کتاب حیدر بابای شهریار

250,000 تومان

معرفی کتاب حیدر بابای شهریار
حیدربابایا سالام یا حیدربابایه سلام (به فارسی: سلام بر حیدربابا) که اغلب به صورت کوتاه «حیدربابا» خوانده می شود، نام منظومه ای است به ترکی آذربایجانی از محمدحسین شهریار.
این اثر در ۱۲۱ بند نوشته شده است که ۷۶ بند آن متعلق به قسمت نخست میباشد.

.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب حیدر بابای شهریار

نویسنده
کریم مشروطه چی
مترجم
———
نوبت چاپ 12
تعداد صفحات 215
نوع جلد جلد سخت
قطع رقعی
سال انتشار 1400
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ———
وزن 400 گرم
شابک
9789643516536

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.4 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب حیدر بابای شهریار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

غزالی در بغداد

395,000 تومان
غزالی در بغداد نام یک رمان تاریخی است که نوشته ی ذبیح الله منصوری است ، او نامی خودساخته تحت عنوان ادوارد توماس، نویسندهٔ اهل انگلستان برای این اثر خود برگزیده. پوشیده نیست مانند سایر آثار منصوری اعلام ، مستندات و به‌طور کل محتوای این کتاب قابل استناد نیست و با اتکا به قلم روان نویسنده تنها به عنوان داستانی جذاب نگریسته می شود. این کتاب رمانی تاریخی است که به روایت مهاجرت ابوحامد محمد غزالی متکلم و فقیه ایرانی است که یکی از بزرگترین مردان تصوف سدهٔ پنجم هجری بود می‌پردازد و ضمن بیان داستان اصلی به خلق تصویری از اوضاع تاریخی، شرایط ناعادلانه حاکم بر جامعه آن دوران، دستاوردهای علمی غزالی، ستایش انسانیت و آزادگی روی می‌آورد. | .

تمثیل

55,000 تومان
مجموعه مكتب‌ها، سبك‌ها و اصطلاح‌هاي ادبي و هنري كه اين كتاب يكي از آن‌هاست دربرگيرنده حدود سي كتاب مستقل از هم است كه از ميان كتاب‌هاي مجموعه the critical idiom برگزيده شده‌اند. اين كتاب‌ها به مقوله‌هاي گوناگوني مي‌پردازند: برخي به نهضت‌ها و جنبش‌ها و مكتب‌هاي ادبي، برخي به انواع ادبي و برخي به ويژگي‌هاي سبكي و مانند اين‌ها. خاستگاه تمثيل بيشتر فلسفه و كلام است تا ادبيات. تمثيل‌ها اغلب مذهبي‌‌اند. اما تمثيل از آغار نسبت نزديكي با روايت داشته است. همه اديان ابراهيمي و بسياري از اديان شرقي كامل‌ترين بيان خود را در قصه يافته‌اند يا به عبارت ديگر در روايت. قصه‌ها انتقال مي‌يابند، نخست شفاهي يا در قالب آييني، و سرانجام بعضا به صورت مكتوب. قصه نمي‌توانسته بدون تفسير شكل بگيرد و منطقي است كه فرض كنيم، از اعصار پيش از تاريخ، قصه و تفسير با هم بوده‌‌اند. قصه از يك واقعيت تاريخي سرچشمه مي‌‌گيرد.

می بینم بزرگ می شم جلد 5، حیوانات

3,000 تومان
می بینم بزرگ می شم جلد 5 نویسنده راضيه خوئيني مترجم ——- نوبت چاپ ——- تعداد صفحات 20 نوع جلد

پس از آدورنو (بازاندیشی در پژوهش جامعه‌شناختی موسیقی)

120,000 تومان

معرفی کتاب پس از آدورنو

تیا دِنورا، استاد دانشگاه اکستر، بی‌گمان مهم‌ترین چهره‌ی آکادمیک در حوزه‌ی جامعه‌شناسی موسیقی در دهه‌های اخیر است که با پژوهش‌های متنوع و بین‌رشته‌ای خویش سهم بسزایی در احیای این رشته داشته است. پس از آدورنو کوششی است در جهت تدوین برنامه‌ای پژوهشی برای جامعه‌شناسی موسیقی تا به کمک آن بتوان سهم موسیقی را بر صورت‌بندی ساحت‌های مختلف جامعه بررسی کرد. به همین منظور، دِنورا در کتاب حاضر، با بهره‌گیری از میراث فکری آدورنو و همزمان نقد آن‌ها، تفسیر تازه‌ای از این حوزه‌ی پژوهشی ارائه می‌دهد، و در این راه از میراث فکری صاحب‌نظرانی همچون هوارد بکر، لیدیا گر، کریستوفر اسمال، اروینگ گافمن، برونو لاتور بهره می‌برد تا به جای نظریه‌پردازی‌های کلان و غیرواقعی موسیقی را «در عمل» و در بطن موقعیت‌های اجتماعی بررسی کند. ماحصل کار او به پژوهشگران یاری می‌رساند تا قدرت موسیقی را در گستره‌های اجتماعی بسیار متنوع و حتی به صورت بین‌رشته‌ای تحلیل نمایند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب دکتر ژیو اگو

750,000 تومان
معرفی کتاب دکتر ژیو اگو رمان دکتر ژیواگو حماسی که به تأثیرات انقلاب روسیه و عواقب آن بر خانواده ای بورژوا و ثروتمند می پردازد، تا سال 1987 در اتحاد جماهیر شوروی اجازه ی چاپ نداشت. یکی از نتایج انتشار رمان دکتر ژیواگو در کشورهای غربی، طرد شدن همه جانبه ی بوریس پاسترناک توسط مقامات شوروی بود. زمانی که پاسترناک در سال 1958 برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد، به اجبار، از پذیرفتن آن امتناع کرد. گرچه کتاب، خیلی زود به یکی از پرفروش ترین آثار داستانی در سراسر دنیا تبدیل گردید. دکتر یوری ژیواگو، من دیگر خود نویسنده، شاعر، فیلسوف و پزشکی است که زندگی اش به واسطه ی جنگ و البته عشقش به لارا، همسر یک انقلابی، مختل شده است. سرشت ظریف و هنرمندانه ی ژیواگو، از او در برابر بی رحمی و خشونت بلشویک ها، انسانی بسیار آسیب پذیر ساخته است. اشعار این شخصیت به یاد ماندنی، جزء زیباترین قسمت های رمان دکتر ژیواگو جذاب و خاطره ساز است.