کتاب انقلاب های فرانسه قدم اول

80,000 تومان

معرفی کتاب انقلاب های فرانسه قدم اول

انقلاب سال 1789 فرانسه یا همان انقلاب کبیر نه فقط به الگویی برای تمامی تکاپوهای سیاسی به‌جهت سرنگون کردن نظام‌های سیاسی قدیمی در سراسر جهان تبدیل شد، بلکه به رشته انقلاب‌هایی در درون خودِ فرانسه دامن زد که از شهرت بسیار کمتری برخوردارند و نتایجی را به‌همراه داشتند که چندان تمایل به الگوبرداری از آنها را برای دیگر جنبش‌های انقلابی فراهم نمی‌آورد. کتاب حاضر قدم اوّلی است برای شناخت تمامی انقلاب‌های فرانسه و ماجراها و ماجراجویی‌های اغلب ناخوشایندی که به‌دنبال داشتند. ماجراها و ماجراجویی‌هایی که تا رسیدن به آرامش، به مدت یک قرن یکی از بزرگترین و ثروتمندترین کشورهای اروپا را درگیر خود کردند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب انقلاب های فرانسه قدم اول

نویسنده
مایک لامونیکا
مترجم
کیوان شعبانی مقدم
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 160
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
تاریخ
نوع کاغذ تحریر
وزن 189 گرم
شابک
9786225346215

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.189 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب انقلاب های فرانسه قدم اول”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

امپراتور پرتغالستان (شاه‌لیر سوئدی)

79,500 تومان
تا نيمه‌ي کتاب گمان مي‌کردم با داستاني بچگانه و شيرين درباره‌ي پدري شيدا روبه‌رويم. اما سلما لاگرلوف چه غافلگيري‌ها که برايم در چنته نداشت!… اين اثر رماني درخشان است و سلما لاگرلوف در ميان ??? نفري که نوبل [ باب کوربِت، استاد دانشگاه وبستر، ميسوري، ???? امپراتور پرتغالستان شاهکار کوچکي از سلما لاگرلوف است… اما به‌خوبي چيره‌دستي نويسنده را نشان مي‌دهد. اين اثر رماني شيرين و لطيف است، با داستاني تأثيرگذار که يادآور افسانه‌هاي باستاني است. عشق يک پدر به دخترش و جنوني که فقط محصول خيال باطل عشق ابدي است، هسته‌ي داستان را تشکيل مي‌دهد. خوانندگان بايد با دو عينک اثر را بخوانند: عينک عشق و عينک جنون، که جدايي‌ناپذيرند و اجتناب‌ناپذير… جالب است که تأثيرگذارترين جمله‌ي کتاب مربوط به رابطه‌‌ي يان با دخترش نيست، بلکه مربوط به رابطه‌ي او با همسرش است، که جنون يان آن را از رابطه‌‌اي سرد و دور به رابطه‌اي نرم و شيرين تبديل مي‌کند: «يان ديوانه نيست، اما خداوند پرده‌اي جلو چشمانش کشيده تا مجبور نباشد چيزي را ببيند که طاقتش را ندارد؛ و اين مايه‌ي شکرگزاري است.»

مشکلات روانی انسان مدرن (یونگ)

قیمت اصلی: 144,500 تومان بود.قیمت فعلی: 95,000 تومان.
انسان مدرن و امروزی کسی است که به تازگی پا به عرصه‌ی حیات گذاشته است و به تبع آن مشکلاتش نیز جدید محسوب می‌شود و با ساختار گذشته نمی‌توان از چنین شخصی انتظار داشت زندگی خود را پیش ببرد و مشکلاتش را حل کند. با این اوصاف، کتاب «مشکلات روانی انسان مدرن» به موضوعاتی می‌پردازد که شاید به کلی متفاوت از تفکر گذشته باشد؛ چرا که انسانِ عصرِ حاضر با گذشتگان خود تفاوت بسیاری دارد و مانند انسان‌های بدوی فکر نمی‌کند. انسان مدرن نیازمند بالاترین سطح از خودآگاهی است و باید در این زمینه بسیار پرتوان و قدرتمند عمل کند. انسان امروزی، مشکلاتِ روانیِ خاصِ خود را دارد و پیچیدگیِ زندگیِ عصرِ حاضر، او را سخت به خود مشغول کرده است. بر این اساس، «کارل گوستاو یونگ» در کتاب «مشکلات روانی انسان مدرن» به کند و کاو در خصوص مشکلات روحی و روانیِ مردمانِ دنیای امروز می‌پردازد. این نویسنده، تنها کسی را به صورت کامل، امروزی می‌داند که آگاهیِ کامل، نسبت به هویت خود به عنوان یک موجود انسانی دارد و چنین فردی منزوی به شمار می‌آید و درک وی بسیار دشوار است. یونگ به دلیل همین دشواری، قضاوت درباره‌ی کتاب «مشکلات روانی انسان مدرن» را به تاریخ واگذار می‌کند.

کتاب چشمهایش

275,000 تومان
معرفی کتاب چشمهایش کتاب چشم هایش، رمانی نوشته ی بزرگ علوی است که اولین بار در سال 1952 به چاپ رسید. این رمان جاودان و ارزشمند، داستان دختری از طبقه ی مرفه جامعه ی ایران به نام فرنگیس را روایت می کند که زندگی پُر ناز و نعمتش، باعث شده که او مهارت خاصی برای درآوردن پول نداشته باشد. او با ناامیدی در یک دانشکده ی هنری در پاریس حضور می یابد و متوجه می شود که نقص ها و اشکالات زیادی در کار او به عنوان یک نقاش وجود دارد. او به ایران باز می گردد تا در فعالیت های سیاسی استاد ماکان، برجسته ترین نقاش ایران، مشارکتی داشته باشد. کتاب چشم هایش که محبوب ترین رمان بزرگ علوی به شمار می آید، تصویری واقع گرایانه و ملموس از ایران در دوره ای پرتلاطم از نوگرایی های تحمیل شده را ارائه می کند. .

شعر زمان ما بیژن الهی

285,000 تومان
مروری بر زندگی و آثار «بیژن الهی» بیژن الهی در 16 تیرماه ۱۳۲۴ در چهار راه حسن‌اباد تهران به دنیا آمد. وی تنها فرزند خانواده‌ای متمکن و متمول بود، که از پدر و مادری با دو ریشۀ زبانی متفاوت _ یعنی پدری شیرازی و مادری تبریزی _ در تهران زاده شد. دورۀ اول متوسطه را در دبیرستان البرز گذرانید. بعد از نقل‌مکان از خیابان استخر به منزل دیگری در خیابان شیرکوه زعفرانیه، به دبیرستان شاپور در محلۀ تجریش رفت و در آنجا در رشتۀ ریاضی تحصیل کرد. در سال‌های نوجوانی، ذوقی در نقاشی نشان داد و با شرکت در انجمن‌های هنری، نقاشی را پی گرفت. او در نوجوانی در کلاس‌های نقاشی جواد حمیدی شرکت کرد. (1) به گفتۀ کیارس در کتاب شاعران نقاش: «بیژن الهی ۱۴ ساله بود که صحنۀ گل‌گرفتن و پاره‌کردن بوم نقاشانی را که به مدرنیست و کوبیست خطاب می‌شدند در خیابان لاله‌زار، نمایشگاه باشگاه مهرگان دید. او نیز چون دیگر نوجوانان این دورۀ تهران از پی خسته‌شدن از واقعیات خشن زمانه نسبت به واقعیت و واقعیت هرز زمانۀ خود بدبین و سپس برای گریز از این (ارض موات)، گرایش به مسائل واقعی‌تر از رئالیسم پیدا کرد. دوری این نسل و واکنش به واقعیت هرز، زمینه را برای دریافت دنیای تازه‌یافتۀ نقاشان غرب (کوبیسم و انشعابات جدید هنری از گذشتۀ تاریخی) ضروری می‌کرد. الهی که در این زمان بچۀ خوش‌پوش مدرسه‌ی البرز بود، از پی علاقه به نقاشان مدرن و با توجه به اینکه از کودکی در خانۀ پدری به سفارش و حمایت مادر (که علاقه به نقاشی داشت) تاش‌هایی می‌زد و رنگی می‌کرد. از پی رفت‌وآمدها و سرکشیدن‌های وقت و بی‌وقت به انجمن‌های هنری و بیشتر از همه از پی شوق به زندگی نقاشانه، در سال ششم مدرسۀ البرز به علت مقابله با ذهنیت خانواده، دست به اعتصاب زد و در امتحان نهایی برگۀ سفید تحویل داد. این اعتصاب تأثیر عجیبی بر خانواده و زندگی آتی او گذاشت. » ورود او به عرصۀ هنر به جدال با خانواده‌اش انجامید، چرا که مادرش با وجودی که دستی در نقاشی داشت برای تنها فرزندش آیندۀ دیگری می‌خواست. در سال ۱۳۴۲ ترک تحصیل کرد. به سفارش استادش، جواد حمیدی، تعدادی از آثارش را برای چهارمین بی‌ینال فرستاد،(2) اما به صلاح‌دید خانواده، از ادامۀ فعالیت در این عرصه بازماند. نقاشی را رها کرد و راه دیگری در پیش گرفت. نگاه نوگرا و ذهن خلاقش را این‌بار به ساحت قلم رسانید و فعالیت‌های ادبی‌اش را پی گرفت. از کافه‌نشینی‌ها گرفته تا نشست‌های دوستانه؛ در کنار دیگر هم‌نسلانش که بلند پرواز و آرمان‌خواه بودند؛ نیما می‌خواندند و به جنبش‌های فکری/‌ادبی دنیا چشم داشتند و با وجود تمام سختی‌ها و عدم پذیرش جامعۀ ادبی، می‌خواستند به دستاوردی نو برای ادبیات فارسی برسند. (تا حدی هم موفق شدند) نویسندۀ کتاب «شاعران نقاش» اشاره می‌کند که: از او اثری دیگر به جز چاپخش‌شده‌ها، در کتابچۀ بی‌ینال چهارم دیده نشد، اما دید نقاشانۀ او منجر شد به ایجاد فضای جدیدی در شعر که به سرعت در جوانان (موج نو) تأثیر گذاشت. در واقع شعرهای او فضای مجرد و استریلیزۀ معمول را برهم زد تا با فهم زیبایی‌شناسی جدید شعر او، یک دهه بعد جریان سبک‌شناختی شعر (موج نو) و (شعر دیگر) برای انتخاب نمونۀ موفق این ژانر به او استناد کند. برای نخستین‌بار در جریان جدیدی که در ابتدای دهۀ ۴۰ در میان جوانان شاعر منسوب به (موج نویی‌ها) به وجود آمد، نوعی شعر توسط الهی سروده شد، پر از فیگورها و کاراکترهایی تازه و بدیع که گویی نقاشی می‌شدند، بی‌انکه تصویر از لایه‌های عمقی زبان به درآید.

پدران و پسران

265,000 تومان
پدران و پسران مشهور‌ترين و محبوب‌ترين و به اعتقاد بسياري بهترين رمان ايوان تور گنيف است. نخستين رمان بزرگ روسي كه شهرت جهاني يافت.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت