کتاب امشب کنار غزل های من بخواب

135,000 تومان

معرفی کتاب امشب کنار غزل های من بخواب
افشین یداللهی متولد 1347 پزشک و متخصص اعصاب روان است که بیشتر به واسطه ترانه هایش در ایران مشهور است. وی با صدا و سیما همکاری های بسیار زیادی داشت و برای سریال های متعددی ترانه سرود.

از جمله سریال هایی که یداللهی برای آن ها ترانه سرود می توان به مدار صفر درجه، شب دهم، میوه ی ممنوعه و خوش رکاب اشاره کرد. همچنین با خوانندگان مطرحی چون همایون شجریان، احسان خواجه امیری و… در آلبوم های آن ها همکاری کرده است.

انتشارات نگاه پس از منتشر کردن مجموعه ترانه های افشین یداللهی به نام “جنون منطقی” و استقبال زیادی که از این کتاب صورت گرفت اقدام به چاپ دو مجموعه شعر دیگر از این شاعر کرد به نام های “حرف هایی که من باید می گفتم و… تو باید می شنیدی” و “امشب کنار غزل های من بخواب”. این کتاب مجموعه ای از غزل و چند مثنوی است که در 144 صفحه توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

همچنین امشب کنار غزل های من بخواب نیز نام آلبومی از همایون شجریان است که برخی اشعار یداللهی را خوانده و اسم آلبوم نیز برگرفته از شعری به همین نام است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب امشب کنار غزل های من بخواب

نویسنده
افشین یداللهی
مترجم
———
نوبت چاپ 10
تعداد صفحات 142
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر معاصر
نوع کاغذ ———
وزن 160 گرم
شابک
9789643519438

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.16 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب امشب کنار غزل های من بخواب”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فرمین موش کتاب خوان

165,000 تومان
کتاب فرمین موش کتاب خوان نوشته سم سوج ترجمه پوپه میثاقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است. اولش کتاب‌ها را براساس طعمشان فقط می‌خوردم؛ خوشحال گاز می‌زدم و می‌جویدم. اما خیلی زود شروع کردم به پراکنده خوانـدن دوروبر لبه‌هـای غذاهایم. و با گـذشت زمان، بیش‌تر خوانـدم و کم‌تر جویـدم، تا این‌کـه در نهـایت کمـابیش تمـام ساعت‌های بیداری‌ام را صرف خواندن می‌کردم و فقط حاشیه‌ها را می‌جویدم.

پیام عکس

56,500 تومان
کتاب « پیام عکس» نوشته " رولان بارت" توسط نشر مرکز منتشر شده است. در واقع رولات بارت، چهره ای برجسته و از بسیاری جهات بی نظیر در عرصه ی نقادی و نظریه پردازی ادبی، هنری، و فرهنگی است. او در سراسر دوران کاری اش، مسحور عکاسی بود و جایگاه عکس و تصویر عکاسانه به ویژه در آثار متاخر او کاملا بارز و برجسته است. مجموعه ی حاضر، که مهم ترین مقالات او در این زمینه را در بر می گیرد، از یک سو، خواننده را با سیر تاملات بارت در باب عکاسی آشنا کرده و از سوی دیگر، به عنوان آثاری اصیل و آکنده از ایده های نو، او را در فهم و نقد عکس یاری می کنند. کتاب پیام عکس

کتاب تاریخ افشاریه

70,000 تومان
معرفی کتاب تاریخ افشاریه ایل افشار منطقه خمسه که اینک زنجان خوانده می شود، یکی از ایلات مهم ایران است که گرچه در بسیاری از منابع به نقش آن در تحولات محلی و مملکتی، اشاره های فراوانی شده است، ولی تا کنون به صورت مستقل موضوع تحقیق و پژوهش نبوده است. آن چه اینک تحت عنوان تاریخ افشاریه ارائه می شود شرحی است به قلم " قاسم خان جهانشاهلو" خود از بزرگان این ایل، ادیب و سخنور، در مقام نوعی گزارش داخلی از تقسیمات طایفه ای، معرفی سران و بزرگان ایل که شاید تا حدودی از کاستی پیش گفته کم کرده و زمینه را برای پژوهش های بعدی در این موضوع فراهم کند.

راهنمای انتقادی پدیدارشناسی روح هگل (اکسل هونت، رابرت پیپین، تری پینکارد و …)

160,000 تومان

معرفی کتاب راهنمای انتقادی پدیدارشناسی روح هگل (اکسل هونت، رابرت پیپین، تری پینکارد و ...)ل

اغراق نیست اگر بگوییم که در پدیدارشناسی روح، درک پروژه‌ی کلی اثر عمدتاً تحت‌الشعاع تفسیرهای جزءنگرانه قرار گرفته است. می‌توان ادعا کرد که علی‌رغم تمام تفاسیر مطرح درباره‌ی فصول مختلف این کتاب و نیز شهرت و محبوبیت زایدالوصف این اثر در فضای فلسفی، پدیدارشناسی روح در مقام یک ایده‌ی کلی، هنوز مهجور مانده و کلیتِ آن تحت‌الشعاع استعمال‌های جزئی قرار گرفته است. در فضای هگل‌پژوهی انگلیسی‌زبان، اقبالِ تفسیری تازه‌ای، البته در پرتو فلسفه‌ی تحلیلی، به پدیدارشناسی روح پیدا شده است. راهنمای انتقادی پدیدارشناسی روح هگل در چنین بستری قابل درک است. دین مویار و میشائیل کوانته کوشیده‌اند تا در این اثر از مفسرانِ سنت‌های فکری مختلف هگل‌پژوهی بهره بگیرند. در این فهرست علاوه بر مفسرانِ بزرگ سنت‌های قاره‌ای هگل‌پژوهی، تقریباً نیمی از آثار به تفاسیری از پدیدارشناسی روح اختصاص یافته‌اند که می‌توان، از حیث روش، آن‌ها را تحلیلی نامید. درنتیجه، در این اثر برخی ایده‌ها و امکانات روش‌شناختی، معرفت‌شناختی و منطقی پدیدارشناسی روح مورد توجه قرار گرفته که تاکنون مغفول بوده‌اند.
راهنمای انتقادی پدیدارشناسی روح هگل (اکسل هونت، رابرت پیپین، تری پینکارد و ...) - انتشارات نی

جهان اسطوره‌شناسی 4 (آثاری از ژرژ دومزیل روژه کایوا ژرژ گودورف ماسائو یاماگوشی جیمز دار مستتر))

135,000 تومان
چهارمين کتاب از مجموعه ي « جهان اسطوره شناسي » مانند ديگر مجلد هاي اين مجموعه دربرگيرنده ي مباحثي عمده و اساسي در اسطوره شناسي از ديدگاه هاي مختلف و اسطوره شناسي تطبيقي است که از ميان اسطوره شناسي تطبيقي است که از ميان آثار اسطوره شناسان بزرگ دوران برگزيده و ترجمه شده اند . دانش اسطوره شناسي تاکنون در شناخت ريشه هاي کهن و قوي بنياد فرهنگ جوامع بشري آشنايي عناصر فنا ناپذير اين فرهنگ ، و توصيف درخت برومندي که قصه و افسانه و حتي حماسه ، از دل آن روييده و باليده اند سهم بسزايي داشت است و مجموعه ي « جهان اسطوره شناسي » کوشيده است گلچيني از مهم ترين آثار در اين زمينه را در دسترس فارسي زبانان بگذارد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت