چهار درویش

350,000 تومان

یکی از متون نقّالیِ پر خواننده و محبوب عامه قصه چهار درویش است. از این افسانه تاکنون ده‌ها تحریر مکتوب متعلق به سه سده گذشته در دست است. چندین روایت شفاهی نیز دارد و این نشان‌دهنده آن است که در محافل و قهوه‌خانه‌ها و شب‌نشینی‌ها خوانده و روایت می‌شده است. امروزه با وجود تلویزیون و رسانه‌های دیگر، شاید مردم کمتر به این قصه‌ها مراجعه کنند و دسترسی داشته باشند. از این‌رو، در مجموعه ادب عامه از میان روایات مختلف داستان یکی از قدیمی‌ترین و کامل‌ترین متن را آورده‌ایم. چهار درویش با توجه به چاپ‌های سربی و سنگی و نسخ خطی فراوانی که داشته، تا کنون به شیوه‌ای مصحَح و منقح چاپ نشده است.

به دلیل پر خواننده بودن کتاب، اختلاف نسخه‌های خطی و چاپی آن نیز زیاد و گاه نثر آن‌ها متفاوت است. علاوه بر آن، لازم است برای تدوین تاریخ ادبیات عامه، آثار و متون آن‌که همواره مورد غفلت مورخان ادبی بوده، این آثار به شکل علمی و توأم با نقد و بررسی منتشر شود تا هم مردم که مخاطب اصلی این آثار هستند بهره ببرند و هم تصحیحی منقح انجام گیرد. چهار درویش به گواهی قدیم‌ترین نسخه خطی تاریخ‌دار مربوط به سال ١١٦٣ هجری قمری و جزو ادبیات داستانی عصر صفوی است. در این دوره تحریر افسانه‌های عامه بیش از پیش معمول شد و آثار معتبری در این عهد به وجود آمد. دلیل خلق آثار جدید رواج قصه‌گویی و قصه‌خوانی در محافل و قهوه‌خانه‌ها بود.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

چهار درویش

نویسنده
تصحیح دکتر حسن ذوالفقاری، عباس سعیدی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٣٨٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٥
سال چاپ اول ——
موضوع داستان کوتاه فارسی
نوع کاغذ ——
وزن ۴۲۷ گرم
شابک
9786002782182
توضیحات تکمیلی
وزن 0.427 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “چهار درویش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

هیتلر را من کشتم

7,000 تومان
سرنوشت دیکتاتور آلمان همواره یکی از مرموزترین داستان‌های تاریخ بوده است و فرضیه‌ها و مستندهای زیادی در مورد او و روزهای پایانی جنگ جهانی دوم ساخته و پرداخته شده است. پیرمردی به نام صادق نورچیان در آخرین روزهای عمر خود به نوه روزنامه‌نگارش، حمید، راز بزرگی را می‌نمایاند. حمید در پی کشف این راز به دید جدیدی از زندگی و آینده‌اش می‌رسد. هیتلر را من کشتم داستانی معمایی درباره این احتمال است که روس‌ها پیشوای آلمان نازی را در روزهای پایانی جنگ به ایران منتقل کردند و به صورت مخفیانه در شمال ایران نگهداری می‌شد. و داستان براساس نقب در خاطرات گذشته افراد دخیل در این راز پیش می‌رود. این کتاب اولین رمان هادی معیری‌نژاد است که از اواسط دهه هفتاد شمسی به نوشتن شعر، داستان، نقد هنری و مقالات اجتماعی مشغول است. اما تاکنون اثری منتشر نکرده است. او مدرک کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی دارد و عضو انجمن منتقدان سینمای ایران است و در حال حاضر به کار روزنامه‌نگاری اشتغال دارد. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: با خنده گفت: «نه پدرسوخته! ضرر نداره. این راز رو باید بری کشف کنی، من فقط اولش رو بهت می‌گم. فقط باید قول بدی تا وقتی من زنده‌م هیچی نگی، بعدش هر کاری خواستی با این راز بکن. فقط مواظب باش هدرش ندی.» گفتم: «نه مطمئن باشید بابا.» بعد چشمکی زدم و گفتم: «حالا چی هست این راز؟ لااقل تیترشو بگین. با شاهپور غلامرضا دعواتون شده زدینش؟» گفت: «نه برو بالاتر.» به شوخی گفتم: «با اشرف پهلوی سَروسِر داشتین؟» گفت: «نه برو بالاتر.» گفتم: «کتاب خاطرات سِری اعلیحضرت پیش شماست؟» گفت: «نه برو بالاتر.» بعد اشاره کرد که گوشمو بیارم جلو. گوشم رو بردم جلو، خیلی جدی گفت: «به کسی نگو، اما هیتلر رو من کشتم.»

ماجرا از این قرار بود که . . .

2,700 تومان
همه آدم‌ها ، تقریباً همه آدم‌ها ، وقتی زیادی ناراحت می‌شوند از چشمشان اشک می‌آید ، موقع خنده صدایی شبیه هق‌هقی سرخوشانه از گلو بیرون می‌دهند و وقتی هم به سفر می‌روند سعی می‌کنند سر خودشان را با دیدنی‌های شهر تازه گرم کنند . همه شهرها هم ، تقریباً همه شهرها ، برای خودشان دیدنی‌هایی دارند و شنیدنی‌هایی . . . و البته بوئیدنی‌هایی و . . . صد البته خوردنی‌هایی . گفتن ندارد که بعضی شهرها و بعضی آدم‌ها هم اینطور نیستند . بعضی شهرها را جان به جانشان کنی نمی‌توانند به معنای سرگرم‌کننده قضیه ، سرگرم‌کننده به حساب بیایند . یک نفر هم هست که جان به جانش کنی نمی‌تواند مثل همه آدم‌ها ، تقریباً همه آدم‌ها ، خوشحال یا ناراحت بشود . یعنی نمی‌تواند مثل همه آدم‌ها ، تقریباً همه آدم‌ها گریه کند یا بخندد . این آدم برای سرگرمی هم روش‌های خاص خودش را دارد ، اینطور که واقعاً نمی‌تواند مثل همه آدم‌ها ، تقریباً همه آدم‌ها ، مثل آدم سر خودش را گرم کند . . . . گندش را بالا می‌آورد ، کوچکترین اتفاقی می‌تواند باعث شود شاخ دربیاورد و پاش بیفتد واقعاً شاخ هم درمی‌آورد ، واقعاً یک شاخ واقعی ، جداً یک شاخ جدی . حالا تصور کنید این یک نفر تصمیم بگیرد برود به یکی از آن بعضی شهرها . . . . خب ، این ماجرای همان یک نفر است در یکی از آن بعضی شهرها .

جنگ ویتنام

130,000 تومان
ظهر سی ام آوریل سال ١٩٧٥، ستونى از تانک‏‌هاى تحت فرمان نیروهاى ویتنام شمالى‏ دروازه‏هاى کاخ ریاست جمهورى ویتنام جنوبى را در سایگون فرو ریختند و وارد محوطه کاخ شدند. رهبر ویتنام جنوبى طى پیامى تسلیم بى‏ قید و شرط خود را اعلام‏ کرد. تسلیم ویتنام جنوبى در برابر ویتنام شمالى در سال ١٩٧٥، پس از دو هزار سال‏ درگیرى‏‌هاى خارجى و داخلى براى تعیین سرنوشت کشور، نقطه عطف بزرگى بود. درخلال قرون متمادى، مردم ویتنام براى راندن متجاوزان گوناگون خارجى ظفرمندانه‏ دست به ‏دست همدیگر داده، اما در این راه بارها و بارها نیز به قهقراى جنگ‏هاى تلخ‏ داخلى افتاده بودند. آن گونه که در تاریخ ثبت شده، ویتنام نخستین بار در سال ١١١ قبل از میلاد توسط امپراتورى چین تسخیر شد. تا چند هزار سال بعد از این تاریخ، ویتنام حکم یکى ازاستان‌‏هاى چین را داشت. ویتنامى‌‏ها به چینى‏‌ها به دیده تحسین مى‏ نگریستند و بخش‏ اعظم فرهنگ چین را در فرهنگ خود ادغام کرده بودند، اما در عین حال سوداى‏استقلال نیز داشتند. در سال ٩٣٨ ویتنامى‏ ها براى مطالبه استقلالشان به قدر کفایت نیرو بسیج کرده بودند. نیروهاى تحت فرمان ژنرال نِگو چوین چینى‏ ها را در نبردى در شمال‏ ویتنام، نزدیک هایفونگِ امروزى، شکست داد. قبل از جنگ، سربازان ژنرال نِگو چوین‏در بسترِ رودى پُر جزر و مد در باچ دانگ دیرک‏ هاى نوک فلزى فرو کردند. با بالا آمدن‏ سطح آب، وقتى دیرک‏ ها زیر آب بودند و دیده نمى ‏شدند، ویتنامى ‏ها قایق ‏هاى چینی را با ترفند به صحنه کارزار کشیدند. با پایین رفتن آب،قایق‏هاى چینى در میان دیرک‏ ها به دام افتادند و به سهولت توسط ویتنامى‏‌ها نابود شدند.
سفارش:0
باقی مانده:2

خاور نزدیک باستان

35,000 تومان
در روزگاران‌ باستان‌ در بخش‌ جنوب‌ عرازز امروز، گروهی‌ از مردم‌ در دل‌ صحرا بوستانی‌ ساختند که‌ قرن‌ها بعد، این‌ ناحیه‌ کوچک‌ کشاورزی‌ سومر نام‌ گرفت‌. امروزه‌ پژوهشگران‌ این‌ ناحیه‌ میان‌ دجله‌ و فرات‌ را بین‌النهرین‌ می‌نامند. این‌ فرهنگ‌ یکی‌ از چهار تمدن‌ بزرگ‌ روزگاران‌ باستان‌ بوده‌ است‌. سه‌ فرهنگ‌ دیگر هم‌ در کنار رودخانه‌ها پدید آمده‌اند: مصر در کنار نیل‌، هند در کنار رودهای‌ سند و گنگ‌ و چین‌ در کنار رودهای‌ وی‌ و هوانگهو. این‌ چهار فرهنگ‌ ویژگی‌های‌ مشترک‌ بسیاری‌ داشته‌اند ولی‌ مستقل‌ از یکدیگر پدید آمده‌اند. تا سده‌ بیستم‌ میلادی‌ باستان‌شناسان‌ کشف‌ کردند که‌ بین‌النهرین‌ نخستین‌ این‌ تمدن‌ها و آن‌ بوستان‌ «گاهواره‌ تمدن‌» بود. خاور نزدیک‌ باستان‌ را امروزه‌ خاور میانه‌ می‌نامند. از آن‌جا که‌ مردم‌ شهرها را در امتداد کرانه‌های‌ دجله‌ و فرات‌ ساخته‌ بودند، بنابراین‌ وضعیت‌ پست‌ و بلند زمین‌ منطقه‌، در طول‌ هزاران‌ سال‌ تغییر چندانی‌ نداشته‌ است‌. این‌ سرزمین‌ که‌ از شرزز با کوههای‌ زاگرس‌، از شمال‌ با کوه‌های‌ توروس‌، از غرب‌ با دریای‌ مدیترانه‌ و از جنوب‌ با صحرای‌ عربستان‌ محصور است‌، قوس‌ هلالی‌ شکلی‌ است‌ که‌ دره‌های‌ رودخانه‌ای‌ را تا شمال‌ دنبال‌ و سپس‌ قطع‌ می‌کند و تا جنوب‌ سواحل‌ مدیترانه‌ پیش‌ می‌رود.
سفارش:0
باقی مانده:1

هنر و قلمرو اخلاق

7,500 تومان
کتابی که پیش رو دارید در واقع برگردانی است از دو مقاله که آکسفورد هر دو را در قالب گزیده مقالات دو دهه اخیر با عنوان « هنر در سه بعد » منتشر کرده است . « کرول » از مدافعان اصلی نقد اخلاقی هنر در عصر حاضر به شمار می‌رود . نسبت میان هنر و اخلاق دیرپا و پیچیده است . در واقع ، چنان پیچیده است که بهتر است از نسبت‌های میان هنر و اخلاق صحبت شود . نه این که طوری سخن گفته شود که تنها نسبت در این جا برقرار است . از آن جایی که نخستین اخلاقیات قبیله‌ای و ارزش‌های نژادی از طریق ترانه‌ها ، اشعار ، روایات و هنرهای بصری اجداد اولیه انسان‌ها بیان شده و اشاعه یافته‌اند به احتمال بسیار ، هنر و اخلاق ، تقریباً در زمانی واحد به عرصه فرهنگ وارد شده‌اند . مثلاً هومر در « ایلیاد » فضایل و رذایل انتقام را به یونانیان می‌آموخت . همچنین بخش زیادی از هنر اولیه محملی برای بیان و باور دینی‌ای بود که متضمن آموزش مخاطبان در زمینه وظایف و آرمان‌های فرهنگشان بود و در عین حال ، گاه آنها را به نقد نیز می‌کشید ، همان‌طور که مسیح در بسیاری از حکایت‌هایش در عهد جدید چنین می‌کند . مطالعه بخشی از کتاب 

شهرزاد چاه

17,000 تومان
زن جوانی که در تهران زندگی می‌کند، دایه پیر او، مادربزرگش و یک راوی دانای کل، هر یک گوشه‌ای از زندگی گذشته و ماجراهایی را که در زمان حال می‌گذرد بازگو می‌کنند: «صبح، عوض این‌که وایستم روی چهارپایه روشویی دست و رو بشورم. می‌روم لب حوض. لبه دامنم رو می‌کنم زیر کمربند، شیر روی ستون سنگی ‌رو که ننه نیلو سفت‌سفت می‌بنده به زور وا می‌کنم. تا آخر می‌پیچونمش تا آب از دهن پرنده بزنه بیرون. بعد سرم رو می‌برم جلو و صورتم، موهام، بلوز و دامنم خیس می‌شه. ننه نیلو همیشه دعوا می‌کنه ولی این قده کیف داره...! پرنده‌هه سفید و پادراز و کاکلیه. خانوم خانوما بهش می‌گه حواصیل. ننه نیلو می‌گه دریاسری. دستش رو می‌گیره جلو دهنش، صداش رو در می‌آره. صدای دریاسری بَده ولی خودش خیلی قشنگه. همین که ننه نیلو موهام رو می‌بافه و چشم‌نظر صدفی رو به پیرهنم سنجاق می‌کنه، از اتاق رو به آفتاب می‌دُوم بیرون که برم پیش خانم خانوما. خانم خانوما بعضی روزا که فقط خودش می‌دونه و خانومای همسایه توی اتاق مهمونخونه، که سردرش یه خورشید خانوم گنده و دوتا خورشید خانوم کوچولو داره، زن‌ها رو می‌بینه. زن‌ها می‌آن خوابشون رو براش تعریف می‌کنن. اونم یه چیزایی واسه‌شون تعریف می‌کنه. بعضیا می‌ترسن، بعضیا می‌خندن، بعضیا گریه می‌کنن. دو ساعت مونده به اذون ظهر، ننه نیلو دیگه کسی رو راه نمی‌ده. تا صدای اذون از مسجد می‌آد، خانوم خانوما داره لب حوض دست و رو می‌شوره. دم سجاده‌اش می‌شینم تا نمازش تموم بشه و ننه نیلو سفره ناهارو پهن کنه... .» حوادث این داستان، در تهران و در روستایی در گیلان به نام «سیاه آتش» و نیز در گوشه‌هایی از سرزمین هفتاد و دوملت یعنی هندوستان می‌گذرد. روابط، مرتبط و حکایات به هم پیوسته‌اند و نوعی پازل را در کنار یکدیگر، تشکیل می‌دهند.