کتاب شعر زمان ما 1 (احمد شاملو)

150,000 تومان

معرفی کتاب شعر زمان ما 1 (احمد شاملو)
محمد حقوقی شاعر و منتقد ادبی زاده 1316 در اصفهان است. مجموعه کتاب های شعر زمان ما به قلم محمد حقوقی و توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

در جلد اولی این مجموعه به آثار احمد شاملو پرداخته شده. در این کتاب برترین آثار شاملو گرداوری شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.

نویسنده در این کتاب ابعاد مختلف شعر و جهان بینی شاملو را برای خواننده می شکافد و مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. این کتاب شامل سه بخش است، بخش نخست: مقدمه (شامل همه ی جوانب کار شاعر)، بخش دوم: متن (شامل موفق ترین اشعار شاعر) و بخش سوم: موخره: (شامل تفسیر و تحلیل آثار مهم شاعر).

قسمت عمده مطالب این کتاب بر گرفته از مقاله ی( از هوای تازه تا ققنوس در باران) چاپ شده در جنگ چهارم اصفهان سال 1346 می باشد، به جز چند تفسیر تازه و توضیحات که در مقدمات هریک از فصول اضافه شده است. همچنین در مقدمه کتاب ذکر شده که احمد شاملو با بعضی از نظریات وارد در این کتاب موافق نبوده.

از خوبی های این کتاب این است که امکان آشنایی خواننده را با شاملو و جهان اشعارش فراهم می کند، چیزی که شاید نتوان به سادگی و از میان مجموعه شعر های مختلف وی، چنین منظم و دقیق به چنگ آورد.

.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب شعر زمان ما 1 (احمد شاملو)

نویسنده
احمد شاملو
مترجم
———
نوبت چاپ 19
تعداد صفحات 332
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر زمان ما
نوع کاغذ ———
وزن 332 گرم
شابک
9789646736283

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.332 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب شعر زمان ما 1 (احمد شاملو)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

بهار زندگی در زمستان تهران

98,000 تومان

معرفی کتاب بهار زندگی در زمستان تهران

از کنار قبر کمال‌الملک گذشتم و پا به دورن مقبره‌ی عطار گذاشتم. به محض ورود، چشمم به سنگ‌نبشته‌ای کهن افتاد که بر سر مزارِ عطار به حال ایستاده نمایان بود. سنگ‌نبشته‌ی سیاه و کهن گویی مرا در خود کشید و به ژرفای تاریخ فرو برد. لحظه‌ای حس کردم کسی که در آن گور آرمیده از اجداد من است؛ رگ و ریشه‌ی من است؛ هویت من است؛ خود من است! احساس غنا و نشاط و آرامشی ابدی و مطلق کردم. غرق در این احساس از مقبره بیرون زدم. اردیبهشت‌ماه بود. سبزه‌ها رسته، گل‌ها شکفته، شکوفه‌ها بردمیده و درختان سبزفام سر به آسمان داشتند و مرغان و بلبلان بر فراز آن‌ها از نغمه و آواز غوغایی به پا کرده بودند. زیر سایه‌ی صبحگاهی درختان گام زدم و سر به آسمان زلال و آبی داشتم. وصف آن حال لطیف و نشاط و شکوه آن از توانم خارج است.

بهار زندگی در زمستان تهران - انتشارات نی

رئالیسم

40,000 تومان
رئالیسم نویسنده دیمیان گرانت مترجم حسن افشار نوبت چاپ 6 تعداد صفحات 104 قطع و نوع جلد رقعی (شومیز) سال

عیسی مسیح و اسطوره شناسی

115,000 تومان
کساني که با الهيات جديد آشنا و مأنوس‌اند بي‌ترديد نام رودلف بولتمان را شنيده‌اند. او از جمله متألهان مسيحي است که با طرح موضوعات و آرايي نسبتاً بديع و خارق عادت به مباحث الهيات مسيحي رونق بسيار بخشيده است و اگر بخواهيم از چند متفکر ديني معاصر ياد کنيم که افق الهيات جديد را وسعت بخشيده‌اند، او بي‌شک از زمره‌ي آن‌ها است. نگرش هرمنوتيکي او به عهد جديد، قرابتي که ميان آرا او و انديشه‌ي هايدگر هست، و فهم "اگزيستانسيال" او از تعاليم مسيحي و وضعيت بشري بحث و مناقشه‌هاي فراواني برانگيخته است. يکي از ابعاد مهم الهيات بولتمان مفهوم اسطوره‌زدايي است که با نام او پيوند خورده و شايد مهم‌ترين رکن ميراث فکري اوست. اين کتاب مجملي از ديدگاه‌هاي او در اين‌باره است.

گره گشایی از اضطراب

210,000 تومان
جادسون بروئر عصب‌شناس آمریکایی در این کتاب طرحی ارائه کرده که از غلبۀ چیزهای طاقت‌فرسای این دنیا برما جلوگیری می‌کند. او علوم آزمایشگاه و داستان‌های کلینیکش را با هم ترکیب می‌کند و ماهرانه نشان می‌دهد که اضطراب چگونه ایجاد می‌شود، چگونه به عادت تبدیل می‌شود و چه گام‌های عملی می‌توانند چرخه اضطراب را متوقف کند.

کتاب پول و زندگی

250,000 تومان
معرفی کتاب پول و زندگی کتاب پول و زندگی، رمانی نوشته ی امیل زولا است که نخستین بار در سال 1891 منتشر شد. آریستید ساکار زمانی در بازار معاملات بورس پاریس پادشاهی می کرد اما اکنون با ورشکستگی رو به رو شده و مستأصلانه در تلاش است تا جایگاه قبلی خود را به دست آورد. وقتی برادر قدرتمندش، یوجین، از کمک به او سر باز می زند، ساکار با مهندسی به نام هملین دست همکاری می دهد و بانکی را افتتاح می کند که تمرکزش بر فعالیت های مالی در خاورمیانه است. اما زمانی که حرص، و اشتیاقش برای از دور خارج کردن رقیبان بر ساکار چیره می شود، این شخصیت با روی آوردن به شایعه پراکنی، دستکاری های مالی و حقه هایی دیگر، وجهه و اعتبار خود و بانکش را در معرض خطر قرار می دهد.