گرامشی و انقلاب: مقالاتی پیرامون انقلاب اکتبر

95,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

انتشارات چشمه منتشر کرد:
آنتونیو گرامشی در سال 1913 و بعد از تجربه‌ای که از انتخابات ایتالیا در ساردنیا کسب کرد، عضو حزب سوسیالیست ایتالیا شد.

با شروع جنگ ‌جهانی اول گرامشی رفته‌رفته نویسنده‌ی روزنامه‌ی اَوِنتی، ارگان رسمی حزب سوسیالیست ایتالیا، شد و نقدهای خود را علیه جریان رفُرمیست حزب سوسیالیست ایتالیا تندتر کرد. در 1917، گرامشی تک‌شماره‌ی شهر آینده را منتشر کرد.
انقلاب اکتبر مثالی از بدیلی بود که گرامشی در شهر آینده به آن امید بسته بود. از تحولات انقلاب خبرهای ضدونقیض و سانسورشده‌ی اندکی به غرب می‌رسید.

در ابتدا روزنامه‌های بورژوایی انقلاب روسیه را همچون انقلاب کبیر فرانسه در راستای شکوفایی ایده‌آل‌های لیبرالی معرفی کردند.

اما پس از آن‌که به ماهیت پرولتری آن پی بردند، در محکومیت انقلاب اکتبر از هیچ کوششی دریغ نکردند. گرامشی با مطالعه‌ی دقیق انقلاب اکتبر، به‌خصوص آثار لنین، اندیشه و عمل خود را بر سازمان‌دهی انقلاب در ایتالیا و در سرتاسر جهان معطوف کرد.
این کتاب شامل بخشی از مقالات گرامشی در سال‌های توفانی 1917 تا 1920 است که به‌خوبی نگاه پرشور و هم‌دلانه‌‌اش را به انقلاب اکتبر روسیه نشان می‌دهد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

 گرامشی و انقلاب: مقالاتی پیرامون انقلاب اکتبر

نویسنده
 آنتونیو گرامشی
مترجم
—-
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 189
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
فلسفه و حکمت
نوع کاغذ ——
وزن 185 گرم
شابک
9786007405512
توضیحات تکمیلی
وزن 0.185 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “گرامشی و انقلاب: مقالاتی پیرامون انقلاب اکتبر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

راهبردهای اساسی طراحی صحنه: با نگاهی خاص به تحلیل و روش شناسی در معماری

55,000 تومان
با آغاز قرن بیستم، هنر تئاتر با دگرگونی های عمده ای روبه رو شد، تجربه گرایی و نفی بسیاری از اصول مسلم این هنر، دستمایه بسیاری از نمایشگران مدرن قرار گرفت و شکل دیگری از تئاتر با عنوان پرفورمنس ظهور کرد. در این میان دو جنبش مهم، پایه گذار تفکر جدید تئاتر شدند و دنیای تئاتر را به دو عرصه قدیم و جدید هنرهای نمایشی تقسیم کردند. از یک سوآدولف آپیا و گوردن کریگ با طرح انگاره هایی بدیع در طراحی صحنه و نور، شکل دیگری از تئاتر را پیشنهاد کردند. شکلی که با توجه به هنر معماری، عناصر دیداری تئاتر را از حالتی گرافیکی و دو بعدی خارج ساخت و هویتی سه بعدی به آن بخشید. حالا دیگر زمینه برای تجربه گرایی هنرمندانی چون استانیسلاوسکی مهیا شده بود و تئاتر جلوه ای دیگر از حقیقت خود را به نمایش می گذاشت. از سوی دیگر چنین تحولی بنیادین در تئاتر راه را برای نمایشگرانی دیگر نظیر فوتوریست ها، کانستراکتیویست ها و حتی اکسپرسیونیست ها گشود و تئاتر چهره های دیگری از خود را به معرض نمایش و قضاوت مخاطبان گذاشت.

فهرست

سخن «سمت» پیشگفتار مقدمه فصل اول: از کجا آغاز کنیم؟ متن به مثابه دروازه ورود به جهان تصویر دو رویکرد متفاوت فصل دوم: دنیای جدید تئاتر خالقان عصر جدید پارادوکس صحنه پردازی و کنش تئاتر وحدت در اجزاء تئاتر: جزئیات یا کلیتی ناب؟ نور به مثابه معماری فصل سوم: معماری، روش شناسی و طراحی سیستم لوکوربوزیه، پیوندی مشترک سبک و شیوه اجرایی عناصر تجسمی تزیینات، مواد و مصالح تضاد و کنتراست حرکت جزء لاینفک معماری و صحنه پردازی کارکردهای معماری و صحنه پردازی نور در معماری و صحنه پردازی معاصر مخاطبان مشترک فصل چهارم: از سازمان معماری تا طراحی صحنه بخش اول: طراحی صحنه بر مبنای پلان بخش دوم: طراحی صحنه بر اساس حجم بخش سوم: طراحی صحنه بر اساس جزئیات بخش چهارم: طراحی صحنه بر اساس ایده گسترش منابع و مآخذ

فريادها

25,000 تومان

معرفی کتاب فریادها اثر لوران گوده

رمان «فریادها» نوشته لوران گوده، نویسنده فرانسوی برنده ی جایزه گنکور درباره جنگ است. درباره سربازانی که تمام جسم و جان خود را برای دفاع از وطن گذاشته اند و همراه با هراس و مسخ شدگی در فضای غیر انسانی و بی رحم جنگ با خود و فلسفه جنگیدنشان درگیرند.
«ژول» سربازی است که مرخصی گرفته و در حال رفتن به خانه است اما نگرانی درباره همرزمانش او را رها نمی کند. در جای دیگری سربازی شیمیایی درون حفره ای در قلب خاک اسیر شده و دست و پا می زند.
دو سرباز دیگر به نام های «ماریوس» و «بوریس» از دست فریادهای عجیب سرباز دیگری موسوم به «مرد خوکی» ترسیده و عاصی شده اند و در صدد کشتن اویند، همه سربازان این کتاب به نوعی در هراس مرگ اند و اتفاقات گوناگون و عجیبی اطرافشان رخ می دهد.
داستان از زبان چند روای روایت می شود. «ماریوس»، «ریپول»، «رنیه»، «شیمیایی»، «ژول» و... هر راوی بخشی از ماجرا را کامل می کند.
بخش زیادی از داستان در زمان حال می گذرد و بخش هایی در زمان های گذشته و نویسنده با بهره گیری از این تکنیک خواننده را در تمامی لحظه ​های دلهره و هراس، همراه شخصیت​ های داستان می کند تا مانند آنها وحشت لحظات داستانی را از نزدیک لمس کند. «برگشتن به جبهه و مردن در آن جا. چاره ای جز این نمی بینم.
بله. راه آمده را برگشتن. انجام دادن دوبارهٔ همهٔ کارها. با همان عجله. تند راه رفتن. گذشتن از همان مزرعه ها، توقف در همان جاهای قبلی. از روستا به سنگر. آن جا، توی سوراخم می خزم و مثل بقیه، دعایم را نثار زمین می کنم.
شاید کس دیگری غیر از من آن را به مردم روستا برساند. کس دیگری غیر از من. کسی که شیواتر حرف بزند. کسی که از روستایی ها سنگ نخورد. من ناکام ماندم.
بله. چاره ای ندارم جز این که راه آمده را برگردم. دوباره دوستانم را ببینم و دیگر ترک شان نکنم.» «لوران گوده» با سادگی تحسین برانگیزی فضای جنگ را توصیف کرده است. فضایی که اگرچه غیرانسانی است اما پر از برادری و هم دلی هم هست.
«فریادها» نمایش بزرگ هراس انسان ها است. گوده با این اثر می خواهد نشان دهد وقتی انسانیت با هراس از مرگ و جنگ نابود می شود همه چیز را با خودش نابود می کند.
سفارش:0
باقی مانده:2

تورفین، وایکینگ مهربان 1/ تورفین و حمله‌ی افتضاح

120,000 تومان
توضیحات
این داستان با دو رئیسِ وایکینگ ترسناک شروع می‌شود که در دورترین جزایر غربی اسکاتلند، روی تپه‌ای از شن ایستاده بودند و افرادشان را تماشا می‌کردند. این دو رئیس، که اصلاً با یکدیگر خوب نبودند، گنجی بزرگ را پیدا کرده بودند و حالا قرار بود از این گنج محافظت کنند. مگنس اصلاً آدم قابل اعتمادی نبود. برای همین هرولد مراقبت از گنج را بر عهده گرفت و آن را به پسرش تورفین سپرد. «تورفین وایکینگ مهربان و گنج وحشتناک» قرار شد چند ساعتی کنار هم باشند تا اهالی دو دهکده مشغول جشن و مهمانی شوند. راستی چرا اسم این گنج را گذاشته‌اند گنج وحشتناک؟ نکند کسی گنج را از تورفین و اُلاف بدزدد؟ وای اینکه یعنی بدبیاری! شما بگویید حالا باید چه‌کار کنیم؟
شاید فکر کنید همه‌ی وایکینگ‌ها خشن و زمخت و بدجنس و پشمالو و بوگندو هستند.

اما تورفین یک وایکینگ معمولی نیست!

پدر تورفین، هرولد جمجمه‌خردکن که جانش از مهربانی‌ بیش از حد تورفین به لب رسیده، تصمیم می‌گیرد او را به سفر دریایی بفرستد. قرار است در این سفر، تورفین لقب وایکینگی هم بگیرد...

آیا تورفین، وایکینگ مهربان می‌تواند از پرت‌شدن توی دریا نجات پیدا کند؟

تورفین، مهربان‌ترین (و بدترین) وایکینگ دنیا می‌تواند دهکده‌اش را از چنگ مَگنِس استخوان‌خردکن نجات بدهد؟

 
سفارش:0
باقی مانده:1

لوتا پیترمن 4/ آرامش پس از خرگوش

175,000 تومان

معرفی کتاب لوتا پیترمن 4 اثر آلیس پانترمولر

این کتاب داستان بامزه ی دیگری از لوتا پیترمن، دختر یازده پر شر و شور و بازیگوش را در خود جای داده است.
او که هیچ سرگرمی درست و حسابی ای ندارد، آبله مرغان گرفته و چون نمی تواند مدرسه برود حوصله اش خیلی سر رفته است، اما با آمدن شاین یعنی دوست صمیمی و دوست داشتنی اش همه چیز دوباره خوب می شود، شاین در مهدکودک آبله مرغان گرفته پس می تواند پیش لوتا باشد بدون این که از او آبله مرغان بگیرد.
اما جالب این جاست که شاین هم مثل لوتا هیچ سرگرمی خاصی ندارد… لوتا و شاین که دوستان هم تیمی هم هستند تصمیم دارند بازیگران معروفی شوند، آن وقت حسابی پولدار می شوند و با بازیگران جذاب فیلم بازی می کنند.
امروز نباید می‌رفتم مدرسه، آخر آبله‌مرغان گرفته‌ام. حوصله‌ام حسابی سر رفته. تعجبی هم ندارد چون من اصلاً یک سرگرمی درست و حسابی ندارم.
هرچند مامان می‌گوید که دارم و آن‌هم فلوت زدن است. دوتایی با شایِن نشستیم ببینیم چه سرگرمی‌های باحالی وجود دارد: چتربازی، غواصی‌کردن با کوسه‌ها، بیرون‌کشیدن اسکلت دایناسورها از زیر خاک و این‌جور چیزها.
فقط مشکل اینجاست که نمی‌دانیم چه جوری باید این کارها را بکنیم. البته اصلاً مهم نیست چون ما فعلاً داریم معروف می‌شویم. قرار است هنرپیشه شویم و با خوش‌لباس‌ترین بازگر دنیا فیلم بازی کنیم! (البته به گفته‌ی شایِن)
سفارش:0
باقی مانده:1

جنگ چهره ي زنانه ندارد

390,000 تومان

معرفی کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد

کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد نوشته‌ی سوتلانا آلکسیویچ، روایت پرفراز و نشیب مستندنگار بلاروسی‌ از یادواره‌های زنانی است که در لشکر اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم جنگیدند و اکنون بعد از گذشت سال‌ها از کابوس‌ها و تنهایی‌هایشان می‌گویند. سوتلانا آلکسیویچ (Svetlana Alexievich) در کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد (The Unwomanly Face of War) در حقیقت جنگ جهانی دوم را با زاویه دیدی که کمتر مورد‌ توجه قرار گرفته یعنی از نگاه زنان روسی که تجربه‌ی حضور در این جنگ را داشتند توصیف می‌کند. او توانست در سال 2015 موفق به دریافت جایزه ادبی نوبل شده و کتابش یکی از مشهورترین کتاب‌های جهان با مضمون جنگ شناخته شود. نویسنده در لابه‌لای سطور این کتاب صداها و ناله‌هایی را که تا‌به‌حال شنیده نشده، به گوش مخاطب می‌رساند و بعضی از زوایای پنهان جنگ را به تصویر می‌کشد. جنگ و تخیل در یک بستر نمی‌گنجند، جنگ صحنه واقعیت است؛ به همین علت نمی‌توان در کنجی نشست و جنگ را تصور و تخیل کرد. بهترین راه به تصویر کشیدن جنگ نقل قول افرادی است که در معرکه حضور داشته‌اند. این کتاب در حقیقت قطعه اول از پنج‌گانه‌ی سوتلانا اَلکسیویچ با نام صداهایی از آرمان‌شهر به حساب می‌آید. الکسیویچ در کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد از تجربه‌ی روزنامه‌نگاری خود بهره گرفته و شیوه‌ی مصاحبه و انتقال بی‌کم‌و‌کاست توصیفات شاهدان عینی را برای ارائه‌ی نگاه زنانه به جنگ برگزیده است. زیرا که او پیش و بیش از آنکه نویسنده باشد، یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای است و به واسطه‌ی شغلش همواره ترجیح می‌دهد با حقایق عریان سر و کار داشته باشد. کتاب، گاه شامل لحظات سختی است که فراتر از گفته‌ها و شنیده‌های رایج درباره‌ی جنگ است. چیزی که این اثر را نسبت به بسیاری از آثار جنگی متفاوت می‌کند، پدیده‌ی چند صدایی است. در این کتاب حتی یک آشپز و رخت‌شوی ساده هم توانسته نظرش را نسبت به جنگ بیان کند. نویسنده از تضارب آرا نمی‌ترسد و همین چند صدایی است که سطور این کتاب را قابل‌باور کرده است. قهرمانان این کتاب قدیس و اَبَر انسان‌ها نبوده، و تنها مردمی عادی هستند. بیانشان با زبان ساده و نیز کوچه‌بازاری است. آن‌ها شاعر و پروفسور و سیاست‌مدار نیستند و رک حرف‌شان را می‌زنند. در ترجمه فارسی این کتاب نیز دقیقاًً به همین خاطر سبک کوچه‌بازاری و محاوره‌شان لحاظ شده تا کتاب را برای خواننده قابل لمس‌تر و قابل‌درک باشد. در بخشی از کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد می‌خوانیم: دقیقاًً جایی که انسان بزرگ‌تر است، به خاطر سپرده می‌شود. در آن‌جا، انسان‌ها به دست چیزی که از تاریخ قوی‌تر است هدایت می‌شوند. باید حوزه‌ی کاری‌ام را توسعه بدهم، به حقیقت جنگ بسنده نکنم و حقیقت زندگی و مرگ را تشریح کنم. پرسش داستایوسکی را تکرار کنم؛ چند انسان در هر انسان وجود دارد، و چگونه باید از این انسان درونی محافظت کرد؟ بدون شک شر جذاب است؛ متنوع‌تر از خیر است؛ وسوسه‌انگیزتر است. همین‌طور عمیق‌تر. وارد دنیای نامتناهی جنگ می‌شوم، همه‌ی چیزهای دیگر گویی رنگ باخته‌اند و از عادی نیز عادی‌تر شده‌اند. دنیای عظیم و وحشی. اکنون تنهایی انسانی را که از آن‌جا بازگشته درک می‌کنم. انگار از سیاره یا دنیای دیگری آمده... او معرفتی دارد که دیگران آن را ندارند، کسب این معرفت تنها در آن‌جا ممکن است، در نزدیکی‌های مرگ. هنگامی که او سعی می‌کند با کلماتْ آن‌چه را دیده و زندگی کرده، انتقال دهد، فاجعه را با تمام وجودش حس می‌کند. زبانش بند می‌آید. او می‌خواهد توضیح دهد، دیگران می‌خواهند درک کنند، اما همه در رسیدن به هدف خویش ناتوان‌اند. آن‌ها همواره در فضایی متفاوت با منی که شنونده‌شان هستم، قرار دارند. آن‌ها را دنیایی نادیدنی در برمی‌گیرد. حداقل سه نفر در این گفت‌وگو شرکت می‌کنند؛ کسی که ماجراها را تعریف می‌کند، کسی که در آن زمان و هنگام وقوع حادثه این انسان بوده، و من. هدف من پیش از هر چیز کشف حقیقت آن سال‌ها و آن روزهاست. بدون دخالت احساسات. شاید روایتی که انسان از جنگ بلافاصله پس از پایان جنگ ارایه می‌کند، با گذشت دهه‌ها دچار تغییر و دگرگونی شود، چرا که او تمام زندگی‌اش را به خاطراتش اضافه می‌کند، همه‌ی وجودش را. این‌که در تمامی این سال‌ها چگونه زندگی کرد، چه خواند، چه دید، با چه کسانی معاشرت کرد. با او تنها صحبت می‌کنم، گاهی کس دیگری هم حضور دارد. مهم است چه کسی؟ خانواده؟ دوستان؟ کدام دوستان؟ دوستان جبهه و همرزم با سایر دوستان متفاوت‌اند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه‌ی مترجم زن‌ها کی برای اولین‌بار در تاریخ وارد ارتش شدند؟ انسان بزرگ‌تر از جنگ است نمی‌خواهم حتا به خاطر بیاورم... دخترا، بزرگ شید، بالغ شید... شما هنوز خامید... بوی ترس و چمدان آب‌نبات ‌من این چشما رو امروز هم به خاطر می‌آرم... ‌نیاز به سرباز بود... اما من می‌خواستم زیبا هم بمانم...
سفارش:0
باقی مانده:5

برج

12,000 تومان
به پسارستاخیز دیوانه‌وار و آشفته‌ی «جی. جی. بالارد» خوش آمدید. جایی که انسان علیه انسان برمی‌خیزد و باعث نابودی خود می‌شود. بالارد امپراطور پادآرمان‌شهرهایی است که خودش آن‌ها را خلق کرده است. او «برج» را نوشته تا سرنوشت شوم و معدوم انسان را نشان دهد، سرنوشتی که دیر یا زود گریبان‌گیر تمام دنیا می‌شود و انسان را از اوج تکنولوژی و مدرنیته، به غارهای تاریک و نمور می‌کشاند. وحشت، درماندگی و سرگشتگی انسان مدرن در برج نمودِ واقعی پیدا کرده است. این کتاب را باید بارها بخوانید و بیندیشید. رمان، قصه‌ی ساختمانی مسکونی در دوران پسارستاخیز جهان است که تمام امکانات پیشرفته و ضروری برای زندگی ساکنانش در آن فراهم شده است. فروشگاه، بانک، استخر و حتی مدرسه هم در این ساختمان وجود دارد. ساکنان این برج از آن خارج نمی‌شوند و با دنیای بیرونی ارتباط برقرار نمی‌کنند. حوادث کوچکی که در این ساختمان اتفاق می‌افتد، چندان دردسرساز نیستند. اما کم‌کم نظام زندگی در ساختمان تغییر می‌کند و افراد به سه طبقه‌ی پایین، متوسط و بالا تقسیم می‌شوند. هر دسته از این افراد تصور می‌کنند گروه‌های دیگر دشمن هستند و باید از بین بروند. خشونت و کشتار بی‌رحمانه‌ای در ساختمان شروع می‌شود و در نهایت کسانی که تا دیروز دوست و همراه هم بودند، حالا همه چیز را از یاد برده‌اند و به افرادی خشن و بی‌ملاحظه تبدیل شده‌اند. برج مدرن و پیشرفته تبدیل به غاری بدوی می‌شود و انسان، انسان بودن را از یاد می‌برد. در بخشی از رمان می‌خوانیم: « یکی از روزهای شنبه سه ماه قبل، کمی بعد از ساعت یازده صبح، دکتر لنگ داشت برای خود صبحانه درست می‌کرد که ناگهان از صدای انفجار، هراسان از جا پرید. صدا از بالکنِ پشت اتاق نشیمن می‌آمد. یک بطری شامپانی از یکی از طبقات فوقانی از ارتفاع بیست متری، اول روی سایبانِ یکی از پنجره‌ها افتاده بود، بعد از روی سایبان بلند شده بود و خورده بود کف سرامیک بالکن و مثل بُمب ترکیده بود.»