کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 2/ مومیایی گمشده

90,000 تومان

سفارش:1
باقی مانده:2

معرفی کتاب کارآگاه سیتو و دستیارش چین می ادو 2 اثر آنتونیو ایتوربه

در بخش پرونده های عجیب، مرموز و خیلی سخت، سروان چین می ادو با ذره بین-جاروبرقی شماره ی 9 تمیزکاری می کند. کارآگاه سیتو هم مثلا دایره المعارف بزرگ کارآگاه ها را می خواند، اما راستش دارد چرت می زند.
یک دفعه فرمانده تروئنوس، بداخلاق و اخمو مثل همیشه، به اتاق می آید. – کارآگاه! الان که وقت خواب نیست! – کی گفته من خوابیده ام؟
تا حالا کسی را ندیده اید که با چشم های بسته کتاب بخواند؟ فرمانده تروئنوس می گوید: – الان برای این چیز ها وقت نداریم. باید به یک پرونده ی خیلی مهم رسیدگی کنیم.
وقتی مومیایی مصری موزه‌ی شهر قاهره غیب می‌شود، برای پیداکردنش باید سراغ چه کسانی رفت؟ کارآگاه سیتو و دستیارش، چین‌می‌ادو!

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 2/ مومیایی گمشده

نویسنده
آنتونیو ایتوربه
مترجم
 رضا اسکندری
نوبت چاپ
تعداد صفحات 44
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008025726
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 2/ مومیایی گمشده”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پسرکی با پیژامه‌ی راه‌راه

13,000 تومان
رمان «پسرکی با پیژامه‌ی راه‌راه» نوشته‌ی جان بوین به روزگار سیاه تاریخ می‌پردازد و درباره انسان‌هایی حرف می‌زند که باید بین قربانی و ظالم بودن یکی را انتخاب کنند. حد وسط و راه نجاتی وجود ندارد. برنو‌نه ساله به خاطر شغل پدرش مجبور می‌شود همراه اعضا خانواده خانه‌شان را در برلین رها کنند و به جایی دورافتاده بروند. در طرف دیگر، پسری با پیژامه‌ی راه راه در اردوگاه نازی در لهستان زندانی شده. از خانواده‌اش جدا شده و غذایی برای خوردن ندارد. دو کودک در دو جای متفاوت فکر می‌کنند بدبخت‌ترین انسان‌های روی زمین هستند. اما زندگی آن‌ها را در موقعیت دشوار «انتخاب» قرار می‌دهد. در بخشی از رمان می‌خوانیم: «آرام راهش را گرفت و از پله‌ها بالا رفت، یک دستش به نرده بود، و از خود می‌پرسید آیا خانه‌ی جدید در جا و مکان جدید، آن‌جا که کار جدید باید آغاز می‌شد، چنین نرده‌ی خوبی خواهد داشت که مثل همین یکی بشود ازش سُر خورد. چون نرده‌های این خانه از همان طبقه‌ی بالا تا کف زیرزمین کشیده می‌شد. همان اتاق بالایی که اگر روی نوک پاهایش بلند می‌شد و قاب پنجره را سفت می‌چسبید می‌توانست سراسر برلین را ببیند و برونو هیچ‌چیز را بیشتر از این دوست نداشت که در طبقه‌ی بالا سوار آن نرده شود و تا آن سر خانه سُر بخورد و توی راه صدای ویژویژ از خود دربیاورد. از طبقه‌ی بالا سُر می‌خورد تا طبقهٔ بعدی، همان جا که اتاق پدر و مادرش و حمام بزرگ قرار داشت تا جایی که به هر صورت قرار نبود او در آن‌جا باشد. سُر می‌خورد تا طبقهٔ دیگری که اتاق خود و همچنین گرتل قرار داشت با آن حمام کوچک‌تر، حمامی که قرار بود بیشتر از آن‌که باید از آن استفاده کند.»

جای خالی مار

7,500 تومان
مجموعه‌ داستانِ جایِ خالی مار نوشته‌ی احسان نصرتی چهارده داستانِ کوتاه دارد که هر کدام می‌تواند اتفاقِ جذابی برای خواننده‌ی خود رقم بزند. نصرتی، نویسنده‌ی جوانِ این کتاب، فضاهایی ساخته که در ادبیاتِ داستانی امروز ما بدیع و جسورانه است، فضاهایی که با خشونت، طنز، اتفاق‌های نادر و گاهی رازآلودگی همراه شده است. داستان‌ها وجوهِ متفاوتی دارند، و برای همین هر کدام‏شان سعی کرده‌اند جنبه‌ای از آن نگاه هراسان و شوخ‌طبعانه‌ی نویسنده‏شان را به نمایش بگذارند نویسنده‏ای که سعی می‌کند خود را خونسرد نشان بدهد. از پیدا شدنِ یک جنازه‌ی کامل در کیسه‏ا‌ی بزرگ و درگیری خانواده برای چه ‌کردن با این جنازه‌ی بادآورده، تا خانه‌ای که از هر تکه‌ی سقفش باران می‌چکد و از قضا برای همه نیز جا ندارد... نصرتی با زبانی گزنده موقعیت‌هایی را ساخته که مخاطبِ خود را درگیر می‌کند، درگیری‌ای که در وجود و کنهِ هستی شخصیت‌های او وجود دارد و با تسری پیدا کردن‌شان به مخاطب، قصه‌های غریب‌شان بیش از پیش عیان می‏شوند و بر ذهنِ این مخاطب تأثیر می‌گذارند. جای خالی مار یک پیشنهاد نو است به داستانِ کوتاهِ زمانه‌ی ما...  

دختر خاندان گات 3/ دختر خاندان گات و لولوی بلندی‌های بادگیر

54,000 تومان

در بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش می‌خوانیم

در عین این‌که بقیه مات مانده بودند و نگاه می‌کردند فُن هِلسانگ یکی از چهارلول‌ها را در‌آورد و شلیک کرد؛ یک‌بار، دو‌بار، چهار‌بار، هشت‌بار.. با هر شلیک مرگ‌بار، یکی از موجودات جلوِ چشم تماشاچی‌ها از بین می‌رفت. فُن هِلسانگ هنسل و گرِتِل را با پوزخندی توی جلدشان فرو‌کرد و شمشیر مبارزه‌ی دندانه‌داری از کمربندش بیرون کشید. «پیش به‌سوی بریدن سرها!» این را گفت و با قدم‌های بلند روی پشت‌بام به طرف دودکش‌ها رفت اما سرجایش بی‌حرکت ماند. غرید: «این چیه؟» پایین پایش یک‌عالم یخ ریخته بود. در همین لحظه آدا از پشت یکی از دودکش‌های یک‌کم دورتر بیرون آمد. سیرن سِستا کنارش ایستاده بود. از پشت دودکش‌های دور و برش بقیه اعضای کلوب زیر‌شیروانی هم هر یک با یکی از موجودات بیرون آمدند. روبی خدمت‌کارِ انبارِ پشتی موادِ غذایی کنار اومالوسِ فان ایستاد. امیلی کَبِیج روی هر یک از شانه‌هایش یک هارپی و روی سرش هارپی دیگری نشسته بود. کینگزلیِ دودکش‌پاک‌کن بازوی همسرِ بارنز را گرفته بود و آرتور هالفورد هم دستِ وایلد‌مَنِ پات‌نِی را در دست داشت. ویلیام کَبِیج سرِ پشمالوی هَمیش فانِ شِتلَند را نوازش می‌کرد. فُن هِلسانگ فریاد کشید: «من جوایزم را می‌خواهم.» و از روی یک دودکش به روی دودکش دیگر می‌پرید و شمشیرش را دیوانه‌وار حرکت می‌داد و روی پشت‌بام پیش می‌رفت. صدای خوش‌نواز و آرامی که کمی ته‌لهجه داشت به گوش رسید که می‌گفت: «روپرت فُن هِلسانگ! بالاخره به هم رسیدیم.» لوسی بورجیا از پشتِ کلاهکِ دودکشی بیرون آمد و چترش را بالا گرفت.
سفارش:0
باقی مانده:2

مردي به نام اوه

320,000 تومان

قسمتی از متن کتاب مردی به نام اوه

اوه چند ساعت همان ‌جا نشست و دست زنش را توی دستش نگه داشت تا اینکه کارمند بیمارستان آمد و با لحنی آرام و حرکاتی محتاط بهش فهماند که باید جسد سونیا را ببرند اُوه بلند شد، با سر حرف پرستار را تأیید کرد و به دفتر خاک‌سپاری رفت تا کارهای مربوطه را انجام دهد. مراسم خاک‌سپاری روز یکشنبه بود. اوه روز دوشنبه سرکار رفت؛ ولی اگر کسی ازش می‌پرسید زندگی اش چگونه است، پاسخ می ‌داد تا قبل از اینکه زنش پا به زندگی اش بگذارد، اصلاً زندگی نمی ‌کرده و از وقتی تنهایش گذاشت هم دیگر زندگی نمی‌کند. اوه تمام چیزهایی را درک می‌‌کرد که بتواند ببیند و توی دست بگیرد. چیزهایی مانند بتون و سیمان، شیشه و استیل، ابزار کار، چیزهایی که آدم می‌تواند با آن حساب و کتاب کند، زاویه نود درجه و دستورالعمل‌های واضح را می‌‌فهمید، نقشه و طرح خانه را، چیزهایی را که آدم بتواند روی کاغذ پیاده کند. او یک مرد سیاه و سفید بود و همه چیز را از نزدیک باید لمس می‌کرد. درست بعد از پایان مراسم خاکسپاری پدر اوه کشیش می ‌خواست درباره‌ی کمک‌های یتیم خانه با اوه صحبت کند، ولی اوه جوری رفتار کرد که کشیش بلافاصله فهمید آن پسر صدقه قبول نمی‌کند. همان موقع، اوه به کشیش گفت دیگر از این به بعد برایش جای خالی در کلیسا نگه ندارد. به کشیش توضیح داد درست است که به خدا اعتقاد دارد ولی به این نتیجه رسیده که خدا به او نظر لطفی ندارد!
سفارش:4
باقی مانده:3

داستان‌های خانه‌درختی 9/ خانه‌درختی 117طبقه

275,000 تومان
خانه‌درختیِ معرکه‌ی اندی و تری حالا ۱۳طبقه‌ی جدید دارد:
طبقه‌ی اسب‌های ریزه‌میزه،
طبقه‌ای برای مهمانیِ لباس‌خوابی،
موزه‌ی زیرشلواری،
باجه‌ی عکاسی،
اتاق انتظار،
درِ بدبختی،
سیرک،
میدان مبارزه برای روبات‌های غول‌پیکر،
مدرسه‌ی رانندگی،
پارک اسکی روی آب با ماهی‌های گوشت‌خوار و یک دفترِ گردشگری مخصوص خانه‌درختی با میز اطلاعات ۲۴ساعته،
اتوبوس گردشی که پنگوئن‌ها جابه‌جایش می‌کنند و یک مغازه‌ی سوغاتی.
خب، معطل چی هستید؟!
بپرید بالا!
سفارش:1
باقی مانده:2

نمايش و آموزش

4,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته هنر (ادبیات نمایشی) در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «کودک و نمایش» به ارزش یک واحد ترجمه شده است.
فهرست:
مقدمه مترجم کتاب اول: نقش نمایش در تعلیم و تربیت کتاب دوم: نمایش آموزشی واژه‌نامه نمایه موضوعی