پژوهشی در قصه اصحاب کهف: داستان هفت خفتگان

3,200 تومان

موجود در انبار

توضیحات

پژوهشی در قصه اصحاب کهف: داستان هفت خفتگان

نویسنده جلال ستاری
مترجم
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 128
قطع و نوع جلد رقعی (شومیز)
سال انتشار 1376
شابک 9789643052577
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پژوهشی در قصه اصحاب کهف: داستان هفت خفتگان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

قلعه حیوانات

95,000 تومان
«جورج اورول» در کتاب «قلعه‌ی حیوانات» داستانی تمثیلی را روایت می‌کند و انقلاب گروهی از حیوانات مزرعه را به تصویر می‎کشد. این حیوانات اهلی که به دنبال اجرای عدالت و برقراری برابری هستند، طی یک انقلاب آرمان‌گرایانه، قدرت را در مزرعه به دست می‌گیرند. رهبران اصلی این جنبش، خوک‌ها هستند؛ اما این دسته با ریاست خوکی به نام ناپلئون تبدیل به گروهی ستمگر می‌شوند و با دیگران رفتار ظالمانه‌ای را پیش می‌گیرند. خوک‌ها به بهره‌کشی از حیوانات دیگر روی می‌آورند و مخالفان خود را به شدت مجازات می‌کنند. رمان «قلعه‌ی حیوانات» شرایط شوروی در زمان حکومت ژوزف استالین را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد و «جورج اورول» با شجاعت بسیار به تغییر رفتار و نظرات استالین در طول سال‌های مختلف‌ می‌پردازد و از سیاست‌های او برای فریب مردم و سرکوب آن‌ها پرده برمی‌دارد. این اثر ماندگار که با نام «مزرعه‌ی حیوانات» نیز مشهور است، دلایل به انحراف کشیده شدن انقلاب ۱۹۱۷ روسیه را شرح می‌دهد و شما را با تبعات و آسیب‌های حکومت مستبدانه آشنا می‌سازد. «قلعه‌ی حیوانات» کتابی است که جورج اورول را به شهرت رساند و توانایی‌ها و استعدادهای درخشان او را به عنوان یک نویسنده آشکار کرد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

آموزش‌ گفتار

75,000 تومان
در این‌ کتاب‌ به‌ تمام‌ کسانی‌ که‌ مایلند از گفتاری‌ ساده‌، روشن‌ و روان‌ برخوردار باشند، راه‌ و رسم‌ آن‌ نشان‌ داده‌ شده‌ است‌. زیرا افراد بسیاری‌ حتی‌ برای‌ برآوردن‌ نیازهای‌ روزمره‌ زندگی‌، از سهولت‌ بیانی‌ کافی‌ و لازم‌ برخوردار نیستند. آموزش‌ گفتار کتابی‌ است‌ برای‌ آموزش‌ مسلط‌ بودن‌، جالب‌ شدن‌، توانا بودن‌، جذب‌ و متقاعد کردن‌ دیگران‌.

شخصیت معاصر … فیدل کاسترو

32,000 تومان
(رهبر کمونیست کوبا) سال ١٩٥٩ در هاوانا پایتخت کوبا ، صدها هزار نفر از طرفداران فیدل کاسترو در انتظار شنیدن سخنان او بودند. یک هفته قبل در نخستین روز سال نو ، قوای چریکی کاسترو پس از در هم شکستن مقاومت ارتش کوبا و سقوط دیکتاتور آن، باتیستا، کنترل کوبا را در دست گرفته بودند و حکومت دراز مدت کاسترو بر کوبا آغاز شده بود. کوبایی‌ها آماده پذیرفتن رهبری جدید بودند. آنها پس از سال‌ها حکومت استبدادی در انتظار دموکراسی و اصلاحاتی بودند که فیدل کاسترو وعده می‌داد. فیدل حتی زمانی که کودک بود طالب فرماندهی بود نه فرمانبری. او در سال ١٩٢٦ در مزرعه بزرگ خانواده‌اش به دنیا آمد . او زندگی در فضای باز مزرعه خانواده را دوست داشت و وقتی پنج ساله شد والدینش او را به سانتیاگو در شرق کوبا فرستادند تا با پدر و مادر تعمیدی‌اش که قرار بود به او آموزش دهند ، زندگی کند .کتاب فیدل کاسترو به زندگی رهبر ٨٤ ساله کوبا می‌پردازد و حوادث مهمی را که او نقش عمده‌ای در آن داشته برای خوانندگان شرح می‌دهد.

کتاب خشم و هیاهو

425,000 تومان
معرفی کتاب خشم و هیاهو خشم و هیاهو، چهارمین کتاب ویلیام فاکنر و اولین شاهکار ادبی اوست. این رمان، اثر موردعلاقه ی خود نویسنده نیز بوده و فاکنر آن را «درخشان ترین شکست» خود توصیف کرده است. رمان با پیگیری داستان افول خانواده ی کومپسون، به چهار بخش تقسیم شده و هر بخش، توسط راوی جداگانه ای روایت می شود. بخش اول توسط فردی عقب افتاده به نام بنجی کومپسون روایت شده و اولین اتفاقات رمان را با فلاش بک برای مخاطب بازگو می کند. بنجی که از بهره ی هوشی بالایی برخوردار نیست، یادآور اثر تراژیک شکسپیر، مکبث است. او زبان ساده ای دارد و خیلی کوتاه و سرراست صحبت می کند. بخش دوم، از دید کوئنتین کومپسون تعریف می شود. داستان این بخش، حدود هجده سال قبل از وقایع بخش اول اتفاق افتاده و بنابراین، از ساختار خطی پیشروی داستان رمان تبعیت نمی کند. بخش سوم توسط سومین برادر کومپسون ها، جیسون روایت شده و در روز جمعه ی قبل از عید پاک می گذرد. جیسون برخلاف برادرانش، بسیار بیشتر بر روی زمان حال تمرکز دارد و از فلاش بک های کمتری استفاده می کند؛ گرچه او هم اغلب به اتفاقاتی در گذشته اشاره دارد. بخش چهارم و پایانی کتاب، توسط راوی دانای کل روایت شده و به خاطر نقش عمده ی شخصیتی به نام دیلسی، گاهی اوقات با عنوان بخش دیلسی از آن یاد می شود؛ اما او تنها نقش آفرین این بخش نیست و شخصیت های دیگری نیز، داستان خود را در این قسمت به پیش می برند.

ژاپن امروز

180,000 تومان
ژاپنی‌ها همواره برای کسب برتری کوشیده‌اند. هم رهبران و هم مردم ژاپن، در سرتاسر تاریخ طولانیشان با این اندیشه که در جهان بی‌همتا هستند، برای خودکفایی، بی‌باکی، و رفاه خود اولویت قائل شده‌اند. بخشی از خودآگاهی ملی آن‌ها ناشی از این احساس است که ژاپنی‌ها از سایر مردمان جدا می‌مانند و از این جدایی عمیقاً احساس غرور می‌کنند. هر چند ژاپنی‌ها به ندرت چنین آشکارا به زبان آورده‌اند، اما بسیاری از آن‌ها احساس می‌کنند از دیگران تا حدودی سختکوش‌ترند و بنابراین شایسته موفقیت بیش‌ترند. با توجه به این حس بی‌همتا و جدا بودن ژاپنی‌ها به طور سنتی احساس کرده‌اند که لازم است روی پای خودشان بایستند و نمی‌توانند به دیگران متکی باشند که به تضمین موفقیتشان کمک کنند. ژاپنی‌ها تقریباً همیشه روش خاص بومی خود را در انجام امور حفظ کرده‌اند. مثلاً وقتی عقایدی را از خارج ــ عمدتاً از چین ــ وام می‌گرفتند، این عقاید را متناسب با سرشت و خمیره ژاپنی تغییر می‌دادند. نتیجه این بود که مفاهیم و نهادهای وام گرفته شده خصلت منحصراً ژاپنی پیدا می‌کردند. علاوه بر این، احساس شدید غرور ملی این باور را القا می‌کرد که نسخه‌های ژاپنی به نحوی بهتر، بهسازی شده، کارآمدتر یا با قابلیت‌ترند.