی، جان دیگری را به او پیوند بزند. استفاده از جادوی سیاه، راه جادو را به زمین باز می‌کند.
آیا «ند»، پسر بازمانده از جادو می‌تواند جلوی سیاهی را بگیرد؟ یک فانتزی درجه یک با جوایزی بین‌المللی.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

پسر زن جادوگر

نویسنده
کلی بارنهیل
مترجم
مریم عزیزی
نوبت چاپ
تعداد صفحات 204
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008025481
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پسر زن جادوگر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

خون خورده

240,000 تومان

معرفی کتاب خون خورده

کتاب خون خورده آخرین رمان مهدی یزدانی خرم، روایتی جذاب از زندگی پنج برادر گم شده در شهرهای تهران، آبادان، مشهد و بیروت در دهه‌ی 60 است که تا مدت‌ها بعد از خواندنش هم ذهنتان را رها نخواهد کرد. این کتاب رمانی‌ منسجم و قوی با جزئیاتی دقیق است. داستان متلاشی‌ شدن برادران سوخته‌ای که سرنوشتی عجیب و مهیب برای‌‌شان رقم می‌خورد و جسم هر کدام روایتی تلخ را پشت سر می‌گذارد. این کتاب تنها ماجرای برادران سوخته نیست. قصه‌‌ی ارواح و انسان‌هایی است که پیرامون زندگی چند برادر پرسه می‌‌زدند. رمان خون خورده به نوعی ادامه‌ی دو اثر قبلی نویسنده تحت عناوین «به گزارش هواشناسی فردا این خورشید لعنتی» و «سرخ سفید» محسوب می‌شود. داستان برادران سوخته، یادآور جنگ‌های صلیبی است و در یک بازه‌ی زمانی بین سال‌های 1360 تا 1367 در زمان گذشته و بخش دیگر آن در یکی دو سال اخیر اتفاق می‌افتد. این قصه نه گذشته را تکرار می‌کند و نه دنیایی کاملاً متفاوت دارد و نویسنده‌ پیچیدگی‌‌های لازم داستانی را برای عامه‌ خوان‌ شدن آن کنار نمی‌زند. این کتاب تجربه‌‌ای‌ سخت و موفق از ذهنی پر قصه و مهندسی‌ شده برآمده است و بدون شک یکی از جدی‌‌ترین و بهترین رمان‌‌های فارسی سال‌‌های گذشته محسوب می‌شود. زبان کتاب خون خورده با وجود پس و پیش شدن ساختار جمله‌ها و اصرار بر توضیح همه چیز، روان و خوشخوان است. نویسنده تاریخ را به گونه‌ای متفاوت توصیف می‌کند. سبک روایت او مانند کتاب‌های تاریخ یا رمان‌های کلاسیک نیست. او به تمام گوشه و کنار تاریخ سر می‌زند. این کتاب را می‌توان به عنوان رمانی گوتیک در نظر گرفت؛ گوتیک نه به معنی ترس بلکه به معنی نوعی تعلیق. داستانی از دل سردابه‌ها و سفر به دل تاریخ که بعضی اوقات ذهن نویسنده آن را جعلی ساخته است. این رمان شما را به فضایی گوتیک گونه برای هجوم تاریخ بر روان‌تان وارد می‌کند. رهایی از دل تاریخ هرگز ممکن نیست. سرنوشت به معنای ماندن بین جبر و اختیار و از بعد معرفت شناختی بین عین و ذهن است. آیا واقعیت در ذهن شماست یا عینیت دارد؟ آیا نمادین و تفسیری است یا عینی‌ و قابل اثبات؟ گوتیک به معنای سرگردانی بین این مفاهیم تعبیر می‌شود. سرگردانی بین آنچه هست و آنچه تفسیر می‌شود؛ سرگردانی بین بودن و عدم وجود. در بخشی از کتاب خون خورده می‌خوانیم: زن گیر افتاده بین آتش دو طرف، خودش را به زمین چسباند. بعد از چند لحظه از پشت لاستیک‌های سوخته بیرون آمد و با یکی دو عکاس دیگر دوید سمت دیوار خانه‌ای که رویش به عربی شعار نوشته بودند. با اسپری قرمز پررنگ. نفسش را حبس کرد و دوباره دوربین را می‌گرفت به طرف زن و گروه‌های درگیر، که ناگهانی سرک می‌کشیدند از گوشه و‌ کنار. از توی ویزور زن را دید که جوان بود اما صورتش خوب معلوم نبود. صدای گلوله آنی قطع نمی‌شد. دوباره گلوله‌ای از پشت شیشه‌ی کافه قنادی فرانسه‌ی تهران ‌گذشت و نشست بر ذهن منصور، که با چند عکاس آماتور دیگر می‌خواست قهوه‌ای بخورد و نفسی تازه کند. صدای گلوله که برخاست، منصور نیم‌خیز شد. صدا از سمت دانشگاه تهران بود. خیابان آرام بود، ولی پر از جوانانی که شتابان راه می‌رفتند در آن هوای ابری. چند هفته از سقوط پهلوی گذشته بود. بعد موتور سیکلتی پر‌ گاز از مقابل قنادی رد شد. درگیری خیابانی. انقلاب تازه پیروز‌ شده هنوز آن‌قدر مقتدر نبود که شهر را آرام کند انگار. رام. منصور به فرهاد نگاهی انداخت که داشت سیگار می‌کشید. اسمش را عوض کرده بود و می‌گفت کمیل صدایش کنند. چای می‌خورد و سیگار می‌کشید و می‌خواست این چهار عکاس روزنامه‌های متفاوت را توجیه کند برای عکاسی از مراسم اعدامی که در پیش بود. سرهنگ‌ها و تیمسارهای فاسد. کمیل از محاربه می‌گفت، از دادگاه انقلابی، از فساد نیک‌خواه و ظلم جهان‌بانی. از اخلاص ارتشی‌های وفادار. از اینکه هر کس نمی‌توانست بیاید و این عکس‌ها قرار بود تاریخ را صادر کنند. منصور سوخته فرهاد را از سال‌ها قبل می‌شناخت.
سفارش:1
باقی مانده:1

گود

32,000 تومان

در بخشی از کتاب گود می‌خوانیم

خلیل هر روز هفت صبح دوتا جعبه انار می‌ذاشت دم خونه‌ی سوری‌خانم و فخری کارش رو شروع می‌کرد. وقت‌هایی که انار می‌رسید، شیش ‌و نیم صبح اون‌جا بود. تابستون و بهار که انار نبود دیرتر می‌اومد. جعبه‌ها رو باید خودش تا طبقه‌ی سوم و اتاق بغل خرپشته می‌کشید روی پاش و بالا می‌برد. اون هم طوری که نه دخترها بیدار بشن و نه سوری داد بزنه «فخری نزنی به درودیوار.» جعبه رو می‌نداخت روی زانوی پای راستش و پله‌پله تا بالا می‌رفت. دور آخر پله‌ها که می‌رسید هن‌هن‌کنان چهارتا لیچار بار همایون شوهرش می‌کرد. خلیل یه‌بار می‌خواست کمک کنه جعبه‌ها رو تا اتاق فخری ببره، اما سوری که خلیل رو توی حیاط خونه‌ش دید، چنان قشقرقی به پا کرد که صداش تا خود بازارچه رفت و همه توی بازار به خلیل طعنه می‌زدن که رفته بودی «خونه‌ی سوری‌خانم». تا یکی دو هفته حالش خراب بود اما قول داده و طی کرده بود صبح‌به‌صبح دوتا جعبه انار ببره دم اون خونه، و می‌برد. فخری وقت‌هایی که خیلی خسته می‌شد، دهنش رو فرمی شبیه خندیدن بازوبسته می‌کرد و آب دهنش ولو می‌شد روی لباسش که با پشت آستین پیرهنِ همیشه‌سُرمه‌ایش پاک می‌کرد. «باس قرص کمر بندازم، دیگه جون واستادن ندارم. کی دست داره اون رو تو هاون بکوبه؟» کار صبحش توی پاییز و زمستون تکه‌تکه کردن انارها بود. اوایل سوری گیر داده بود که «باس انارا رو دون کنی.» فخری که هیچ‌وقت نفهمید کار سوری با انارها چیه. گفت «اینا رو تیکه‌تیکه کنم بعد له کنم، همون نمی‌شه؟» «آره. اما باس صاف بشه.»

جاسوس سیبیل زورویی

25,000 تومان
انتشارات هوپا منتشر کرد: عصرِ یک روز شنبه به مادرم گفتم: «مامان، همسایه‌مون جاسوسه.» مادرم که انگار گیج شده بود، پرسید: «همسایه‌مون؟ کدوم همسایه؟» انگشت اشاره‌ام را به‌سمت پایین گرفتم. مادرم جا خورد و گفت: «خارجیه رو می‌گی!» بعد هم ازم خواست تا دلیل حرفم را توضیح بدهم. گفتم: «خیلی روزها عینک‌دودی خیلی تیره می‌زنه و از خونه می‌ره بیرون تا کسی نتونه چشم‌هاش رو ببینه. دستکش‌های سیاه هم داره...» مادرم پرید وسط حرفم و گفت: «بابای خودت هم دستکش سیاه داره.»
همسایه‌ی طبقه‌ی پایین مرد عجیب‌وغریبی است. برگ‌های کاهو را می‌شوید و از بند رخت آویزان می‌کند. یک روز ریش می‌گذارد و یک روز دیگر ریش ندارد. آدم‌های عجیبی دمِ درِ خانه‌اش می‌آیند. تازه! حتی معلوم نیست اسم کوچکش چیست. روی در خانه‌اش فقط نوشته شده: «س. پلتوونن»

نمی‌دانم این سین مخفف چه اسمی است. اما می‌دانم اهل ایسلند است. یک ایسلندی در شهر ما چه‌کار می‌کند؟ جاسوس است یا خرابکار؟ نکند برای نقشه‌ای خطرناک به اینجا آمده؟ من یکی که خیلی کنجکاو شده‌ام سر از کارش در بیاورم!

سفارش:0
باقی مانده:1

بررسی و تحلیل سبک شخصی مولانا در غزلیات شمس

1,900 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع کمکی درس «غزلیات شمس» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.
فهرست:
مقدمه فصل اول: سبک شخصی فصل دوم: سطح فکری دیوان شمس 1-2 شادی‌گرایی و غم‌ستیزی 2-2 عرفان حماسی و حماسه عرفانی 3-2 حقیقت‌نمایی 4-2 وحدت وجود 5-2 مرگ‌ستایی 6-2 خاموشی فصل سوم: سطح زبانی دیوان شمس 1ـ3 سطح آوایی یا سبک‌شناسی آواهای دیوان شمس 2ـ3 سطح لغوی یا سبک‌شناسی واژه‌های دیوان شمس 3ـ3 سطح نحوی دیوان شمس فصل چهارم: سطح ادبی دیوان شمس 1-4 نمادگرایی 2-4 جاندار انگاری یا تشخیص 3-4 گستردگی صور خیال عامیانه و وجه شبه‌های عارفانه 4-4 تصاویر پارادوکسی یا متناقض‌نما 5-4 کثرت تلمیح نتیجه‌گیری

چگونه با پدرت آشنا شدم؟

145,000 تومان

معرفی کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم؟

کتاب «چگونه با پدرت آشنا شدم» مجموعه داستان‌ طنزی است نوشتهٔ مونا زارع که به‌صورت نامه نوشته شده است. قهرمان داستان در این نامه‌ها ماجرای آشنایی با شوهرش را برای دخترش می‌نویسد. این کتاب در نشر چشمه چاپ شده است.

درباره کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم

داستان‌های کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم ابتدا به‌صورت ستون هفتگی طنز در روزنامهٔ شهروند منتشر می‌شد که توانسته بود مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. مونا زارع این داستان‌ها را بازنویسی کرد و با یک پایان‌بندی متفاوت، کتاب را به اثری مستقل تبدیل کرده است که بازخوانی آن برای خوانندگان پیشین نیز همچنان جذاب خواهد بود. این اثر از آن دسته کتاب‌هایی است که می‌شود با آن بلند‌بلند خندید. روایت یک دنیای زنانه برای پیدا‌کردن شوهر که پر است از توصیف‌های شیطنت‌آمیز و فانتزی‌های بامزه: «ساعت ۷ صبح جمعه بود که تصمیم گرفتم شوهر داشته باشم. چشم‌هایم کاملاً باز نشده بود و قیِ بسته‌شده روی مژه‌ها پلک‌هایم را سنگین کرده بود. سرم را توی بالش فرو بردم و روی شکمم خوابیدم و تا بیست شمردم. چشم‌هایم را باز کردم و تکه‌ای از موهایم را دور بینی‌ام چرخاندم و دوباره تمرکز کردم. فایده‌ای نداشت. هیچ‌چیز دیگر نبود جز شوهر. دلم می‌خواست همان موقع، همان لحظه، یک نفر روی کرهٔ خاکی وجود می‌داشت که شوهر من می‌بود. از خواب که بیدار شدم، دیدم جایش خالی است. پدرت را می‌گویم. اولش مردد بودم نکند گیج خوابم و جای یک چیز دیگر خالی شده و من آن را با شوهرم اشتباه گرفته‌ام؟ خودم را از رخت‌خواب بیرون کشیدم و روبه‌روی آینه ایستادم. موهایم از عروسی دیشب پف کرده بود و ریملِ دور چشم‌هایم قیافه‌ام را شبیه پاندا کرده بود. زبانم را بیرون آوردم و ته حلقم را نگاه کردم. امکان نداشت، اما مشکلم واقعاً شوهر بود.»

با (بی) باکتری/ زندگی با باکتری بهتر است یا بی باکتری؟

32,000 تومان
توضیحات
درباره‌ی باکتری‌ها چه می‌دانید؟ کتاب «زندگی با باکتری بهتر است یا بی باکتری؟» خوانندگان را به سفری شگفت‌انگیز در دنیای باکتری‌ها می‌برد و نشان می‌دهد که این موجودات کوچک تا چه اندازه برای زندگی ما ضروری هستند. اگرچه باکتری‌ها اغلب میکروب‌های مضر در نظر گرفته می‌شوند که باید از آن‌ها اجتناب کرد، کاناوان، نویسنده‌ی کتاب، به خوانندگان کمک می‌کند تا درک کنند که زندگی بدون باکتری تقریباً غیرممکن است! نویسنده در این کتاب به بررسی انواع گوناگون باکتری‌ها می‌پردازد و توضیح می‌دهد که چگونه برخی از آن‌ها می‌توانند به ما کمک کنند، مانند باکتری‌های موجود در سیستم گوارش که به هضم غذا کمک می‌کنند. همچنین، کتاب به باکتری‌های مضر نیز اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان با آن‌ها مقابله کرد. از دیگر بخش‌های مهم کتاب، توضیح درباره‌ی اهمیت بهداشت فردی و نقش آنتی‌بیوتیک‌ها در مقابله با باکتری‌های مضر است. این کتاب برای گروه سنی کودک و نوجوان نوشته شده است و به دلیل رویکرد آموزشی و سرگرم‌کننده‌اش، هم برای یادگیری علمی و هم برای تقویت آگاهی درباره‌ی بهداشت شخصی مناسب است. تصاویر جذاب و متن‌های کوتاه و روان، خواندن آن را برای کودکان لذت‌بخش می‌کند و باعث می‌شود که مطالب علمی پیچیده را به‌سادگی درک کنند.
سفارش:0
باقی مانده:1