کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 4/ یک روز در میدان اسب‌دوانی

70,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:3

معرفی کتاب کارآگاه سیتو و دستیارش چین می ادو 4 اثر آنتونیو ایتوربه

فرمانده تروئنوس فرمانده ی کلانتری مرکزی شهر است. حالا هم توی دفترش نشسته و بوی عجیبی به دماغش می خورد. از بوهای معمولی توی کلانتری نیست. بوی متفاوتی است.
شاید بوی…- سوسیس سرخ کرده! امکان ندارد. یعنی کی توی کلانتری سوسیس سرخ می کند؟فرمانده از اتاقش بیرون می زند تا ببیند چه خبر است.
بوی سوسیس صاف می بردش پشت در بخش پرونده های عجیب، مرموز و خیلی سخت.
فرمانده با فریاد می گوید:- می دانستم کار توست سیتو! مگر نمی دانی آشپزی توی کلانتری قدغن است؟- اما من که آشپزی نمی کنم فرمانده! این ذره بین-تابه ی…
کارآگاه سیتو آن‌قدر مشهور است که وقتی اسب مسابقه‌ای محبوب ملکه‌ی انگلستان گم می‌شود، پلیس‌های اسکاتلندیارد از او کمک می‌خواهند.
یعنی این‌بار هم کارآگاه سیتو و چین‌می‌ادو می‌توانند به‌موقع اسب گمشده را پیدا کنند؟

موجود در انبار

توضیحات

کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 4/ یک روز در میدان اسب‌دوانی

نویسنده
آنتونیو ایتوربه
مترجم
 رضا اسکندری
نوبت چاپ
تعداد صفحات 44
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008025740
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 4/ یک روز در میدان اسب‌دوانی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کارآگاه کرگدن در باغ‌وحش مرموز 6/ ماجرای شی‌واوای قلدر

20,000 تومان

برشی از متن کتاب

شی واوا گفت: بهره وری. کلمه ش اینه. همه مان گفتیم: بهره... چی چی؟ پیپو شی واوا با غرور تکرار کرد: به ره و ری. موهایش را که بالا زده بود، دوباره مرتب کرد. تمام حیوانات بخش جنوبی باغ وحش سردرگم و متعجب او را نگاه می کردند. یکی گفت: خب یعنی چی؟ شی واوا گفت: خیلی ساده ست. مثلاً تو! به پرث تنبل اشاره ای کرد. تو یه... یکی گفت: یه تنبـ... شی واوا پرید وسط حرفش و گفت: یه حیوون میمون شکل عجیب و غریب هستی. حالا بی خیال. هر چی هستی. اصل ماجرا اینجاست که چی کار بلدی بکنی؟ تنبل گفت: من؟... خب... بلدم بخوابم. شی واوا گفت: بخوابی؟ ای تنبل! باید کار درست و حسابی بکنی. کاری که باعث بشه سودی به باغ وحش برسه. همه مان دوباره پرسیدیم: سووووووود؟ شی واوا گفت: از درخت بیا پایین. این جارو رو بگیر و همه ی باغ وحش رو جارو بزن. می خوام یه ساعت دیگه همه جا از تمیزی برق بزنه ها. پرث تنبل مکثی کرد. موکاکالا رفت طرفش. همین که رفت طرفش و نگاه تندی به پرث انداخت، حیولان بیچاره از درخت آمد پایین. تند تند کف زمین را جارو کرد. شی واوا فریاد زد: تو! تو کرگدن پیر! معلوم است که جوابش را ندادم. اسم من کارآگاه کرگدن است... نه کرگدن پیر. او هم این را می دانست. گفت: دارم با تو حرف می زنم پیر مرد! با تو و اون پرنده ی احمقی که روی شونت نشسته. گوش هاتون سنگینه؟ طوطی پلیسه زد زیر خنده و گفت: ها ها ها ها! شنیدی کرگدن جون؟ گفت پرنده ی احمق! اگه با من این طوری حرف می زد ناراحت می شدم... حسابی ناراحت می شدم... وایسا ببینم!... من که نشستم رو شونه ی تو... اون حرف رو به من زدی. من احمقم؟ پیپو خیلی آرام آمد طرف ما. دیدم که کلید کوچولو را با روبانی به گردنش بسته و کلیده دارد تکان تکان می خورد. شی واوا گفت: مردم اصلاً دوست ندارن پول بدن و کرگدنی رو تماشا کنن که توی حوض گلش وامیسته یا می شینه. با خودم گفتم: آخ آخ آخ! حوض گِل عزیزم! چقدر دوست داشتم الان مشغول گل بازی بودم و پاهام رو کرده بودم توی گِل! شی واوا گفت: حیوون های آروم و سنگین و پیر اصلاً خوب نیستن. می خوام حسابی تکون بدین. تکون بخورین. تحرّک... کلمه ش همینه. بینسنتینا فیله از روی سادگی پرسید: ولی مگه کلمه هه بهره وری نبود؟ پیپو گفت: چیزه... بهره وری و تحرّک. این ها دو کلمه ان. حسابی کلافه شده بود، گفت: فکر کنم خیلی وقت ببره که دوباره این باغ وحش رو سرسامون بدم. همه مان دوباره پرسیدیم: سر و... چی چی؟
سفارش:1
باقی مانده:1

عصب کشي

29,000 تومان

بخشی از کتاب عصب‌کشی

جمشید بلند شد رفت تلفنو جواب داد و برگشت اتاق. تا اومد اتاق روشو کرد طرف اصغر و گفت «پاشو که بلیتت برده، اونم چه بردنی!» محسن گفت «چی شده؟» جمشید گفت «فکر می‌کنی کی بود؟» محسن گفت «چه می‌دونم.» جمشید گفت «سرکار خانوم مهشید عباسی.» محسن گفت «این دیگه کیه؟» کار خدا رو می‌بینی؟ دختره عاشق اصغر شده بود! اصلا باورت می‌شه؟ ولی خب، آدمیزاده دیگه. طفلک این مهشیده از اون دخترهای ساده و عاطفیِ دوآتیشه بود، ولی خب از پسرها وحشت داشت. این‌قدر بابا ننه‌ش که هر دوشون مهندس بودن،‌ درِ گوشش از پسرها بد گفته بودن که دختره پاک جماعتِ مذکرو از زندگیش گذاشته بود کنار.‌ فقط هم حرف‌های بابا ننه‌ش نبود ها؛ یه عادتی که باباش داشت این بود که هر روز روزنامه می‌خرید می‌آورد خونه و می‌ذاشت مهشیدم بخونه. این بدبخت هم همه‌ش می‌رفت سراغ صفحهٔ حوادث. صفحهٔ حوادث روزنامه‌ها هم که دیدی، پُره از تجاوز و قتل دخترها به دست مردها و خیانت پسرها به دخترها و این‌طور چیزها. مهشید هم اینا رو می‌خوند و تنش می‌لرزید و از هر چی پسر بود فرار می‌کرد. خوشگل هم بود ها! اصلا یه چیزی بود که نگو! ولی هیچ پسری نمی‌تونست به‌ش نزدیک شه.‌ اولا طوری خودشو درست می‌کرد و لباس می‌پوشید که خیلی به چشم نیاد، بعدش هم تا یه پسر به‌ش نزدیک می‌شد، انگار گرگ دیده باشه، همچی فرار می‌کرد که دستِ پسره که سهله، نگاهش هم به‌ش نمی‌رسید. این‌قدر بدبین بود که حتا پسرعمه، پسرخاله، پسردایی و پسرعمو هم نمی‌تونستن باهاش حرف بزنن.

زندگي بر شاهراه قديم رم

13,000 تومان
زندگی بر شاهراهِ قدیم رم یکی از مشهورترین آثار ادبیاتِ ارمنستان است از نویسنده‌ی نمادینِ این کشور واهان توتووِنتس. این نویسنده سال 1889 به دنیا می‌آید و سالِ 1936 از دنیا می‌رود. او در عمر نه‌چندان طولانی‌اش داستان‌ها و رمان‌هایی می‌نویسد که در زبان ارمنی و ادبیاتِ این کشور جایگاهی ویژه دارند. داستان‌های به‏هم‌پیوسته‌ی کتابِ زندگی بر شاهراهِ قدیمی رم از نمونه‌های درخشان اویند که درشان می‌توان اتوبیوگرافی نویسنده را نیز شاهد بود. کتاب در فضایی کوچک با آدم‌هایی از هر قشرِ می‌گذرد، آدم‌هایی که گاهی رفتارهای‌شان طنزِ گوگول را به یاد می‌آورد و گاه حکایت‌گویی‌های شخصیت‌های چخوف را. هر چند توتووِنتس با زبانی شیرین و مملو از طنز این قصه‌ها را به‏هم پیوند می‌زند، ما شاهدِ نگاهِ غمناکِ او نیز هستیم به آن‌چه در حالِ تحقق است. به التهاب در جوامعِ اقلیت سال‌های آغازینِ قرنِ بیستم و عوض‌ شدنِ روزگار که هر کدامِ شخصیت‌های او وجهی از آن را درک می‌کنند. اما زبانِ روان و فضای مملو از طنز و شوخی داستان‌ها باعث شده این کتاب یک اثرِ دلنشین باشد برای تمامی خوانندگانش. کتاب را آندرانیک خچومیان بی‌واسطه از زبانِ ارمنی به فارسی بازگردانده است. درکِ این کتاب می‌تواند لحظاتی جذاب را برای مخاطبش رقم بزند. داستانِ پسری میانِ جمع...  

روزنامه فروش

380,000 تومان

معرفی کتاب روزنامه فروش اثر وینس واتر

روزنامه فروش داستان پسر یازده ساله ای است که در پرتاپ توپ هیچ یک از همسن و سال هایش به گرده پایش نمی رسند اما... در حرف زدن چنان ناتوان است که حتی اسمش را هم نمی تواند بدون لکنت بگوید!
بنابراین وقتی برای یک ماه مسئولیت روزنامه فروشی دوستش را برعهده گرفت، برایش مثل روز روشن بود که در ارتباط با مشتری به دردسر می افتد.
ولی در خواب هم نمی دید که همان تجربه ی پردردسر، زندگی اش را آنقدر دگرگون کند!
وینس واتر با نام کامل Vilas Vincent Vawter III نویسنده آمریکایی متولد پاریس، تنسی است.
وی چهل سال در صنعت روزنامه کار کرد و با عنوان رئیس و ناشر پیک و مطبوعات Evansville (Ind.) بازنشست شد.
اولین رمان وی Paperboy در سال 2014 جایزه Newbery Honor را دریافت کرد.
سفارش:0
باقی مانده:2

بیشترش چیزخاصی نیست

125,000 تومان

معرفی کتاب بیشترش چیز خاصی نیست

کتاب بیشترش چیز خاصی نیست نوشته‌ی داگلاس آدامز پنجمین و آخرین مجلد از مجموعه‌ی جذاب و پرفروش «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها» است که به ماجرای ادامه‌ی سفر آرتور دنت در کهکشان می‌پردازد. این رمان مهیج زندگی عادی و روزمره در فضا را به داستانی عادی برای آدم‌هایی تبدیل می‌کند که حالا خانه‌ی آن‌ها، یعنی زمین نابود شده است.

درباره‌ی کتاب بیشترش چیز خاصی نیست

نابودی زمین و خطر از بین رفتن زیستگاه انسان موضوع بسیاری از رمان‌ها و داستان‌های علمی تخیلی است؛ البته در این داستان‌ها اغلب زمین با فداکاری قهرمانان داستان از نابودی نجات پیدا می‌کند، اما اینجا، در کتاب بیشترش چیز خاصی نیست، ما با داستان‌هایی روبه‌رو هستیم که تفاوتی اساسی با سایر داستان‌های علمی تخیلی مشابه دارد. در سلسله کتاب‌های راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها بر خلاف خیلی از داستان‌های فانتزی، زمین در همان ابتدای داستان از بین رفته است و این ویرانی نه‌‌تنها درون‌مایه‌ی اصلی قصه نیست، بلکه در فصل‌ها و کتاب‌های بعدی، هر از چند گاهی به‌عنوان یک مسئله‌ی فرعی و حاشیه‌ای مطرح می‌شود؛ ضمن آن‌که از بین رفتن زمین به هیچ عنوان کار آدم فضایی‌ها نبوده، بلکه تنها در اثر یک حادثه‌ی طبیعی، یعنی برخورد یک ستاره‌ی دنباله‌دار با آن اتفاق افتاده است. کتاب بیشترش چیز خاصی نیست (Mostly Harmless) نوشته‌ی داگلاس آدامز (Douglas Adams) ادامه‌ی این داستان عجیب‌وغریب است که در فانتزی‌های تازه رخ می‌دهد. سفر آرتور دنت در فضا با یک اتفاق جدید دستخوش وقایع تازه‌ای می‌شود. او که مشغول گشت‌وگذار در کهکشان است، متوجه می‌شود زن مورد علاقه‌اش به خاطر یک سوءتفاهم در فضا ناپدید شده. همین‌طور سفینه‌ای که در آن به گشت‌وگذار مشغول است، دچار سانحه و در نقطه‌ای نامعلوم گرفتار شده است. بااین‌حال آرتور اگرچه مهارتی بیشتر از درست کردن ساندویچ ندارد، تسلیم شرایط نمی‌شود و تصمیم قاطعی می‌گیرد. آرتور با این تصمیم مرتکب یک اشتباه بزرگ می‌شود و دیری نمی‌گذرد که جهنمی بزرگ برپا می‌شود؛ او با یورشی همه‌جانبه و چندبعدی مواجه می‌شود که زندگی او و بقایای زمین را تهدید می‌کند؛ حالا او با این چالش مواجه است که از این خطر بزرگ جان سالم به در ببرد. آرتور باید به‌عنوان یک گزارشگر بین‌کهکشانی وظیفه‌ی خودش را انجام دهد؛ درحالی‌که در سوی ماجرا ناخواسته باید از تنها DNA برجای مانده از انسان زمینی هم محافظت کند؛ او در یک ماجرای طولانی و ادامه‌دار تلاش خود را برای حفظ بقایای زمین که در ابتدای داستان‌های راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها صدمه‌های جدی دیده بود، ادامه می‌دهد، اما نیروهای مهاجم مأموریت دارند تا برای جلوگیری از درست از آب درآمدن طالع‌بینی‌ها کار خود را تا آخر پیگیری کنند.
سفارش:0
باقی مانده:1

می‌میرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم

65,000 تومان

معرفی کتاب می‌میرم به جرم آن‌ که هنوز زنده بودم

کتاب می‌میرم به جرم آن‌ که هنوز زنده بودم سرودۀ شاعر مشهور و خبره محمد شمس لنگرودی است که با آسان کردن نثر اشعارش و تصویرسازی‌هایی حیرت‌انگیز، راهی تازه را در پیش دارد. محمد شمس لنگرودی، در جدیدترین مجموعه شعرش از باد می‌سراید، از عشق می‌گوید و از طبیعت. تصویرسازی‌ها و وصف‌های زیبای او در این مجموعه، شعرها را مثل همیشه خواندنی و دلچسب کرده است. او با ریتمی آرام و منطقی سال‌ها توانست وجه یک شاعر مانا را از خود به جا بگذارد و با کوششی قابل ستایش به جایگاهی که دارد برسد. اسم محمد شمس لنگرودی بعد از انتشار مجموعه‌های خاکستر و بانو و جشن ناپیدا در اواسط دههٔ 1360 مورد توجه قرار گرفت و بعد از چاپ قصیدهٔ لبخند چاک‌چاک مشهور شد؛ بعد از آن وی ده سالی را با سکوت در شعر سپری کرد و در آخر در سال 1379، مجموعه شعر نت‌هایی برای بلبل چوبی را منتشر کرد. او در دههٔ 1380 سال‌های سکوت و کم‌کاری را کنار می‌گذارد؛ در این سال‌ها هشت مجموعه شعر از او به انتشار درآمد که از آن جمله می‌توان «پنجاه‌وسه ترانهٔ عاشقانه»، «رسم کردن دست‌های تو» و «شب، نقاب عمومی است» را نام برد. از این میان، مجموعه شعر «22 مرثیه در تیرماه» به وسیله رسانه‌های اینترنتی منتشر شده است. در بخشی از کتاب می‌میرم به جرم آن‌ که هنوز زنده بودم می‌خوانید: غمگین مشو عزیز دلم مثل هوا کنار توام نه جای کسی را تنگ می‌کنم نه کسی مرا می‌بیند نه صدایم را می‌شنود دوری مکن تو نخواهی بود من اگر نباشم