کتاب بهترین داستان های کوتاه (همینگوی)

295,000 تومان

معرفی کتاب بهترین داستان های کوتاه (همینگوی)
این مجموعه شامل بهترین داستان های کوتاه ارنست همینوی است. نویسنده ای که شیوه صریح و موجز او در داستان نویسی و در دوره خود بسیاری از جوانان داستان نویس را مجذوب خود کرد.

این مجموعه از مجموعه چهارجلدی بهترین داستان های کوتاه نشر نگاه به انتخاب و ترجمه احمد گلشیری است که سه جلد دیگر مجموعه داستان های کوتاه جیمز جویس،مارکز و آنتوان چخوف را شامل میشود. «همینگ وی» نویسنده ای ست که تقریبن همه ی داستان های اش به طرز مشخصی از تجربیات و علایق شخصی خود او مایه گرفته اند؛ شاید یکی از رموز موفقیت اش هم هم این باشد: او از چیزهایی می نویسد که با پوست و استخوان تجربه شان کرده و به هم این علت، شناخت کافی و وافی از آن ها دارد.

ناآشنایی با بیوگرافی و زنده گی پرفراز و نشیب همینگ وی، چیزی از جذابیت داستان های او کم نمی کند اما به یقین، شناخت آن بر لذت مطالعه ی داستان های او می افزاید و ای بسا برای دریافت گوشه و کنایه های نهفته در زیرلایه ی بعضی از نوشته های اش نیز شرط لازم باشد.

 

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب بهترین داستان های کوتاه (همینگوی)

نویسنده
ارنست همینگوی
مترجم
احمد گلشیری
نوبت چاپ 10
تعداد صفحات 439
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان
نوع کاغذ ———
وزن 428 گرم
شابک
9789643512965

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.428 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب بهترین داستان های کوتاه (همینگوی)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

14 آبان روز آتش (گفت‌وگو با انقلاب)

92,500 تومان
14 آبان، روز آتش" درباره روزي است که شهر تهران به آتش کشيده مي شود و "گفت و گو با انقلاب" به گفته کارگردان، گفت و گويي با عکس ها و تکه فيلم هاي باقي مانده از روزهاي انقلاب است.

زبان شعر امروز (3جلدی)

195,000 تومان
معرفی کتاب زبان شعر امروز (3جلدی) این پژوهش به بررسی عوامل برجسته‌ساز زبانی در دو گروه "قاعده‌افزایی" و "قاعده‌کاهی" در زبان شعر معاصر و تطبیق آنها با نمونه‌های موجود در ادبیات قدیم می‌پردازد. در این مطالعه، محتوای کتاب براساس دو دسته اصلی، یعنی "قاعده‌افزایی‌ها" و "قاعده‌کاهی‌ها"، به پنج بخش مختلف تقسیم‌بندی شده است.بخش اول کتاب، به بررسی "قاعده‌کاهی واژگانی" با عنوان "دنیای واژه‌ها" اختصاص دارد. در این بخش، به بررسی ابعاد مختلف کاهش واژگان در شعر معاصر و مقایسه‌اش با ادبیات قدیم می‌پردازیم. بخش دوم کتاب، به موضوع "قاعده‌افزایی" با عنوان "موسیقی شعر امروز" اختصاص دارد. در این بخش، برجسته‌سازی‌های زبانی مرتبط با قاعده‌افزایی در شعر معاصر بررسی می‌شود.بخش سوم کتاب، به موضوع "قاعده‌کاهی نحوی" با عنوان "ساختار نحوی زبان شعر امروز" اختصاص دارد. در این بخش، به بررسی انواع کاهش‌های نحوی در شعر معاصر می‌پردازیم.بخش چهارم کتاب، به موضوع "قاعده‌کاهی نوشتاری" با عنوان "نمایش شعر" اختصاص دارد. در این بخش، برجسته‌سازی‌های زبانی مرتبط با کاهش‌های نوشتاری در شعر معاصر مورد بررسی قرار می‌گیرد. بخش پنجم کتاب، به موضوع "قاعده‌کاهی معنایی" با عنوان "صورخیال شعر امروز" اختصاص دارد. در این بخش، به تحلیل و مقایسه فراروی‌های برجسته‌سازی زبانی در شعر معاصر و ادبیات قدیم پرداخته می‌شود.در این پژوهش، قاعده‌کاهی به عنوان مبحث مجزا مورد بررسی قرار نگرفته است؛ زیرا هر بخش به بررسی زیرمجموعه‌های مختلف آن در دو ساحت ادبیات قدیم و شعر معاصر پرداخته و نمونه‌هایی از برجسته‌سازی زبانی مورد بحث در این دو دوره مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. همچنین، هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و مقایسه زبان شعر معاصر با دستاوردهای ادبی قدیم است و به بررسی تاثیر گونه‌های مختلف برجسته‌سازی زبانی در ادبیات قدیم و شعر معاصر می‌پردازد.

کتاب شادکامان دره قره سو

750,000 تومان
معرفی کتاب شادکامان دره قره سو “شادکامان دره قره سو” از “علی محمد افغانی”، رمانی است جذاب و خیره کننده که در آن به وضعیت اجتماعی مردم ایران در دوران اول و دوم پهلوی پرداخته است. این رمان علاوه بر این که داستانی عاشقانه را پیش می برد، به وضعیت اجتماعی زنان و ساختارهای تعیین کننده ی جایگاه آنان در اجتماع نیز اشاره دارد. ”شادکامان دره قره سو”، داستان بهرام، پسر نوزده ساله ای است که در کنار پدر، به ساخت سدی بر رودخانه ی قره سو مشغول است. دستور ساخت این سد توسط بدیع الملک خان که بزرگ و خان روستاست به پدر بهرام، که مرد شریف و پرکاری است داده شده است. در رفت و آمد هایی که به خانه ی بدیع الملک خان صورت می گیرد، بهرام دلباخته ی دختر او، سروناز می شود. روزها از پی هم می گذرند و زیبایی صورت و سیرت سروناز، باعث می شود که عشق او بیشتر در دل بهرام ریشه بگیرد تا اینکه نهایتا کار سد تمام می شود و او با دلی سرشار از عشق سروناز، روستا را همراه پدر خود ترک می کند. ولی “علی محمد افغانی” خواب های دیگری برای داستان “شادکامان دره قره سو” در سر دارد. بدیع الملک خان، حق الزحمه ی پدر بهرام را پرداخت نمی کند و این مساله بهانه ای می شود که آن دو را بار دیگر برای وصول مطالبه به خانه ی خان می کشاند. کم کم عشق بهرام به قلب سروناز هم سرایت می کند و دختر تصمیم می گیرد که مخاطره ی این عشق سوزان را به جان بخرد. عشقی که در مسیر آن پستی و بلندی های زیادی نهفته است و هیچ کس نمی داند در انتهای قصه، چه سرنوشتی انتظارش را می کشد. . . .

ملل 20 … کرۀ شمالی

11,000 تومان
شبه جزیره کره در شمال شرقی آسیا واقع شده و طی پنج هزار سال تاریخ خود همواره یکپارچه بوده است. در سال ١٩١٠ ژاپنی‌ها کره را مستعمره خود کردند که سرآغاز یک دوره چهل‌ساله  بهره‌کشی از کره‌ای‌ها و سرکوب وحشیانه آنها بود. پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا و شوروی کره‌ای‌ها را از سلطه ژاپن آزاد کردند، اما این شبه جزیره به دو کشور جداگانه تقسیم شد. بدین ترتیب، کره شمالی به یک کشور کمونیستی تحت حمایت شوروی تبدیل شد و رسماً «جمهوری دموکراتیک خلق کره» نام گرفت. تقسیم تحمیلی کره به دست قدرت‌های خارجی در رویکردها و سیاست‌های کره شمالی امروزی نقش بسزایی داشته است. کره شمالی از بدو تأسیس در پی اتحاد مجدد با کره جنوبی بوده است. حمله کره شمالی به کره جنوبی در سال ١٩٥٠ به منظور ادغام اجباری دو کشور از راه نظامی، باعث شروع «جنگ کره» شد. دخالت آمریکا و اتحاد شوروی و بعداً چین در این جنگ سرآغاز کشمکش بین‌المللی بین آنها بود. هر چند کره شمالی در این جنگ به هدفش که اتحاد مجدد دو کره بود دست نیافت، اما به تقویت ارتش خود پرداخت و به برنامه ریزی برای وحدت دو کره ادامه داد. امروزه این کشور تقریباً به طور کامل از جهان خارج منزوی است. نه در صلح است و نه در آرامش. بیستمین مجلد از سری مجموعه ملل امروز به کشور کره شمالی اختصاص دارد.

اعلامیه استقلال آمریکا

75,000 تومان
آبراهام لینکُلن، در ٢٢ فوریه ١٨٦١، کمى پس از آن‏که به عنوان شانزدهمین رئیس‏جمهور ایالات متحده بر سر کار آمد، در «تالار استقلال» در فیلادلفیا یک سخنرانى‏ایراد کرد که در بخشى از آن گفت: من هیچ گاه به لحاظ سیاسى احساسى نداشته‏ام که ازنظرات ابراز شده در اعلامیه استقلال برنخاسته باشد. اغلب به زحماتى اندیشیده‏ام که‏افسران و سربازان ارتش در کسب این استقلال متحمل شدند. اغلب از خودم پرسیده‏ام‏که این چه اصل یا ایده بزرگى بود که این اتحاد گروه ایالت‏هارا براى چنین مدت‏درازى استوار نگه داشته است. وقتى مردى با چنان فراست و شرافت درخشان به یک سند سیاسى خاص چنین ابرازدین مى‏کند، بیانگر عظمت آن سند و مؤلف آن است. لینکلن به راستى براى مردى که‏اعلامیه استقلال را نوشت، یعنى توماس جفرسون، ارج و احترام والایى قایل بود. لینکلن مى‏دانست انقلابى که باعث پیدایش ایالات متحده شد حاصل کوششى‏ دسته‏‌جمعى بود، و نیازمند «زحمات» نه تنها «افسران و سربازان»، بلکه‏قانونگذاران، مغازه‏داران، کشاورزان، و بى‏شمارى دیگران نیز بود. با این حال «اصل یاایده بزرگ» پشت این انقلاب را یک مرد در چند ماده جاویدان بیان داشته است. جفرسون، در سندى که استقلال آمریکا را به جهان اعلام داشته بود، موفق شده بودجوهره اصلى آرزوهاى انسان را براى آزادى، سلوک عادلانه، و خودمختارى بگنجاند.او با انجام دادن این کار، خود را به مثابه شخصیتى والا و مورد ستایش براى نسل‏هاى‏آینده تثبیت کرد. لینکلن نیز به یقین از جهتى به جفرسون به همین گونه مى‏نگریست -فراتر از صرفاً یک انسان، به مثابه یک نماد، شاید نماد آمریکایى نمونه. «جالب‏آن‏که بعدها زمانى فرا رسید که به خود لینکلن نیز به همین شیوه نگریسته مى‏شد.»