

گود
32,000 تومان
در بخشی از کتاب گود میخوانیم
خلیل هر روز هفت صبح دوتا جعبه انار میذاشت دم خونهی سوریخانم و فخری کارش رو شروع میکرد. وقتهایی که انار میرسید، شیش و نیم صبح اونجا بود. تابستون و بهار که انار نبود دیرتر میاومد.
جعبهها رو باید خودش تا طبقهی سوم و اتاق بغل خرپشته میکشید روی پاش و بالا میبرد. اون هم طوری که نه دخترها بیدار بشن و نه سوری داد بزنه «فخری نزنی به درودیوار.»
جعبه رو مینداخت روی زانوی پای راستش و پلهپله تا بالا میرفت. دور آخر پلهها که میرسید هنهنکنان چهارتا لیچار بار همایون شوهرش میکرد.
خلیل یهبار میخواست کمک کنه جعبهها رو تا اتاق فخری ببره، اما سوری که خلیل رو توی حیاط خونهش دید، چنان قشقرقی به پا کرد که صداش تا خود بازارچه رفت و همه توی بازار به خلیل طعنه میزدن که رفته بودی «خونهی سوریخانم». تا یکی دو هفته حالش خراب بود اما قول داده و طی کرده بود صبحبهصبح دوتا جعبه انار ببره دم اون خونه، و میبرد.
فخری وقتهایی که خیلی خسته میشد، دهنش رو فرمی شبیه خندیدن بازوبسته میکرد و آب دهنش ولو میشد روی لباسش که با پشت آستین پیرهنِ همیشهسُرمهایش پاک میکرد.
«باس قرص کمر بندازم، دیگه جون واستادن ندارم. کی دست داره اون رو تو هاون بکوبه؟»
کار صبحش توی پاییز و زمستون تکهتکه کردن انارها بود. اوایل سوری گیر داده بود که «باس انارا رو دون کنی.» فخری که هیچوقت نفهمید کار سوری با انارها چیه. گفت «اینا رو تیکهتیکه کنم بعد له کنم، همون نمیشه؟»
«آره. اما باس صاف بشه.»
در انبار موجود نمی باشد
گود
نویسنده |
مهدی افشارنیک
|
مترجم |
—-
|
نوبت چاپ | 6 |
تعداد صفحات | 400 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1399 |
سال چاپ اول | — |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 450 گرم |
شابک |
9786007405239
|
وزن | 0.450 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
تاریخ زبان فارسی
زمستان بلاتکليف ما
«زمستان بلاتکلیف ما» به روایت محمدعلی سپانلو از راه رسید
«زمستان بلا تکلیف ما» عنوان آخرین مجموعه شعر محمدعلی سپانلوست که به تازگی از سوی نشر چشمه منتشر شده است. شاعر در این مجموعه نیز مانند «پاییز در بزرگراه» عنوانی را از لابهلای شعرهایش در شعری با عنوان «عبور از زمستان» انتخاب کرده است.
سرزمین، فلسفه، مفهومآفرینی در باب ژئوفلسفه
معرفی کتاب سرزمین، فلسفه، مفهوم آفرینی اثر رودولف گاشه
سریال چهار سابقهدار، قسمت 11/ ظهور ارباب تاریکی
خلاصه کتاب سریال چهار سابقه دار 11
گروه چهار سابقه دار دنیا را از دست هیولای مارمالاد نجات دادهاند و در حال جشن و پایکوبی هستند. اما اتفاقی عجیب همه چیز را دگرگون میکند! آقای مار اصلا حوضله جشن را ندارد و احساس قدرت عجیبی میکند.چهار سابقهدار (جوخهی سایه) دنیا را از دست هیولاهای مارمالاد نجات دادند.
حالا وقت جشن و بزن و بکوبه.
اما آقای مار اصلاً حس و حال این مسخرهبازیها رو نداره. وای! نه! اون بدجوری قدرتمند شده.
انگار داره خرابکاری میکنه و میخواد دروازه رو باز کنه.
دروازهای که رو به جهانی تازه باز میشه. جهانی پر از وحشت و خشونت و... خونریزی و بدی.
بهتره بشینید سر جاتون و تکون هم نخورید!
وقت خوندن قسمت یازدهم چهار سابقهدار رسیده
ای وای او میخواهد دروازه جهان را به روی دنیایی از وحشت، خونریزی و خشونت باز کند!!جای خالی سلوچ
خلاصه کتاب جای خالی سلوچ
داستان کتاب در روستایی به نام زمینج و با رفتن سلوچ اغاز می شود ، مردی که شغلش گچ کاری و تنورسازی و مغنی گری است ولی نمی تواند برای خود کاری پیدا کند و برای تهیه مایحتاج زندگی و سیر کردن شکم اعضای خانواده به سختی افتاده و این اواخر نیز از سالار عبدالله ( یکی از شخصیت های کتاب ) مقداری پول قرض می کند.
مردی که در نهایت به علت خرد شدن غرور مردانه اش در یک صبح روز زمستانی خانواده را رها کرده و ناپدید می شود. بعد رفتن سلوچ مرگان می ماند با چندین بچه بزرگ کوچک به نام های عباس، ابروا و هاجر به همراه قرض و بدهی های که از زمان سلوچ باقی مانده ، بدهکارانی که به ظروف مسی خانه مرگان نیز رحم نمی کنند .
مرگان با رفتن سلوچ در میان آشنایان و همسایه ها غریب می ماند و مورد هجوم نگاه و نیت های ناپاک آنها قرار می گیرد . زنی که برای تهیه خرج و مخارج زندگی سختی های بسیاری می کشد و از انجام هیچ کاری دریغ نمی کند و به کارهای همانند گچ کاری و … که بسیار طاقت فرسا هستند تن می دهد .
او برای مدیریت کردن دخل و خرج زندگی می خواهد فرزندان را به کار جمع آوری هیزم و فروش آن مشغول کند ولی عباس پسر بزرگ خانواده ، که با رفتن پدر حس رهایی از بند پیدا می کند ، تن به کار نمی دهد و وقت خود را صرف قماربازی و خوش گذردانی و تن پروری می کند.
پسر کوچکتر یا همان ابروا با اینکه قد و قواره ی کوچکی دارد ولی کاری تر از برادر بزرگترش است و در خرج و مخارج به مادر کمک می کند و سختی زندگی را همراه مادر و خواهرش به دوش می گیرد .
علی گناو همسایه مرگان که مردی میانسال است در اثر صحبتهای زن قبلی اش ، مادرش را از خانه بیرون می کند و مادرش در اثر زندگی در خرابه از دنیا می رود ، او که زنش را مقصر مرگ مادرش می داند ، زنش را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده به طوری که زنش علیل می شود.
علی گناو در فکر ازدواج مجدد است به همین دلیل پیشنهاد ازدواج با هاجر که دختری نوجوان است را به مرگان می دهد ولی مرگان به شدت با این درخواست علی گناو مخالفت می کند ولی علی گناو با صحبت هایی همچون اینکه خانواده مرگان احتیاج به یه بزرگتر دارد تا از انها مراقبت کند و قول یافتن کار برای عباس و ابروان ، رضایت مرگان را جلب می کند .
سرانجام علی گناو ، هاجر را به عقد خود در می آورد و هاجر به جای ازدواج با پسر دلیری که از اعماق وجود دوستش داشت، مجبور می شود زن دوم علی گناو میانسال شود.
بعد ازدواج ، علی گناو ابروان را در حمام عمومی خود مشغول می کند و عباس را شتربان شترهای پسر عموی خود می کند .
دروغ
معرفی کتاب دروغ
درباره کتاب دروغ
همه چیز از کتاب سلینجر شروع شد. همان ناطور دشت معروف که همه عاشقش هستند و برایش سر و دست میشکنند. همان کتابی که همه دوستش دارند و من هم یکی از آنها بودم. پشت جلد کتاب نوشته بود، وقتی این کتاب را خواندید، به سایت ما سر بزنید تا آنجا با هم درباره کتاب گفتگو کنیم. نمیدانم کارم درست بود یا نه. روزهای عجیبی را پشت سر گذاشتم و فشار وحشتناکی را تحمل کردم، اما حالا که به گذشته نگاه میکنم، راضی و خوشحالم. من در سایت با پسری همسن و سال خودم آشنا شدم. او هم ناطور دشت را خوانده بود و جملههایش را حفظ بود. قرار بود فقط از کتاب صحبت کنیم اما خب، میدانید دیگر، بحثمان گل انداخت. خیلی دلم میخواست ببینمش و از رفتار مرموزش سردربیاورم. چرا فقط بعضی روزها به اینترنت وصل میشد؟ چرا همیشه عجله داشت؟ چرا دلش نمیخواست هیچ چیزی از زندگیاش به من بگوید. آنقدر بیتاب دیدنش بودم که کارآگاه بازی درآوردم و آدرسش را پیدا کردم. وقتی به دیدنش رفتم، همه چیز تغییر کرد. زندگی من، دیگر به حالت سابقش، برنگشت... من عاشق روحی شده بودم که در اینترنت زندگی میکرد. کاره سانتوس در کتاب دروغ، به زندگی و مشکلات نوجوانی میپردازد که در خانواده نه چندان خوبی متولد میشود و رشد میکند. زندگی او با حضور افرادی میگذرد که رویای خانه خوب و مرفه، داشتن پول و خرج کردنش و ... را دارند و همین است که در نهایت آنها را به سمت بزهکاری و مواد مخدر میبرد. اما این تمام ماجرا نیست. سانتوس با ظرافتی استادانه، تمام آنچه را که در پشت پرده اتفاق میافتد هم بیان کرده است تا به مخاطبانش نشان دهد، همیشه همه چیز آنطور که فکرش را میکنیم، نیست.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.