پیاده
190,000 تومان
معرفی کتاب صوتی پیاده
کتاب صوتی پیاده نوشتهی بلقیس سلیمانی، داستان زندگی زنی تنها و باردار را در سالهای پس از انقلاب به تصویر میکشد. زنی که در شهر بزرگ تهران تنها و بیپناه مانده است.
کتاب صوتی پیاده روایتگر زندگی یک زوج کرمانی به نامهای انیس و کرامت است که در سالهای پس از انقلاب به تهران مهاجرت میکنند. همان سالهایی که جنگ میان ایران و عراق شدت گرفته بود، انیس شخصیت اصلی این داستان باردار است و شرایط سختی دارد.
یکسال و نیم از ازدواج آنها میگذرد. پس از آمدن به تهران کرامت به دانشگاه میرود، اما کمکم رفتارهای او تغییر میکند، او مردی بد دل و شکاک میشود و به انیس اجازهی خروج از خانه را نمیدهد.
در یکی از روزها کرامت به همراه مردی به نام هوشنگ به خانه میآید تا مدتی مهمان آنها باشد اما ماندن هوشنگ بیش از حد طولانی میشود و با رفتارهای عجیب و غریب کرامت، عرصه بر انیس تنگ میشود زیرا روزها که کرامت به دانشگاه میرود، انیس را در یکی از اتاقهای خانه زندانی میکند.
انیس کمکم احساس میکند حضور هوشنگ در خانه آنها مشکوک به نظر میرسد.
بالاخره پس از مدتی با دستگیر شدن کرامت موضوع برای انیس روشن میشود. انیس پس از دستگیری شوهرش با کودکی درون شکم تنها میماند، حتی آشنایان و فامیل هیچکدام او را قبول نمیکنند و او گریبانگیر مسائل و مشکلات بسیار و قربانی مناسبات سیاسی و اجتماعی دوران خود میشود.
سلیمانی در این داستان جذاب نیز مثل دیگر داستانهایش، به روایت زندگی زنی دیگر و دلمشغولیهای آن میپردازد.
با این تفاوت که شخصیت اصلی این بار زنی ساده و دهاتی که در فقر و فلاکت بزرگ شده و بازیچه دست رویدادهایی میشود که حتی از چگونگی و چرایی آنها چیزی نمیداند و سرانجام هم قربانی کینههای جهان مردانهای میشود که در سراسر زندگیاش بر او سایه انداخته بود.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
پیاده
نویسنده |
بلقیس سلیمانی
|
مترجم |
—
|
نوبت چاپ | 8 |
تعداد صفحات | 218 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002299918
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
بیست: رمان ترک سیگار
اسرار کاخ مارمولکزده
معرفی کتاب اسرار کاخ مارمولک زده اثر کاتالینا گنسالس بیلار
جایی هست که دروغها تبدیل به واقعیت شوند و برای آدم دردسر درست کنند؟
چطور میشود سر از سرزمین دروغ درآورد؟
شاهپور جواب این سوالها را خوب میداند، بعد از اینکه سفر پرهیجانش را به سرزمین اسرارآمیز دروغ آغاز کرد با هزارویک جور موجود شگفتانگیز و ماجرای باورنکردنی روبهرو شد. او فهمید که دروغهای ریز و درشتی که مردم میگویند، تا چه اندازه ممکن است خطرآفرین و مشکلساز باشند.
گود
در بخشی از کتاب گود میخوانیم
خلیل هر روز هفت صبح دوتا جعبه انار میذاشت دم خونهی سوریخانم و فخری کارش رو شروع میکرد. وقتهایی که انار میرسید، شیش و نیم صبح اونجا بود. تابستون و بهار که انار نبود دیرتر میاومد. جعبهها رو باید خودش تا طبقهی سوم و اتاق بغل خرپشته میکشید روی پاش و بالا میبرد. اون هم طوری که نه دخترها بیدار بشن و نه سوری داد بزنه «فخری نزنی به درودیوار.» جعبه رو مینداخت روی زانوی پای راستش و پلهپله تا بالا میرفت. دور آخر پلهها که میرسید هنهنکنان چهارتا لیچار بار همایون شوهرش میکرد. خلیل یهبار میخواست کمک کنه جعبهها رو تا اتاق فخری ببره، اما سوری که خلیل رو توی حیاط خونهش دید، چنان قشقرقی به پا کرد که صداش تا خود بازارچه رفت و همه توی بازار به خلیل طعنه میزدن که رفته بودی «خونهی سوریخانم». تا یکی دو هفته حالش خراب بود اما قول داده و طی کرده بود صبحبهصبح دوتا جعبه انار ببره دم اون خونه، و میبرد. فخری وقتهایی که خیلی خسته میشد، دهنش رو فرمی شبیه خندیدن بازوبسته میکرد و آب دهنش ولو میشد روی لباسش که با پشت آستین پیرهنِ همیشهسُرمهایش پاک میکرد. «باس قرص کمر بندازم، دیگه جون واستادن ندارم. کی دست داره اون رو تو هاون بکوبه؟» کار صبحش توی پاییز و زمستون تکهتکه کردن انارها بود. اوایل سوری گیر داده بود که «باس انارا رو دون کنی.» فخری که هیچوقت نفهمید کار سوری با انارها چیه. گفت «اینا رو تیکهتیکه کنم بعد له کنم، همون نمیشه؟» «آره. اما باس صاف بشه.»رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید.
معرفی کتاب رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید
کتاب رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید، مجموعه داستانهای کوتاهی از دنیای نه چندان مهربان نویسندگان روسی است که هنوز سیگار کشیدنشان ادامه دارد. در مورد این اثر چیزی که در ابتدا توجه شما را به خودش جلب میکند عنوان باشکوه و طولانی آن است. همین سبب میشود کنجکاویتان تحریک شود و شما را مجبور میکند تا آن را مطالعه کنید. در این کتاب نه داستان از هفت نویسندهی معاصر روس وجود دارد که به صورت تصادفی برگزیده نشدهاند و دنیایشان تقریباً به هم مرتبط هستند. این داستانها در غیر عادی بودن فضا و روایتشان با وجود انسانهای عادی، وجه اشتراک دارند. قهرمانان این داستانها از قسمتهایی از جامعه هستند که قبلاً شرایطی برای رساندن صدایشان به گوش شما نداشتند و چه بسا وجودشان به چشم نمیآمد. تنهایی، روزمرگی و خشونت موجود در زندگی آنها که بازتاب مستقیم شرایط اجتماعی روسیهی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی نیز است، به طور واضح در این داستانها دیده میشود. مقدمهای کوتاه دربارهی هر یک از نویسندگان جهت آشنایی شما با زندگی، سبک هنری و آثار آنان در ابتدای داستانها موجود است. هم اکنون همهی آنها زنده و در حال نوشتن هستند و همین مسئله بر جذابیت این اثر میافزاید. ادبیات روس دهههای گذشته با وجود داشتن داستاننویسان معروفی که شهرت جهانی دارند، مخاطبان فارسی زبان، کمتر آن را میشناسند. در داستانهای روسی همواره فضا با یک ابر تیره و تار پوشیده میشود و انگار نمیتوانید اثری از شادی، نشاط و آرامش در آنها ببینید. شاید به این دلیل باشد که هنوز سایهی کمونیسم از جوامع روس رخت برنبسته است. در بخشی از کتاب رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید میخوانیم: او در جوانی از پسر عمهاش، که جوانی باهوش و خوشقیافه و بیکاره بود، حامله شد و وقتی پسرعمهاش به او توصیه کرد به لژبیتسکی، پزشک مشهور ناخوشیهای زنان، مراجعه کند (و البته قول سفت و سخت پول هم داده بود)، با یک قوطی اسید سولفوریک در کمین او نشست و آن را به صورتش پاشید. پسر عمه فریادهای هولناکی سر داد، دنبال خاله برتا دوید، افتاد و مرد. البته درستتر است که بگوییم: مرد و افتاد. قلبش ضعیف بود. البته خاله برتا خالهی مادرم بود، نه خالهی من. بنابراین باید مختصات زمانی را هم تصحیح کنم: ماجرا اوایل قرن گذشته اتفاق افتاده بود. در اینجا باید فضای فرهنگی و زندگی بیدرد و غم شهرک کوچکی را که ماجرا در آن رخ میدهد نیز توصیف کنم. خانوادهی ارجمند کاگانوفسکی، جد من پینخوس الیویچ و زنش، ننه خایا... نمیشود گفت: که خیلی ثروتمند بودند، ولی به هر حال یک کارگاه شیرینیپزی را میگرداندند. البته تمام خانواده در این کار سهیم بودند. تعدادشان هم کم نبود: پنج دختر، همه شبیه هم. شوخی نیست! دخترها در قسمت بستهبندی مینشستند و شکلاتها را لای کاغذ میپیچیدند. کار دقیق و طاقتفرسایی بود. همه چیز به سرعت انگشتان بستگی داشت. آنها که ماهرتر بودند، با سرعت یک شکلات در ثانیه کار میکردند.درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی
سه قطره خون
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.