پیرنگ
80,000 تومان
مجموعه مكتبها، سبكها و اصطلاحات ادبي و هنري كه اين كتاب يكي از آنهاست دربر گيرنده حدود سي كتاب مستقل از هم است. اين كتاب به مقولههايي گوناگوني ميپردازند: برخي به نهضتها و جنبشها و مكتبهاي ادبي، برخي به انواع ادبي و برخي به ويژگيهاي سبكي و مانند اينها.
پيرنگ با اصطلاحات گوناگوني به فارسي ترجمه شده است كه مهمترين آن عبارتاند از: پيرنگ، طرح، طرح و توطئه، چهارچوب، دسيسه، داستان و خلاصه داستان. از ميان اين اصطلاحها دو اصطلاح «طرح» و «پيرنگ» رواج بيشتري يافته است. كتاب حاضر يكي از دشوارترين و پيچيدهترين كتابهاي اين مجموعه است. مولف در كنار نگاه تاريخي تحليلي مرسوم در اين گونه آثار نگرش فلسفي روانشناختي هم به موضوع داشته است. مهمترين حسن اين كتاب شايد اين باشد كه علاوه بر آن كه بينش تازهاي در باب پيرنگ به ما ميدهد، ما را به تنوع نگاهها و گوناگوني آثاري كه در اينباره نوشته شده نيز آشنا ميكند.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
پیرنگ
نویسنده | الیزابت دیپل |
مترجم | مسعود جعفری |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 152 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1389 |
شابک | 9789642130900 |
وزن | 0.2 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ملل 1 … پاکستان
قصر به قصر
اندیشه سیاسی شیعه در عصر ایلخانان
پیدایش
اسطورههای یونان و روم
بیش از یکهزار سال ناحیهی مدیترانه زیر سلطۀ سیاسی و فرهنگی یونانیان و رومیان بود. بسیاری از عناصر متعلق به این دو فرهنگ را-که نمونهی آن اقتباسهای گستردۀ رومیان از هنر، معماری و ادبیات بسیار لطیف و عقلانی یونان است - اغلب به منزلۀ عناصر تمدن کلاسیک و برجسته یادآور میشوند. یکی از مهمترین و دامنهدارترین دستاوردهای این فرهنگ، میراث پربار اسطورهها، داستانها، شخصیتها و درسهای اخلاقی یونانی و رومی است که بر هنر و ادب جوامع دورههای بعد، از جمله جهان امروز، تاثیر عمیقی نهادهاند.
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.