ژانر (نوع ادبی)
55,000 تومان
مجموعه مكتبها، سبكها و اصطلاحهاي ادبي و هنري كه اين كتاب يكي از آنهاست دربرگيرنده حدود 30 كتاب مستقل از هم است. اين كتابها به مقولههاي گوناگوني ميپردازند؛ برخي به نهضتها و جنبشها و مكتبهاي ادبي و برخي به ويژگيهاي سبكي و مانند اينها.
در كتاب نوع ادبي بررسي شده است كه چگونه آگاهي از نوع ادبي به شناخت بهتر آثاري بسيار متفاوت همچون ليسيداس ميلتن و غزلوارههاي بريمن كمك ميكند. اين نخستين كتابي است كه در آن نظريه نوع به صورت تاريخي بررسي و سرگذشت آن از زمان بلاغيون يونان باستان تا چهرههاي معاصري همچون فراي و تودرف دنبال شده است. تاكيد نويسنده در اين كتاب بر نحوه انعكاس نگرشهاي زيباشناختي نظريهپردازان در آرايي است كه درباره انواع ابزار داشتهاند. نويسنده، پس از بررسي گرايشهاي فكري فعلي در عرصه نظريه نوع، بر محدوديتهاي ذاتي برخي از متون پژوهشي موجود انگشت ميگذارد و سمت و سويي براي پژوهشهاي بعدي در اين زمينه پيشنهاد ميكند.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
ژانر (نوع ادبی)
نویسنده | هدر دوبرو |
مترجم | فرزانه طاهری |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 186 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1389 |
شابک | 9789642130931 |
وزن | 0.225 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
زمان منفی
کتاب نمی توان بی طرف بود
گور به گور
بخشی از کتاب گور به گور
«دارل رفته جکسن. گذاشتنش تو قطار، میخندید، تو اون واگنِ دراز هی میخندید، رد که میشد کلههاشون رو برمیگردوندند، عین کلّه جُغد. گفتم «به چی میخندی؟» «آره آره آره آره.» دو نفر گذاشتنش تو قطار. کت ناجوری تنشون بود، جیب پشتی طرف راستشون بالا اومده بود. پشت گردنشون رو خط انداخته بودند، انگار همین تازگی دو نفر سلمونی با هم با گچ خط کشیده بودند مثل مال کش. گفتم «به این هفتتیرها میخندی؟» گفتم «چرا میخندی؟ برای این که از صدای خنده بدت میآد؟» دو تا صندلی به هم چسبوندند که دارل بشینه کنار پنجره بخنده. یکیشون پهلوش نشست، یکیشون رو صندلی رو به روش نشست، که عقب عقب میرفت. یکیشون باید عقب عقب میرفت، چون که پول دولت پشت هر دونهش یک صورت داره، هر صورتیش هم یک پشت داره، اینها هم سوار پول دولت شدهاند، که گناه داره. سکه پنج سنتی یک روش زنه یک روش گاومیش؛ دو تا صورت داره ولی پشت نداره. من نمیدونم این چیه. دارل یک دوربین کوچک داشت که زمان جنگ تو فرانسه خریده بود. توش یک زن بود و یک خوک که دو تا پشت داشتند ولی صورت نداشتند. من میدونم این چیه. «برای همین داری میخندی، دارل؟» «آره آره آره آره آره آره.»»کتاب بعد از تاریکی
بهار زندگی در زمستان تهران
معرفی کتاب بهار زندگی در زمستان تهران
بهار زندگی در زمستان تهران - انتشارات نی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.