کریسمس مانولیتو

4,500 تومان

جدیدترین مجلد داستان‌های مانولیتو به “کریسمس مانولیتو” اختصاص دارد. برای کریسمس تمام بچه‌های مدرسه نمایشی معرکه آماده کرده‌اند تا شهردار مادرید را مات و مبهوت کنند. مانولیتو چوپان می‌شود، گوش‌گنده شعر می‌خواند و اگر بره‌ها هار نشده بودند و گوش‌گنده دچار مشکلات روده‌ای نشده بود، همه چیز به خوبی برگزار می‌شد. مانولیتو برای جونور ــ برادر کوچکش ــ توضیح می‌دهد که چطور دخترها به او عشق می‌ورزند. راستی قرار است در خانواده گارسیا مورنو تغییراتی روی بدهد که احتمالاً مایه خوشحالی جونور نخواهد شد. مانولیتوی عینکی این بار هم داستان کریسمس خود را به پدربزرگش تقدیم کرده است. او تصمیم دارد برادرش را دیگر جونور صدا نزند و…

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

کریسمس مانولیتو

نویسنده
الویرا الیندو
مترجم
فرزانه مهری
نوبت چاپ ٨
تعداد صفحات ١٢٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٠
سال چاپ اول ١٣٨٥
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن ١٩٨ گرم
شابک 9789647694278
توضیحات تکمیلی
وزن 0.198 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کریسمس مانولیتو”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ویتک (خرس قهرمان)

79,500 تومان
.. نويسنده‌ي مهاجر، ويسلاو لاسُتسکي، در اين کتاب داستان خرس قهوه‌اي معروف ايراني، "ويتک"، را روايت مي‌کند. زماني که سربازان گروهان بيست‌ودوم توپخانه‌ي ارتش لهستان در بحبوحه‌ي جنگ جهاني دوم از خاک ايران عبور مي‌کردند، ويتک را که در آن زمان توله‌خرس کوچکي بود از يک پسربچه‌ي ايراني خريدند و دور از چشم فرمانده‌هايشان با خود همراه کردند. ويتک همراه گروهان از ايران به عراق و سوريه و اردن و فلسطين سفر کرد و بالاخره از طريق مديترانه به ايتاليا رفت و آنجا در نبرد مونته‌کاسينو در برابر ارتش آلمان نازي و ايتاليا براي اولين بار در حمل گلوله‌هاي خمپاره به سربازان کمک کرد و الهام‌بخش نيروهاي متفقين شد. پس از پايان جنگ سربازان قرار گذاشتند تا زمان باز پس‌ گيري استقلال لهستان ويتک را موقتاً به باغ وحش شهر ادينبرا در اسکاتلند بسپارند. ولي لهستان سال‌ها در تصرف شوروي سابق باقي ماند و سرانجام ويتک در باغ وحش ادينبورگ از دنيا رفت.لهستاني‌هايي که در زمان جنگ جهاني دوم از خاک ايران عبور کردند هزاران شهروند معمولي و نظامياني بودند که پس از حمله‌ي اشغال لهستان توسط ارتش آلمان به خاک شوروي پناه برده بودند و حکومت وقت اتحاد جماهير شوروي آنها را به سيبري تبعيد کرده بود. بعداً بر اساس توافق دولت‌هاي انگلستان و آمريکا با شوروي قرار شد لهستاني‌ها آزاد شوند و از طريق ايران به نيروهاي متفقين در فلسطين و شمال آفريقا بپيوندند. از ميان آنها بعضي در ايران ماندند و تشکيل خانواده دادند و بعضي نيز بر اثر بيماري‌هاي مختلف درگذشتند و در شهرهاي بندرانزلي، تهران و اصفهان به خاک سپرده شدند. آرامستان لهستاني‌هاي تهران در منطقه‌ي دروازه دولاب خوابگاه ابدي 1892 شهروند و چندصد نظامي لهستاني است که در تهران درگذشتند

گردش علمی در غبار مرگبار-3

5,500 تومان
مجموعه جدید ٦ جلدی « مدرسه نابودکنندگان اژدها » ماجراهای جالب « ویگلاف » پسربچه‌ای را روایت می‌کند که از دست برادرانش کتک می‌خورد و توسط پدر و مادرش استثمار می‌شود . یک روز ، خواننده دوره‌گردی به او می‌گوید که یک قهرمان به دنیا آمده است ولی ویگلاف در زندگی‌اش کاری به جز سابیدن ظرف‌ها و غذا دادن به خوک‌ها بلد نیست. ویگلاف اعلامیه‌ای را که بر روی درخت اعلانات زده شده می‌بیند و به ناگاه زندگی‌اش تغییر می‌کند چرا که او تصمیم گرفته وارد مدرسه نابودکنندگان اژدها بشود و راه و رسم کشتن اژدها را یاد بگیرد . اما مشکل بزرگی که سر راه اوست این است که او حتی نمی‌تواند به یک عنکبوت آسیب برساند چه برسد به یک اژدهای غول‌پیکر ! خوشبختانه او که در مدرسه دوستان خوبی پیدا کرده حالا یک سلاح مخفی نیز دارد . او بلد است که از مغز خود استفاده کند . مجموعه « نابودکنندگان اژدها » داستان‌های جالبی هستند که همه چیز را به شوخی می‌گیرند و هیچ‌چیز در این داستان‌ها از شوخی در امان نیست : خانواده ویگلاف ، برادران کودن و تنبلش که مدام کتک‌کاری می‌کنند ، پدر خانواده و معلم‌ها و . . . داستانهایی پر از خنده و شوخی که حتی سخت‌گیرترین خوانندگان را علاقه‌مند می‌کند . « فرزانه مهری » مترجم این کتاب‌ها در کارنامه کاری خود ترجمه ٧ جلدی مانولیتوها را دارد که از ترجمه آنها در شورای کتاب کودک ( بهمن ٨٦ ) تقدیر به عمل آمد . همچنین کتاب « مامی جون کم حافظه » نوشته هروه ژوان در چهارمین دوره جشنواره کتاب‌های برتر انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان به عنوان کتاب برگزیده انتخاب شد .

جهان در قرن بیستم

45,000 تومان
چندی‌ نیست‌ که‌ قرن‌ بیستم‌ به‌ پایان‌ رسیده‌ و هزاره‌ سوّم‌ آغاز شده‌ است‌. بشر در طی‌ این‌ قرن‌ پرماجرا، حوادث‌ فراوان‌ و شگفتی‌ را به‌ چشم‌ دیده‌ و از سر گذرانده‌ است‌. دو جنگ‌ جهانی‌، چندین‌ جنگ‌ منطقه‌ای‌، میلیون‌ها کشته‌ و تعداد بیش‌تری‌ مجروح‌ و معلول‌، چند انقلاب‌ سرنوشت‌ساز (و پس‌ از گذشت‌ سال‌های‌ کم‌ و زیاد، شکست‌ آن‌ها)، فروپاشی‌ نظام‌های‌ کمونیستی‌ اروپای‌ شرقی‌ و مهم‌ترینشان‌ اتحاد شوروی‌، نابودی‌ رژیم‌ نژادپرست‌ افریقای‌ جنوبی‌ و حذف‌ نظام‌ آپارتاید، امضای‌ توافقنامه‌های‌ اسرائیل‌ و سازمان‌ آزادیبخش‌ فلسطین‌ در سال‌های‌ ١٩٩٣ و ١٩٩٥، وقوع‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در ایران‌، و اتفاِهای‌ دیگر، از نقاط‌ عطف‌ این‌ قرن‌ به‌ شمار می‌آیند

کتاب بی یاد تو هرگز

585,000 تومان
معرفی کتاب بی یاد تو هرگز … کودتا نعل بالنعل طبق خبری که ما داده بودیم انجام می‌شد ولی به سبب همان افشاگری‌ها عقیم می‌ماند، اطرافیان مصدق، این نارسیس‌های ایرانی که عاشق آئینه بودند برای دیدن تصویرهای خود، چنین گمان می‌کردند که آنها عامل این پیروزی مصدق بوده‌اند و مقابل آئینه بیشتر باد به گلو می‌انداختند. ولی شکست شاه در کودتای 25 مرداد که منجر به فرارش از ایران گردید، حتی از شکست 30ام تیرماه 31 بزرگتر و مفتضحانه‌تر بود. جز اینکه مصدق این زمان مطلقآ نقش تاریخی خود را از یاد برد و مانند هملت که در لحظه کشتن قاتل پدر خود دچار تردید شد، شمشیرش را غلاف کرد و ملت را از یک فرصت بزرگ محروم ساخت. مردی که تا آن لحظه بی‌پروا آمده بود اینک مانند کودکی که از سایه خود بر دیوار اطاق دچار ترس شده عقب نشست. عوض مراجعه به آراء عمومی مردم جهت جمهوری، دنبال فکر شورای نیابت سلطنت رفت و با این عملش مثل گاو نه من شیری که ظرف شیر را بعد از آنکه لب به لب پر شد با لگد برمی‌گرداند، تاریخ ایران را به باد داد. .

کتاب امشب کنار غزل های من بخواب

135,000 تومان
معرفی کتاب امشب کنار غزل های من بخواب افشین یداللهی متولد 1347 پزشک و متخصص اعصاب روان است که بیشتر به واسطه ترانه هایش در ایران مشهور است. وی با صدا و سیما همکاری های بسیار زیادی داشت و برای سریال های متعددی ترانه سرود. از جمله سریال هایی که یداللهی برای آن ها ترانه سرود می توان به مدار صفر درجه، شب دهم، میوه ی ممنوعه و خوش رکاب اشاره کرد. همچنین با خوانندگان مطرحی چون همایون شجریان، احسان خواجه امیری و… در آلبوم های آن ها همکاری کرده است. انتشارات نگاه پس از منتشر کردن مجموعه ترانه های افشین یداللهی به نام “جنون منطقی” و استقبال زیادی که از این کتاب صورت گرفت اقدام به چاپ دو مجموعه شعر دیگر از این شاعر کرد به نام های “حرف هایی که من باید می گفتم و… تو باید می شنیدی” و “امشب کنار غزل های من بخواب”. این کتاب مجموعه ای از غزل و چند مثنوی است که در 144 صفحه توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. همچنین امشب کنار غزل های من بخواب نیز نام آلبومی از همایون شجریان است که برخی اشعار یداللهی را خوانده و اسم آلبوم نیز برگرفته از شعری به همین نام است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت