گذرگاههای تاریخ
480,000 تومان
گذرگاههای تاریخ طرح کلی فرایندهای تاریخ را از دوره دیرینه سنگی تا به امروز پی میگیرد و برداشتی کلی، موجز، بیهمتا و خواندنی از سراسر تاریخ انسان و قوانین حاکم بر آن به دست میدهد. این کتاب پژوهشی گسترده و بلندپروازانه است که نظریه تحول اجتماعی مارکس را پایه راهجوییهای تازه خود قرار میدهد. اما پروفسور دیاکونف پنج مرحله تحولی مارکس را به هشت مرحله گسترش داده است. از آن گذشته و برخلاف مارکس، پروفسور دیاکونف نمیپذیرد کهگذار ما از یک مرحله به مرحله بعدی با ستیزه و انقلاب اجتماعی مشخص میشود و بر آن است که این گذارها گاهی با مسالمت و آرامش انجام میپذیرد.
توجه پروفسور دیاکونف تنها به ابعاد اقتصادی و اقتصادی ـ اجتماعی تحول محدود نمیماند، بلکه عوامل قومی، فرهنگی، مذهبی و نظامی ـ فنآورانهای را نیز که طی قرنها دوام آورده است به تفصیل میکاود.
پروفسور دیاکونف همچنین این نظر را نمیپذیرد که تحول اجتماعی حتماً و الزاماً نشانه پیشرفت است و نشان میدهد که چگونه «هر پیشرفتی در عین حال یک پسرفت است.» سرانجام کتاب با ارایه چشماندازی از آینده انسان پایان مییابد و نتیجهگیری در این باره را که آینده چه در بر خواهد داشت به خواننده وامیگذارد. خواننده همچنان که همراه کتاب از مراحل گوناگون تاریخی میگذرد، با پژوهشی سترگ و تأملبرانگیز از فرایند تاریخ نوع انسان مواجه میشود که پس از توینبی مهمترین اثر تاریخی هوشمندانه جهان به شمار میآید.
ایگور ام. دیاکونف استاد ممتاز موسسه شرِشناسی دانشگاه سن پترزبورگ و صاحب تألیفات عالمانه بسیاری از جمله تاریخ ماد، دوره سه جلدی تاریخ جهان باستان (١٩٨٩)، که او سرویراستار آن بود، و اسطورههای باستانی شرِ و غرب (١٩٩٣) است.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
گذرگاههای تاریخ
نویسنده |
ایگور ام. دیاکونف
|
مترجم |
مهدی حقیقتخواه
|
نوبت چاپ | ٥ |
تعداد صفحات | ٥٠٤ |
نوع جلد | سلفون |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠٣ |
سال چاپ اول | ١٣٨٠ |
موضوع |
تاریخ
|
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٤٦ گرم |
شابک | 9789643113087 |
وزن | 0.846 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کتاب بهترین داستان های کوتاه جیمز جویس
تشیع، همبستگی و مخاطره هویتگرایی (ادوار اجتماعی فعالیتهای خیریهٔ نهاد دین)
معرفی کتاب تشیع، همبستگی و مخاطره هویتگرایی (ادوار اجتماعی فعالیتهای خیریهٔ نهاد دین)
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.آشنایی با هرمنوتیک
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
نقد تفکر فلسفی غرب با اصلاحات
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.