کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی

425,000 تومان

معرفی کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی

باز باران ، با ترانهباگهرهای فراوانمی خورد بر بام خانه …» ☔« موسسه ی انتشارات نگاه » ، در چهل و چهارمین سال تلاش هایش برای پدید آوردن هوایی تازه در عرصه ادبیات معاصر ایران ، در ابتکاری تازه همت به انتشار آثار مطرح ترین شاعران امروز ایران در مجموعه ای نفیس و خوش چاپ، در قطع زیبا و خوشدست پالتویی با عنوان « باران » نموده که در برگ برگ این آثار ماندگار تازگی و طراوت ادبیات معاصر را می توان احساس کرد. موسسه ی انتشارات نگاه قصد آن دارد که برای دسترسی آسان دوستداران شعر معاصر ایران به ویژه جوانان، این آثار جاودانه را به آسانترین روش، از طریق سایت موسسه عرضه بدارد و تقدیم نسل مستعد و علاقمندان ادبیات معاصر نماید.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی

نویسنده
شمس لنگرودی
مترجم
———
نوبت چاپ 7
تعداد صفحات 861
نوع جلد زرکوب
قطع پالتویی
سال انتشار 1400
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر ایرانی
نوع کاغذ ———
وزن 930 گرم
شابک
9786003761766

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.93 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آیرونی: از مجموعه‌ی مکتب‌ها، سبک‌ها و اصطلاح‌های ادبی و هنری

63,500 تومان
آیرونی نه فقط شکل‌های بسیار گوناگونی دارد، بلکه هنوز در حال رشد مفهومی است. این که این اصطلاح اصولا چیست و چه شکل‌هایی به خود می‌گیرد و این شکل‌ها چه نسبتی با هم پیدا می‌کنند، هم‌چنین کارکردها و کاربردهای آن، اهمیت آن، سرگذشت آن و وجود یا عدم وجود آن در فرهنگ‌های مختلف موضوع کتاب حاضر است. از آن‌جا که دشواری تعریف آیرونی زبان‌زد است، در کتاب حاضر بیشتر به شناسایی ویژگی‌های مشترک یا عناصر سازندة آیرونی پرداخته شده است و در کنار آن شکل‌های عمده‌ای را هم که به خود می‌گیرد، شرح داده شده است. عناصر آیرونی؛ با تهکم، آیرونی غیرشخصی، آیرونی خودکاهی، آیرونی نقش ساده‌لوح؛ آیرونیک دیدن و آیرونی رمانتیک از دیگر مباحث اصلی کتاب محسوب می‌شود.

کتاب چند واقعیت باورنکردنی

20,000 تومان
معرفی کتاب چند واقعیت باورنکردنی بعد از مدت ها مجموعه داستانی از امیرحسن چهل تن از سوی نشر نگاه منتشر شده است. این مجموعه با نام «چند واقعیت باورنکردنی» شامل هشت داستان مستندگونه از روایت زندگی اشخاص حقیقی بوده و به گفته صاحب نظران، یکی از بهترین مجموعه داستان ها در چند سال اخیر است. عناوین داستان ها عبارت اند از: «پیشنهاد منطقی»، «اسطوره رمانتیک»، «ارواح دلواپس»، «یادداشت گمشده»، «باغ ایرانی» و «باغ دزاشیب». .

کتاب خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی

197,000 تومان
کتاب «خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی» به نوعی می توان گفت زندگینامه خود نویسنده است که توسط نشر "کویر" منتشر شده است. شیخ ابراهیم زنجانی از روحانیون نوگرای دوره قاجار، رهبر مشروطه‌خواهان زنجان و نخستین نماینده این شهر در مجلس شورای ملی و از پایه‌گذاران آموزش و پرورش نوین در زنجان بود. شیخ ابراهیم زنجانی قاضی دادگاهی بود که حکم به اعدام شیخ فضل‌الله نوری داد. او عضو علنی لژ بیداری در دوران انقلاب مشروطه ایران بود. دزنجان به تدریس قوانین و رسائل و مکاسب آغاز کرد. از ماه رمضان ۱۲۶۷ به امامت جماعت و وعظ در مسجد مدرسه نصرالله خان پرداخت و سخنوری‌اش او را طرف توجه مردم زنجان کرد. سپس حاج میر بهاءالدین از مالکان زنجان مسجدی برای او ساخت. شیخ ابراهیم بتدریج از علمای مهم زنجان شد. در زنجان به مطالعه نشریات و کتاب‌هایی پرداخت که مخفیانه از خارج به ایران فرستاده می‌شد و به دست او می‌رسید. با علوم جدید آشنایی پیدا کرد، رساله‌ای دربارهٔ حرارت و نور نوشت، رساله النقش فی الحجر در علم شیمی را از عربی به فارسی برگرداند و کتاب فیزیک علی خان را تعلیم می‌داد. افکار اصلاح‌طلبانه خود دربارهٔ وضعیت سیاسی ایران را نیز در کتاب تریاق السموم گردآورد. به نوشته خودش، بارها شغل قضاوت به او پیشنهاد شد اما نپذیرفت.

کتاب از سکوی سرخ

135,000 تومان
معرفی کتاب از سکوی سرخ از سکوی سرخ اثری است پیرامون مسائل شعر که به روشنی و هیچ ابهامی نوع نگاه رویایی را به مسائل تئوریک شعر و شاعران هم دوره اش باز می تابد و چاپ نخست آن گو اینکه هم زمان بود با سال های انقلاب و دگرگونی های ژرف در نظام سیاسی و اجتماعی ایران؛ ولی در میان اهل شعر جایگاه ویژه اش را یافت و آرا و ایده های آمده در آن رد و تأثیر خود را بر شعر معاصر ایران نهاد. شاعری که گفته هایش در این کتاب آمده، مثل هر هنرمندی ویژگی های خاص خودش را در نظر و عقیده دارد و شعر و مسائل اطراف شعر. همان طور که خودش می گوید: هرکس به سمت خودش راهی دارد و کشف آن راه جز با جنونش میسر نمی شود. این نوع تازه ای از جنون است که تعریف دایرة المعارفی نمی پذیرد و ندارد. .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب بی یاد تو هرگز

585,000 تومان
معرفی کتاب بی یاد تو هرگز … کودتا نعل بالنعل طبق خبری که ما داده بودیم انجام می‌شد ولی به سبب همان افشاگری‌ها عقیم می‌ماند، اطرافیان مصدق، این نارسیس‌های ایرانی که عاشق آئینه بودند برای دیدن تصویرهای خود، چنین گمان می‌کردند که آنها عامل این پیروزی مصدق بوده‌اند و مقابل آئینه بیشتر باد به گلو می‌انداختند. ولی شکست شاه در کودتای 25 مرداد که منجر به فرارش از ایران گردید، حتی از شکست 30ام تیرماه 31 بزرگتر و مفتضحانه‌تر بود. جز اینکه مصدق این زمان مطلقآ نقش تاریخی خود را از یاد برد و مانند هملت که در لحظه کشتن قاتل پدر خود دچار تردید شد، شمشیرش را غلاف کرد و ملت را از یک فرصت بزرگ محروم ساخت. مردی که تا آن لحظه بی‌پروا آمده بود اینک مانند کودکی که از سایه خود بر دیوار اطاق دچار ترس شده عقب نشست. عوض مراجعه به آراء عمومی مردم جهت جمهوری، دنبال فکر شورای نیابت سلطنت رفت و با این عملش مثل گاو نه من شیری که ظرف شیر را بعد از آنکه لب به لب پر شد با لگد برمی‌گرداند، تاریخ ایران را به باد داد. .