کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی

425,000 تومان

معرفی کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی

باز باران ، با ترانهباگهرهای فراوانمی خورد بر بام خانه …» ☔« موسسه ی انتشارات نگاه » ، در چهل و چهارمین سال تلاش هایش برای پدید آوردن هوایی تازه در عرصه ادبیات معاصر ایران ، در ابتکاری تازه همت به انتشار آثار مطرح ترین شاعران امروز ایران در مجموعه ای نفیس و خوش چاپ، در قطع زیبا و خوشدست پالتویی با عنوان « باران » نموده که در برگ برگ این آثار ماندگار تازگی و طراوت ادبیات معاصر را می توان احساس کرد. موسسه ی انتشارات نگاه قصد آن دارد که برای دسترسی آسان دوستداران شعر معاصر ایران به ویژه جوانان، این آثار جاودانه را به آسانترین روش، از طریق سایت موسسه عرضه بدارد و تقدیم نسل مستعد و علاقمندان ادبیات معاصر نماید.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی

نویسنده
شمس لنگرودی
مترجم
———
نوبت چاپ 7
تعداد صفحات 861
نوع جلد زرکوب
قطع پالتویی
سال انتشار 1400
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر ایرانی
نوع کاغذ ———
وزن 930 گرم
شابک
9786003761766

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.93 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب تاریخ مکتوم

220,000 تومان
تاریخ مکتوم تلاشی است در بررسی فکر و عمل یکی از مهم ترین و در عین حال ناشناخته ترین گروه های فعال در دگرگونی بزرگی که تاریخ معاصر ایران را تحت الشعاع خود قرار داد. یعنی تلاش فعالان بابی/ازلی در تهیه و تدارک تحرک سیاسی و اجتماعی گسترده ای که از اواخر دورۀ قاجار آغاز شد و بالاخره به صورت انقلاب مشروطه به ثمر نشست. در بخشی از کتاب آمده است:"شیخ هادی نجم آبادی، با برخی از مهم ترین مخالفان حکومت ناصرالدین شاه هم مسیر بود. در دو برهه ای که سید جمال الدین افغانی، به ایران آمد، شیخ، از یاری رسانی به او دریغ نداشت. وی را نزدیک ترین روحانی ساکن ایران به سید جمال الدین دانسته اند. شیخ، همچنین، با شاهزاده مسعود میرزا ظل السلطان(حاکم مقتدر اصفهان)، دوستی داشت، و او را در مسیر قدرت یابی راهنمایی می کرد. هنگام آغاز فعالیتهای اتحاد اسلام توسط سید جمال الدین در اسلامبول، شیخ، در میان برجستگان یاران وی در ایران بود. زمانی که دستور کشتن ناصرالدین شاه از سوی حوزه اتحاد اسلام در اسلامبول صادر شد، برخی آگاهان از آن تصمیم، مشورت با شیخ را ضروری دانستند. این، خود، از جایگاه مهم او در میان ایشان حکایت دارد."

زایش تراژدی و چند نوشته دیگر

145,000 تومان
کتاب زایش تراژدی و چند نوشته دیگر نوشته فریدریش ویلهلم نیچه ترجمه رضا ولی یاری توسط انتشارات مرکز با موضوع فلسفه، فلسفه غرب، فلسفه نیچه به چاپ رسیده است. زایش تراژدی متوجه دو مسئله‌ی نسبتاً متفاوت است: از یک سو تلاشی است برای پاسخ گفتن به چند پرسش درباره‌ی فرهنگ و جامعه‌: فرهنگ انسانی چیست؟ چرا تشریک در یک فرهنگ برای ما مهم است؟ آیا همه‌ی فرهنگ‌های انسانی اساساً از یک نوع‌اند یا از جهات مهمی فرق می‌کنند؟ فرهنگ انسانی تحت چه شرایطی خواهد بالید و تحت چه شرایطی 'منحط' خواهد شد و زوال خواهد یافت یا حتی خواهد 'مرد'؟ از این حیث زایش تراژدی مداخله‌ای خاص در بحثی است که طی قرن نوزدهم جریان داشت و می‌گفت جامعه‌ی مدرن و فرهنگ مدرن باید چه شکلی به خود بگیرند. در کل، زایش تراژدی می‌پرسد: ما چطور می‌توانیم بیماری‌های جامعه‌ی 'مدرن' را درمان کنیم؟ پاسخ نیچه این است: با ایجاد یک 'فرهنگ تراژیک' جدید بر محور نسخه‌ای آرمانی‌شده از مکتب واگنری. معرفی مباحث کتاب زایش تراژدی مقدمه وقایع نگار زندگی نیچه برای مطالعه ی بیشتر تلاشی برای انتقاد از خود زایش تراژدی از روح موسیقی جهان بینی دیونوسوسی درباره حقیقت و دروغ گویی به معنایی نااخلاق

ژاپن امروز

180,000 تومان
ژاپنی‌ها همواره برای کسب برتری کوشیده‌اند. هم رهبران و هم مردم ژاپن، در سرتاسر تاریخ طولانیشان با این اندیشه که در جهان بی‌همتا هستند، برای خودکفایی، بی‌باکی، و رفاه خود اولویت قائل شده‌اند. بخشی از خودآگاهی ملی آن‌ها ناشی از این احساس است که ژاپنی‌ها از سایر مردمان جدا می‌مانند و از این جدایی عمیقاً احساس غرور می‌کنند. هر چند ژاپنی‌ها به ندرت چنین آشکارا به زبان آورده‌اند، اما بسیاری از آن‌ها احساس می‌کنند از دیگران تا حدودی سختکوش‌ترند و بنابراین شایسته موفقیت بیش‌ترند. با توجه به این حس بی‌همتا و جدا بودن ژاپنی‌ها به طور سنتی احساس کرده‌اند که لازم است روی پای خودشان بایستند و نمی‌توانند به دیگران متکی باشند که به تضمین موفقیتشان کمک کنند. ژاپنی‌ها تقریباً همیشه روش خاص بومی خود را در انجام امور حفظ کرده‌اند. مثلاً وقتی عقایدی را از خارج ــ عمدتاً از چین ــ وام می‌گرفتند، این عقاید را متناسب با سرشت و خمیره ژاپنی تغییر می‌دادند. نتیجه این بود که مفاهیم و نهادهای وام گرفته شده خصلت منحصراً ژاپنی پیدا می‌کردند. علاوه بر این، احساس شدید غرور ملی این باور را القا می‌کرد که نسخه‌های ژاپنی به نحوی بهتر، بهسازی شده، کارآمدتر یا با قابلیت‌ترند.

کتاب به سوی جامعه ای عقلانی

40,000 تومان
معرفی کتاب به سوی جامعه ای عقلانی همواره این پرسش پیش روی ما بوده که نظام سرمایه‌داری با این حجم مشکل عدیده‌ای که برای مردم سرتاسر جهان به وجود آورده و با حرکت بی‌وقفه‌اش در راستای گسترش نابرابری در جهان، نابودی محیط زیست و ... چه‌گونه توانسته دوام بیاورد و پایه‌هایش را این‌چنین محکم کند که در اذهان عموم مردم غیرقابل تغییر می‌نماید. سلطه‌ی این نظام پس از جنگ جهانی دوم روز به روز بیشتر و بیشتر و پس از فروپاشی بلوک شرق سیطره‌اش تمام و کمال شد، به‌گونه‌ای که در قرن بیست‌ویکم جز کره‌ی شمالی و شاید کوبا و ونزوئلا، هیچ کشوری وجود ندارد که بخشی از این نظام نباشد. برای رصد کردن این پرسش و پاسخ‌هایی که به درستی همه‌ی جوانب را در نظر بگیرد، کتاب « به سوی جامعه‌ای عقلانی» یورگن هابرماس، منبع بسیار درخوری‌ست. هابرماس در مقام یکی از قله‌های نظریه‌ی انتقادی‌ که قرن بیست و بیست‌ویک را درک کرده و تحولات گونه‌گون جهان را دیده و درباره‌شان نوشته است، در مجموعه مقالات گردآمده در کتاب به سوی جامعه‌ای عقلانی، همه‌ی حفظ ثبات و دوام سرمایه‌داری را نه به دلیل دستاوردهایش در رفع تبعیض و نابرابری، بلکه در شگردهای ویژه‌ای می‌داند که این نظام با تغییر محل منازعات فیصله‌بخش، فرم سیستماتیک تولید دانش را به گونه‌ای تغییر داده که مشروعیت خودش از نتایج انبوه پروژه‌ها و مراکز پژوهشی حاصل می‌شود! هابرماس با پرابلماتیک کردن این ماجرا، پرسش‌ها و طرح بحث‌هایی را پیش روی دانشجویان و محققان گذاشته و با دعوت از آن‌ها، بازخوانی و پرسشگری در خصوص ساختاری که با سیاست‌زدایی از توده‌ها، دانشگاهیان و متخصصان، برای خودش مشروعیت دائمی خریده را، از نو برپا کرده است.

به دنبال محمد (ص)‏

9,000 تومان
این بار کتاب به دنبال محمد(ص) از مجموعه به دنبال... به زندگی پرفراز و نشیب پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص) می‌پردازد. در آغاز قرن ششم میلادی قبیله قریش در شهر مکه به دو گروه مهم و رقیب تقسیم شده بود. بزرگ یکی از این گروه‌ها، هاشم بن عبد مناف بازرگان ثروتمند و نیکوکار بود و در رأس گروه دیگر برادرزاده او امیه جای داشت. بعد از مرگ هاشم، رهبری بنی هاشم به پسرش عبدالمطلب رسید. در سال ٥٦٨ میلادی، عبدالله، پسر عبدالمطلب با آمنه بنت وهب ازدواج کرد که حاصل این پیوند، تولد مبارک پیام‌آور اسلام، حضرت محمد مصطفی(ص) بود. در این کتاب با حوادث و رویدادهای دوران کودکی محمد(ص) آشنا می‌شویم تا زمانی که ایشان تحت حمایت و سرپرستی عموی بزرگوار خویش ابوطالب قرار می‌گیرند و... . خدیجه که از بزرگان و نجبای مکه است با محمد که سرپرستی کاروان تجاری او را بر عهده دارد، ازدواج می‌کند، پانزده سال از زندگی مشترک آنان می‌گذرد. تا اینکه می‌شنود محمد به کوه حرا رفته است و هنوز بازنگشته است... .‏

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت