پی‌گیر اخبار نباشید

30,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:9

معرفی کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید

رولف دوبلی در کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید مخاطبین خود را به ساختن زندگی‌ای شاد و به دور از هیاهو دعوت کرده است.

او با توصیف کارکردهای مخرب پیگیری اخبارِ روز، توصیه‌هایی سودمند ارائه نموده که توجه بدان‌ها فرد را از چنگال اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های تلویزیونی نجات می‌دهد. گفتنی است که خوانش این کتاب صوتی، بر عهده‌ی عادل فردوسی پور، مجری ورزشی محبوب کشورمان بوده است.

درباره کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید:

عصری را که در آن به سر می‌بریم، عصر اطلاعات خوانده‌اند. این نامگذاری، مؤید نکته‌ای بسیار مهم و جالب توجه است: از میان بی‌شمار خصیصه‌ی متمایزکننده‌ی زمانه‌ی ما، از جمله علم‌محوری، تکنولوژی‌سالاری، سکولاریزه شدن و غیره و غیره، این وفور اطلاعات است که نشان اصلی زمانه‌ی ما تلقی می‌شود. به راستی چرا؟

جای تردید نیست که تسهیلِ انتشارِ اطلاعات دگرگونی‌هایی اساسی را در زیست اجتماعی انسان‌ها رقم زده است. ما مردمان امروز، برخلاف پدران و مادران خود، با یک کلیک ساده جهان را همچون شهر فرنگی پیش چشم خود می‌بینیم. ارتباطات مجازی دنیا را که پیش‌تر وسیع و مملو از شگفتی می‌نمود، برای ما کوچک و «دم‌دستی» کرده.

به نحوی که دیگر به سختی فاصله‌ای میان خود و همنوعانمان در نقاط دور و نزدیک احساس می‌کنیم. انفجار اطلاعات و به تبع آن، تولد بنگاه‌های بزرگ خبررسانی، باعث کمرنگ شدن هرچه بیشتر شکاف‌های فرهنگی نیز شده است. پیگیری اخبار و دنبال کردن فضائل و رذایل آدمیانی از خاک و تبار دیگر، خواه و ناخواه این تصور را به ما القا می‌کند که آدمیزاد همه جا یک ذات واحد را از خود به نمایش می‌گذارد! البته این بحث بسیار مفصل‌تر و پیچیده‌تر از آن است که به نظر می‌آید. هدف از این مختصر، تنها بیان پاره‌ای از تفاوت‌های بنیادین عصر ما با اعصار پیشین بود.

باری، وضعیت و تحولی که توصیف شد، همچون اغلب مسائلِ انسانی – اجتماعی، هم مزایایی برای جامعه‌ی انسانی به ارمغان آورده، هم دشواری‌ها و معضلاتی.

رولف دولبی در کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید (Stop Reading the News) بر روی اثرات مخرب این وضعیت تمرکز کرده است. در واقع، تلاش او در اثر یادشده این بوده که ما را از تبعات روانی زیان‌باری آگاه سازد که قرار گرفتن در مسیر سیلِ ویرانگرِ اخبار و اطلاعات، به بار می‌آورد.

کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید به شما خواهد آموخت که برای داشتن زندگی‌ای شاد و آکنده از آرامش، باید به بسیاری از الزامات زیست مدرن نه بگویید؛ باید بتوانید به اعتیادی نیرومند، نیرومندتر از اعتیاد به هر مواد مخدری، فائق آیید. این اعتیاد، اعتیاد به اخبار است. اخبار ریز و درشتی که از چپ و راست ما را احاطه کرده و به مرور باعث سرساممان شده‌اند.

در این بین، خبر بد این است که این سرسام، علائم بیرونی ندارد! زمانی که معتاد ماده‌ای مخدر می‌شوید، بدن شما به اشکال گوناگون خطرات این اعتیاد را بهتان گوشزد می‌کند. اعتیاد به اخبار اما اینگونه نیست. ناگهان به خود می‌آیید و می‌بینید که در دام آن گرفتار آمده‌اید و هیچ راه فراری ندارید.

موجود در انبار

شناسه محصول: 9786220106616 دسته: , برچسب: ,
توضیحات

پی‌گیر اخبار نباشید

نویسنده
رولف دوبلی
مترجم
 عادل فردوسی پور.بهزاد توکلی.علی شهروز
نوبت چاپ 19
تعداد صفحات 142
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
علوم انسانی
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786220106616
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پی‌گیر اخبار نباشید”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تاریخ ماریخ مستطاب 1/ کلاه

35,000 تومان

بخش‌هایی از کتاب تاریخ ماریخ مستطاب کلاه

  *حالا «کلاه خودتان را قاضی کنید»، یعنی بیایید منصفانه قضاوت کنید و مثل کسی که به جای کلاه، قاضی روی سرش نشسته (و عجب تصویر خنده‌دایر هم دارد)، بی شوخی بگویید واقعا می‌شود گفت کلاه چیز مهمی نبوده؟ هرکسی گفت بله، سریع برود و «کلاهش را زمین بزند». البته این یک اصطلاح قدیمی است، یعنی خودش کوتاه بیاید چون حرف بی ربطی زده. آن‌وقت‌ها، وقتی کسی جلوی کس دیگر کم می‌آورد، از فرط خجالت کلاهش را می‌انداخت زمین که یعنی «بزنید که کار دارم. می‌خواهم بروم». حالا من هم همین را می‌گویم دیگر، یعنی باید حرفم را گوش کنید، چون هیچ هم کوتاه نمی‌آیم و در این زمینه خیلی هم «کج کلاه» هستم، یعنی هم یاغی‌ام و هم از خودم راضی‌ام و پزش را می‌دهم.   *به قول دایی من، «هرچه زوری است، باعث دوری است». همین شد که مردم کوتاهی کلاه را قبول نکردند و مبارزه علیه تغییر کلاه هم شد قسمتی از تاریخ صدوپنجاه سال پیش و ماند تا ما بخوانیم. هفتاد هشتاد سال بعداز آن تاریخ هم، باز یک ماجرای کلاهی دیگر پیش آمد، یعنی اوایل قرن حاضر، همان وقتی که کلاه پهلوی اجباری شد و حتی کلاه‌های کوتاه شده هم ممنوع شد و رفت توی صندوق‌های بگیر و بنشان. این یکی البته به سادگی دفعه قبل تمام نشد و یک دفعه به جنگ غریبی تبدیل شد بین مردم و دولت، یعنی جنگ مردم برای نگه داشتن کلاه پدرانشان و زور دولت برای فروکردن سر مردم در یک جور کلاه تازه.

شاخ

30,000 تومان

در بخشی از کتاب شاخ: مجموعه داستان پیوسته می‌خوانیم

دورتادورمان پر شده بود از پوست‌تخمه. با پوتین کمی پخش‌شان کردم. پارچ آب را برداشتم و چند قلپی خوردم و نشستم روی کیسه‌شن‌ها. پکی به سیگار زدم و با چشم دنبال مرغه گشتم. پشت تانکر، با پا خاک را جابه‌جا می‌کرد و دنبال چیزی می‌گشت. خروسه از چاله‌ی جلو تانکر آب می‌خورد. سیراب که شد باز سینه جلو داد و قبراق راه افتاد. نگاهی به اطرافش کرد و دوید طرف مرغه. مرغه هفت‌هشت متری دور شد و رفت زیر تویوتای ستوان. خروسه باز خیز برداشت و رفت سمت ماشین. مرغه آمد پای تپه. خروسه قدم‌زنان رفت طرفش. مرغه فاصله گرفت و دور شد. ‌رفت نزدیک تانکر. خروسه دوید و نوکی به گردنش زد. مرغه پرید و بال‌بالی کرد و رفت زیر تانکر. خروسه ایستاده بود و نگاه می‌کرد. مرغه انگار که توی باغ نباشد شروع کرده بود با پا زیرش را تمیز می‌کرد. خروسه همان‌طور ایستاده بود. چند قدمی نزدیک شد و باز ایستاد. مرغه گرفتار تمیزکاری بود. چند قدم دیگر هم جلو رفت مرغه چرخیده بود و به چیزی نوک می‌زد. خروسه دوید و گردنش را گرفت. مرغه کمی جلو رفت. خروسه چرخید و سوارش شد. با‌هم جابه‌جا شدند. خروسه پس‌ِ گردنش را گرفته بود و ول نمی‌کرد. باز جابه‌جا شدند. خروسه سوار بود. تکان‌تکانی داد و پسِ ‌گردن را ول کرد. مرغه دوید و چند قدمی دور شد. خروسه همان‌جا ایستاده بود و نگاه می‌کرد؛ درست مثل بچه‌پرروها. پوست‌تخمه‌ای که مزه‌اش را گرفته بودم پف کردم بیرون و تخمه‌ی دیگری انداختم دهنم. کمی آب خوردم. ساعت نداشتم و نمی‌دانستم چه‌قدر از پستم مانده. خسته شده بودم و گرما داشت نم‌نم اذیت می‌کرد. سیا برای تحویل پست معمولاً کمی دیرتر می‌آمد. پتو تکانی خورد و ستوان از سنگر زد بیرون. سرش را عینهو گاو انداخت پایین و یک‌راست رفت و سوار ماشین شد. اَن‌آقا باز پر‌رو شده بود. اشتباه کردم، نباید تحویلش می‌گرفتم. منتظر شد تا سیا بیاید. سیا لیوان چایی به‌دست آمد بیرون.
سفارش:0
باقی مانده:1

تونل وحشت تاریخ/ مصری‌های خفن

48,000 تومان
توضیحات
در کتاب «مصری های خفن» درباره خفن‌ترین اطلاعات راجع به مصری‌ها می‌خوانیم. می‌دانستید تمدن مصری‌ها به شکل عجیب و غریبی طولانی بود؟ بیشتر از ۳۰۰۰ سال، البته طولانی و باشکوه. از خواص جادویی اهرام مصر خبر دارید یا می‌دانید مومیایی را چگونه درست می‌کنند؟ دوست دارید چیزهایی از نوشتن با خط هیروگلیف بدانید؟ چیزهایی هست که معلم‌های تاریخ هیچ‌وقت به شما نمی‌گویند، یا فکر می‌کنند خیلی ترسناک و وحشت‌آور است مثل اینکه چطور مصری‌ها مغز مومیایی‌هایشان را درمی‌آوردند یا خودشان هم از واقعیت خبر ندارند. کتاب «مصری‌های خفن» مانند کتاب‌های تاریخ مدرسه نیست که سوال‌هایی با جواب ساده داشته باشد؛ بلکه ناگفته‌های خوف‌انگیز و خنده‌دار تاریخ است. با خواندن کتاب «مصری‌های خفن» از مجموعه‌ی «تونل وحشت تاریخ»، پاسخ این سوال‌ها را پیدا می‌کنید و مطالب تاریخی جذابی را می‌خوانید.

دزدان دریایی تصادفی 1/ سفر به شمال سحرآمیز

225,000 تومان
برایان سی‌بورن دختری دوازده‌ساله است که گذشته‌اش را فراموش کرده. او سال‌ها خدمتکارِ خانه‌ی جادوگری بداخلاق بود.
برایان و پیتر (شاگرد جادوگر) تصمیم می‌گیرند برای رهاشدن از دست جادوگر، از خانه فرار کنند. بعد با دزدهای دریایی برخورد می‌کنند و وارد آنیون، کشتی افسانه‌ای دزدهای دریایی می‌شوند. برایان و دوستانش با دزدهای دریایی در سفری هیجان‌انگیز و اکتشافی برای یافتن شمال سحرآمیز همراه می‌شوند؛ سرزمینی اسطوره‌ای که بیشتر آدم‌ها حتی فکر نمی‌کنند چنین جایی وجود داشته باشد. اگر بخت با برایان یار باشد، جایگاه خودش را در این دنیا پیدا خواهد کرد و اگر خوش‌شانس نباشد، هیولاهای دریایی او را خواهند خورد.
سفارش:0
باقی مانده:1

طنين مسي

9,000 تومان
قسمت هایی از کتاب طنین مسی (لذت متن)
 همین قدر که از این سینه بیرون نزنی، کافی ست.
بمانی پشت این میله های استخوانی و نگاه کنی چند بار می شود، ماه بتابد و این نرده های در گوشت فرورفته ایوان را خط های سیاه بکشند.
آماده ات می کند، برای قربانی، وردی که می خواند از اسطوره ای کهن ... دختر آبشار سیاه، روح ماه را مثل یک لکه ی سرخ روی صورت می چسباند. روح ماه رشد می کند، حتا اگر نتواند ناخن های عمودی شب را کوتاه نگه دارد! تو ماه را در خود گرفته ای سرخی، تو را می پوشد...
تو، تنها ترین سرخ پوست قفس های کوچکی بی تیرو کمانی برای شکار بوفالوسفید که از تاریکی این استخوان ها رمیده است! و...

تو در قاهره خواهي مرد

240,000 تومان

معرفی کتاب تو در قاهره خواهی مرد

کتاب تو در قاهره خواهی مرد اولین رمان حمیدرضا صدر، زندگی محمدرضا پهلوی را در سال 1344 به شیوه‌ای جذاب روایت می‌کند. نویسنده در این اثر که تقدیر شده در جایزه‌ی ادبی جلال آل احمد 1394 است، با زبانی گزارشی، ترس‌ها و باورهای شاهی را در رفت و برگشت‌های زمانی روایت می‌کند که از ترور هراس دارد. او مدام به گوشه‌های تاریک ذهنش سرک می‌کشد تا تصویری از اطرافیان، نخست وزیران، دوستان محبوب و سوء قصد کنندگانش نمایان کند. او با مطالعه‌ی انبوهی مجله، کتاب و سند کتابخانه‌های ایران و بهره‌گیری از فلاش‌بک و فلاش فوروارد، مستندهای تاریخی فراوانی از شاه در این رمان به تصویر می‌کشد. تو در قاهره خواهی مرد روایتی پر ضرب آهنگ از گذشته و آینده‌ی مردی است که سال 1344 در حال ساختن قدرتی همه جانبه بود. اطلاعات ریزی که شما در این کتاب با آن مواجه می‌شوید بسیار زیاد هستند. نویسنده وقتی از یک واقعه‌ی خاص یا حتی یک رویداد معمولی در این اثر می‌گوید، حتی‌الامکان تمامی جزئیات را نیز بازگو می‌نماید. این توصیفات مو به مو مخصوصاً شامل داده‌های تاریخی مفصلی در بازه‌ی زمانی اسفند 1343 تا اول فروردین 1345 می‌شوند. او درباره‌ی این اثر گفته که مدت‌ها در فکر نوشتن رمانی بر اساس واقعیت‌های تاریخی و وقایع مستند بوده است. در واقع او بعد از ترجمه‌ی‌ رمان "یونایتد نفرین شده" نوشته‌ی "دیوید پیس" که درباره‌ی زندگی "برایان کلاف" مربی جنجالی فوتبال انگلیس می‌باشد، به فکر نوشتن رمانی با این موضوع افتاد. به همین دلیل هم به نظرش رسید آخرین شاه ایران بیش از هر چهره‌‌ی تاریخی دیگری می‌تواند برای روایت چنین رمانی مناسب باشد. شخصیتی که قدرت و ثروت او را فرا می‌گیرد و در عین حال در خلوت و تنهایی‌اش از چیزهای زیادی وحشت دارد و این تناقض‌ها و پرداختن به آن‌ها برای نویسنده جذابیت داشته است، از طرفی خواندن تاریخ معاصر ایران هم یکی از علاقه‌مندی‌های او به شمار می‌رود و همه‌ی این‌ها باعث شد تا این رمان را بنویسد. در بخشی از کتاب تو در قاهره خواهی مرد می‌خوانیم: علی امینی در ده روز اول صدارتش انحلال مجلسین را اعلام کرد. در ده روز اول صدارتش برخی از بلندپایگان لشگری و کشوری‌ات را به اتهام سوء استفاده از بیت‌المال دستگیر کرد و به محبس انداخت. به زندان دژبان در خیابان سوم اسفند روبه‌روی ساختمان وزارت جنگ. سرلشگر علی‌اکبر ضرغام و سپهبد مهدی‌قلی علوی‌مقدم و خیلی‌های دیگر را. علی امینی بود که در نطق رادیویی‌اش اقتصاد ایران را اسفناک و ورشکسته خواند. علی امینی بود که اعلام کرد درآمد نفتی کشور سالی دویست و هشتاد میلیون دلار است و تنها ارتش دویست هزار نفری تو سالی دویست میلیون دلار خرج برمی‌دارد. با آمدن علی امینی بود که دکتر اقبال، نخست وزیر سابقت همراه همسر فرانسوی‌اش با پاسپورت سیاسی‌اش از تهران به مقصد پاریس و بوردو فرار کرد و اعلام کردند محاکمه‌ی غیابی خواهد شد. با آمدن علی امینی بود که زمزمه‌ی رفتن شاهپورها و شاهدخت‌ها دهان به دهان گشت. زبان به زبان. گوش به گوش. زمزمه‌ی فرار شاهپورها و شاهدخت‌ها. فرار... فرار... فرار... و تو از شنیدن زمزمه نفرت داری. نفرت. با آمدن علی امینی بود که جبهه ملی‌ها میتینگ‌شان را برگزار کردند و زمزمه‌ی بازگشت دکتر محمد مصدق از احمدآباد پس از نه سال گوشه‌گیری و تحت نظر بودن دهان به دهان گشت. زبان به زبان. گوش به گوش. مصدق... مصدق... مصدق... و تو از مصدق نفرت داری. نفرت.

فهرست مطالب کتاب

پیش از بهار 1344 بهار 1344 تابستان 1344 پاییز 1344 زمستان 1344 پس از زمستان 1344
سفارش:0
باقی مانده:1