


پیش پرده و پیش پرده خوانی
18,000 تومان
احمدی در فصل شروع کتاب «پیش پرده و پیش پرده خوانی» تاریخچهای درباره چگونگی شکلگیری هنر پیشپرده خوانی و همچنین ترانههای فکاهی در ایران به مخاطبان ارائه داده است.
فرهنگ بر و بچههای ترون( کلمههای ویژه، واژهها، اصطلاحات و ضربالمثلهای تهرانی)، من و زندگی ( خاطرات مرتضی احمدی)، کهنههای همیشه نو (ترانههای تخت حوضی)، پرسه در احوالات ترون و ترونیا، نام آثار دیگر مرتضی احمدی که توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.
در انبار موجود نمی باشد
پیش پرده و پیش پرده خوانی
نویسنده |
مرتضی احمدی
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ٢٤٧ |
نوع جلد | سلفون |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٣٩٣ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
موسیقی
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | ۵۸۸ گرم |
شابک |
9789643119768
|
وزن | 0.588 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
یه کار تر و تمیز
بیست و یک داستان کوتاه تشکیل دهنده این کتاب است. گویش محلی شیرازی در اولین داستان- راشه- به چشم میآید: «شب عروسی برایش چای دو رنگ بردم. کوچکه یه بیست تومنی نو گذاشت کنار سینی و استکان رو برداشت و لاجرعه هورت کشید. اما راشه لبتر نکرد. مواظبش بودم همهاش به اندازه «ها» که بگه لباش از هم فاصله داشت... میگفتن لوله رنگو وقتی رفته بوده اشکلک دید وکوچکه رو مجبور کرده یکی برایش بخره.
کوچکه گفت از بی گوشتی مردیم بریم؟ گفتم بریم. برف تا کمرمون میرسید. ابر از زمین تا آسمونو پر کرده بود. شول همی طوره آدم یا بالای ابره یا قاطی ابره. هنوزم که هنوزه قصابی نداره سالی به دوازده ماه بوی گوشت سرسیخ حسرت رو دله. همی شد که یکی یه حسن موسی رو کول انداختیم و دست به کمر، خم، از شیب تند جیر محله راه افتادیم رو به بالا...»
داستانهای دیگر این مجموعه «آقای دوست داشتنی»، «چارهای نیس»، «باید خودم را جا بگذارم»، «خندهها و پنجره خاکستری»، «خواهر مرگ»، «درویش و بانو»، «رنگ تلخ»، «دوشنبهها» و ... هستند که مهناز کریمی از سال ها پیش برای انتشار آن را آماده کرده بود اما به دلایلی منتشر نشدند.
«مهناز کریمی» نویسنده شیرازی مقیم آمریکا پیش از این رمان «سنج و صنوبر» را منتشر کرده است.
هانا آرنت
آناهیتا در اسطورههای ایرانی
بنیاد حق طبیعی
بنیاد حق طبیعی
من زنی انگلیسی بودهام
من ببر نیستم …
..به همان نشان دادن که شاخه های مواول، شاید یک سالی بیشتر، ازپس وپیش وپهلوهای اسب پیچیده وگرهدار شده بودند که از روبرو نمی شد گفت این اسب است و میشد گفت این تاک است پیچیده به بالای خود و اسب نیست مینماید که اسب است یا روزگاری اسبی درسایۀ این شاخههای همیشه سرگردان و توی خود پیچیده را از استخوانها جدا میکرد وشاخههای از پایین به بالا خمیده اندکی سر راست کرده با آن خیزش ببروار ایستاده رودروی آنها باز هم نمیشد گفت که آن ببر است و بی چون و چرا تاک بود پیچیده درخود وبه بالای خود...(رمان برگزیده سال ٨١ منتقدان ونویسندگان مطبوعات وجایزۀ ادبی اصفهان)
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.