کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی

425,000 تومان

معرفی کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی

باز باران ، با ترانهباگهرهای فراوانمی خورد بر بام خانه …» ☔« موسسه ی انتشارات نگاه » ، در چهل و چهارمین سال تلاش هایش برای پدید آوردن هوایی تازه در عرصه ادبیات معاصر ایران ، در ابتکاری تازه همت به انتشار آثار مطرح ترین شاعران امروز ایران در مجموعه ای نفیس و خوش چاپ، در قطع زیبا و خوشدست پالتویی با عنوان « باران » نموده که در برگ برگ این آثار ماندگار تازگی و طراوت ادبیات معاصر را می توان احساس کرد. موسسه ی انتشارات نگاه قصد آن دارد که برای دسترسی آسان دوستداران شعر معاصر ایران به ویژه جوانان، این آثار جاودانه را به آسانترین روش، از طریق سایت موسسه عرضه بدارد و تقدیم نسل مستعد و علاقمندان ادبیات معاصر نماید.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی

نویسنده
شمس لنگرودی
مترجم
———
نوبت چاپ 7
تعداد صفحات 861
نوع جلد زرکوب
قطع پالتویی
سال انتشار 1400
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر ایرانی
نوع کاغذ ———
وزن 930 گرم
شابک
9786003761766

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.93 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

روایت‌های خاندان رستم و تاریخ‌نگاری ایران

320,000 تومان
كتاب حاضر با نگاهي نو به حماسه‌هاي ايراني مي‌نگرد، حماسه‌هايي كه بر اثر پرتو جاودانه‌ي شاهنامه كم‌تر به چشم آمده‌اند . اگر نيز ديده شده‌اند نه چنين يك‌دست و در مجموعه‌اي مرتبط، بلكه با هدف انكار ارزش وجودي آن‌ها يا صرفا وظيفه‌شناسي ادبي و مقايسه‌ي نظم آن‌ها با شاهنامه، شاهكار زبان پارسي، بوده است. اين كتاب، گذشته از كشف اين حماسه‌ها به شكل مجموعه‌اي به‌هم پيوسته، به كاركرد تاريخ‌نگاري و مشروعيت‌بخشي آنان توجهي همه‌جانبه مبذول داشته است كه بدون شك دست كم به كار تاريخ اشكانيان خواهد آمد، بماند كه چنين رويكردي در كل تاريخ ايران نيز راه‌گشا خواهد بود. كتاب اگرچه با اشعار حماسي سر و كار دارد، عمدتا با متد تاريخي نگاشته شده و يكي از اهداف آن مسئله‌ي تاريخ‌نگاري ايرانان و حافظه‌ي تاريخي آنان است، امري كه تصور غالب امروزي به ويژه در پژوهش‌هاي غربي وجود آن را به ديده‌ي انكار مي‌نگرد. ساقي گازراني، در سال 2007 دكتراي خود را در رشته‌ي تاريخ از دانشگاه ايالتي اوهايو دريافت كرده، و از همان زمان به بعد به پژوهش و انتشار آثاري درباره‌ي ابعاد گوناگون ژانرهاي ادبي و تاريخي سده‌هاي ميانه ايران پرداخته است.

آفرینش و آزادی

275,000 تومان
از آن هنگام كه هرمنوتيك توانست از حد روش تفسير و شرح متون، يا در بهترين شكل از حد نظريه‌اي در تبيين نيروي فهم انساني فراتر رود، چندان نمي‌گذرد. تاريخ هرمنوتيك ادبي و هنري از اين هم كوتاه‌تر است، اما دستاوردهاي آن در همين مهلت كوتاه درخشان بوده است. هدف جستارهاي اين كتاب روشن كردن نسبت و همبستگي هرمنوتيك مدرن با زيبايي‌شناسي است. بخش نخست ‹‹گستره و مرزهاي معناگذاري در سخن هرمنوتيك›› از چهار جستار فراهم آمده كه به مسائل فلسفي بنيادين هرمنوتيك امروز همچون حقيقت، تجربه، افق تاويل، آفرينش معناها، مرزهاي نسبي‌نگري و شك‌آوري مي‌پردازند. در بخش دوم ‹‹سنجش امكانات تاويل هنري›› نيز چهار جستار آمده‌اند كه به مسائل كليدي فلسفه هنر امروز همچون تعريف هنر، واقعيت، تقليد و روايت از زاويه هرمنوتيكي توجه دارند. بخش نهايي دربردارنده شش جستار مستقل است كه مي‌توانند همچون نمونه‌هايي، يا به گفته نويسنده، آزمون‌هايي در بررسي هرمنوتيكي مرزهاي سخن هنري به كار آيند. اين كتاب نشان مي‌دهد كه امر مشترك ميان هنر و فلسفه، افق آزادي انساني است.

حکمت شادان

290,000 تومان
کتاب حکمت شادان، اثری نوشته ی فردریش نیچه است که اولین بار در سال 1882 به چاپ رسید. نیچه این کتاب را شخصی ترین اثر خود می داند. او در این کتاب بود که یکی از مهمترین نظریات خود و دکترین بازگشت ابدی را مطرح کرد. کتاب حکمت شادان، دربردارنده ی برخی از ارزشمندترین پرداخت های نیچه به هنر، اخلاقیات، دانش، حقیقت، هوشیاری ذهنی و خاستگاه تعقل است. بخش عمده ی این اثر، اندکی قبل از خلق کتاب «چنین گفت زرتشت» به نگارش درآمد و مخاطب می تواند علاوه بر آشنایی با زرتشت، با برخی از جذاب ترین تفکرات فلسفی و اشعار نیچه آشنا شود. کتاب حکمت شادان، بی شک در زمره ی برترین آثار فلسفی تاریخ قرار دارد و شاهکاری دیگر از یکی از بزرگترین متفکرین در دو قرن اخیر است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

مزخرفات فارسی

45,000 تومان
دمار از روزگار یعنی کجا؟ کمتر کسی هست که روزی به کسی وعده نداده باشد دمار از روزگارش درآورد. کلاً دست به تهدیمان خوب است. البته بیشتر وقت‌ها هیچ غلطی هم نمی‌کنیم یا بهتر است بگویم نمی‌توانیم بکنیم، ولی همین که سر طرف داد می‌کشیم: «دمار از روزگارت درمی‌آورم»، دلمان خنک می‌شود. حالا این که بعضی‌ها کینه‌جوتر از بیشتر ما هستند یا دستشان به جایی بند است یا پشتشان به جایی گرم یا اصلاً خودشان منبع گرما و اصل دستگیره‌اند، داستانش فرق می‌کند. این‌جور جاهاست که خبرش را می‌شنویم و برای دیگران هم تعریف می‌کنیم که فلانی یا فلان جا دمار از روزگار فلان کس درآورد. خیلی ساده، یعنی بیچاره‌اش کرد. اما خودِ دمار یعنی چه؟

کتاب اسپارتاکوس (ابراهیم یونسی)

355,000 تومان
معرفی کتاب اسپارتاکوس توسط نویسنده: این کتاب، سرگذشت مردان و زنان شجاعی است که مدت ها قبل زیسته اند و نام شان هرگز از خاطره ها نرفته است. قهرمانان این داستان، آزادی و شرف انسان را گرامی داشتند و پاک و شریف زیستند. این داستان را بدین منظور نوشتم که کسانی که آن را می خوانند – خواه فرزندان خودم یا دیگران – در راه بهبود آینده مغشوش مان نیرو بگیرند و با ظلم و بیداد مبارزه کنند، باشد که رویای اسپارتاکوس در زمان ما مححق شود. . .