پوپولیسم

210,000 تومان

کتاب پوپولیسم (درباره عقل پوپولیستی) نوشته ارنستو لاکلائو ترجمه جواد گنجی، مراد فرهادپورتوسط انتشارات مرکز با موضوع علوم اجتماعی، جنبه های جتماعی، جامعه شناسی به چاپ رسیده است.
این کتاب از آخرین نوشته‌های ارنستو لاکلائو و به ‌نحوی در حکم شاهکار و محصول نهایی کل تفکر و تجربه‌ی اوست که چهار دهه‌ی پر فراز و نشیب را طی کرده است. مهم‌ترین وجه تلاش‌های فکری لاکلائو موضع‌گیری نظری او در برابر سنت مارکسیستی و مواجهه با بحرانی است که کل این سنت فکری را دربرگرفته و، از این حیث، پوپولیسم، درباره‌ی عقل پوپولیستی عصاره‌ی این مواجهه‌ی پربار است. در واقع، می‌توان گفت کتاب حاضر مستقل از پیش‌تاریخ نظری‌اش به کامل‌ترین شکل پرسش بحران مارکسیسم را پیش روی ما می‌نهد و، به زعم برخی، به شکلی منسجم نیز بدان پاسخ می‌گوید.
معرفی مباحث کتاب پوپولیسم
کوچک شمردن توده ها
پوپولیسم ابهام ها و پارادوکس ها
گوستاو لبون تلقین و نمایندگی های تحریف شده
تلقین، تقلید همذات پنداری
ساختن مردم
مردم و تولید گفتمانی تهی بودگی
دال های شناور و ناهمگونی اجتماعی
پوپولیسم نمایندگی و دموکراسی
هویت های مردمی گوناگون
سرگذشت پوپولیسم
موانع و مرزهای ساختن مردم

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642134809 دسته: , ,
توضیحات

پوپولیسم

نویسنده ارنستو لاکلائو
مترجم مراد فرهادپور
نوبت چاپ سوم
تعداد صفحات 352
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1402
شابک 9789642134809
توضیحات تکمیلی
وزن 0.308 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پوپولیسم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

به دنبال ژولیوس سزار

9,000 تومان
این کتاب که داستان زندگی پرفراز و نشیب سزار است و برپایه روایت مورخان باستان نوشته شده است، خواننده را با ریشه‌های فرهنگ غرب نیز آشنا می‌سازد. از سری مجموعه «به دنبال …» کتابی دیگر با نام به دنبال ژولیوس سزار منتشر شد. ژولیوس سزار، امپراتور مشهور روم، یکی از نام‌های آشنای تاریخ است و زندگی پرماجرایش در داستان‌ها، نمایشنامه‌ها و فیلم‌های مختلفی به تصویر درآمده است. این کتاب که داستان زندگی پرفراز و نشیب سزار است و برپایه روایت مورخان باستان نوشته شده است، خواننده را با ریشه‌های فرهنگ غرب نیز آشنا می‌سازد.

به دنبال محمد (ص)‏

9,000 تومان
این بار کتاب به دنبال محمد(ص) از مجموعه به دنبال... به زندگی پرفراز و نشیب پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص) می‌پردازد. در آغاز قرن ششم میلادی قبیله قریش در شهر مکه به دو گروه مهم و رقیب تقسیم شده بود. بزرگ یکی از این گروه‌ها، هاشم بن عبد مناف بازرگان ثروتمند و نیکوکار بود و در رأس گروه دیگر برادرزاده او امیه جای داشت. بعد از مرگ هاشم، رهبری بنی هاشم به پسرش عبدالمطلب رسید. در سال ٥٦٨ میلادی، عبدالله، پسر عبدالمطلب با آمنه بنت وهب ازدواج کرد که حاصل این پیوند، تولد مبارک پیام‌آور اسلام، حضرت محمد مصطفی(ص) بود. در این کتاب با حوادث و رویدادهای دوران کودکی محمد(ص) آشنا می‌شویم تا زمانی که ایشان تحت حمایت و سرپرستی عموی بزرگوار خویش ابوطالب قرار می‌گیرند و... . خدیجه که از بزرگان و نجبای مکه است با محمد که سرپرستی کاروان تجاری او را بر عهده دارد، ازدواج می‌کند، پانزده سال از زندگی مشترک آنان می‌گذرد. تا اینکه می‌شنود محمد به کوه حرا رفته است و هنوز بازنگشته است... .‏

نخستین کتاب بزرگ من جلد 4، اعداد و شمارش

30,000 تومان
کتاب نخستین کتاب بزرگ من(2)میوه ها و سبزیجات،کتابیست برای آشنایی با میوه ها و سبزی ها به همراه تصاویر و آموزش فارسی و معادل انگلیسی آنهاست.این کتاب توسط انتشارات قدیانی منتشر و به بازار عرضه شده است و...

کبوتر توی کوزه

32,000 تومان

معرفی کتاب کبوتر توی کوزه

پیرزن پارچه‌ای سفید روی سرش می‌اندازد شادی می‌کند، برای خودش هلهله می‌کند و کِل می‌کِشد و چند بار با عصا روی کوزه می‌زند. نویسنده با هر ضربه کوزه را بیشتر به آغوش می‌کشد و حالش بدتر می‌شود، زانوهایش خم می‌شود. خنده‌اش کم و کم‌تر می‌شود. دست روی قلبش می‌گذارد، پیچ و تاب می‌خورد ــ صدای رعدوبرق و باران ــ کوزه از دست نویسنده می‌افتد، می‌شکند. صحنه تاریک می‌شود. نقطه‌ای که کوزه است روشن می‌شود. کبوتری از توی کوزه درمی‌آید و صدای بالش توی تاریکی صحنه می‌پیچد.

روانشناسی رشد 1

115,000 تومان
 روانشناسی رشد 1 نویسنده دکتر سیف، دکترکدیور، دکترکرمی نوری، دکتر لطف آبادی مترجم ———— نوبت چاپ 31 تعداد صفحات 328
سفارش:1
باقی مانده:2

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت