


یخ در جهنم
15,000 تومان
یخ در جهنم آغازگر روایت تولد دختری به نام مریم است. دوره زمانی داستان اواخر قاجاریه را دربرمیگیرد و ضمن نشان دادن شرایط آن دوره به اواسط دوره حکومت رضا شاه میرسد. مریم در کودکی خود را در رقابت با برادر دوقلویش میبیند و این احساس باعث تلاش بیشتر او برای تغییر شرایط زندگیاش به ویژه در مقایسه با خواهرانش میشود. او که در خانوادهای سنتی متولد شده ابتدا به مکتب و سپس مدرسه میرود و درس میخواند. تلاش مریم برای تغییر سبک زندگیاش تا آنجا پیش میرود که بر خلاف اوضاع و شرایط آن روزگار شروع به آموختن تارنوازی از پدر دوستش میکند و در جایی که آموزش نواختن تار میبیند با افرادی آشنا میشود که زندگی او را کاملاً متحول میکنند.
هر چند نویسنده سعی کرده در این بخش نشان دهد تا جامعهای پیشرفت نکند هر حرکتی درون آن جامعه محکوم به درجا زدن است.
«بعضی چیزا مثل یخ تو جهنم میمونه . مثل این تار. مشکلات را حل نمیکند ولی حداقل چند لحظهای آرامت میکند. آنقدر که بتوانی دوام بیاوری.»
در انبار موجود نمی باشد
یخ در جهنم
نویسنده |
نسترن هاشمی
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ٣٦٨ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩٤ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع | رمانهای فارسی |
نوع کاغذ | —— |
وزن | ۴۱۱ گرم |
شابک |
9786005639391
|
وزن | 0.411 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
نیستدر جهان
دخترخاله ونگوگ
قلعۀ کارپاتها
در وِرست، یکی از روستاهای ترانسیلوانی در کشور رومانی، ماجراهای مرموزی در حال وقوع است و منشأ همۀ این ماجراها قلعۀ متروکه و مخوفی معروف به قلعۀ کارپاتهاست. اهالی ورست بر این باورند که این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است، از این رو احدی جرئت نمیکند حتی به آنجا نزدیک شود. همچنین باور دارند که افتادن آخرین شاخۀ درخت راشِ نزدیک قلعه مصادف خواهد شد با نابودی و ویرانی قلعه. تا اینکه یک روز فریکِ چوپان، به لطفِ دوربینی دوچشمی، میبیند که دود از دودکش قلعه برمیخیزد و این اتفاق به شایعاتی دامن میزند حول اینکه آیا موجوداتی انسانی آنجا ساکن شدهاند یا موجوداتی ماورایطبیعی. اهالی روستا به قدری کنجکاو میشوند که تصمیم میگیرند دل را به دریا بزنند و راهی آن قلعۀ مرموز شوند، بلکه از راز آن سردربیاورند. اما چه کسی جرئت میکند؟ فقط نیک دک، جنگلبان شجاع، و دکتر پاتاک، البته دومی بهاجبار. اما...
در این داستان با شخصیتهای جذابی آشنا میشویم از جمله بارون رودولف دوگورتز، آخرین بازماندۀ خاندان دوگورتز و مالک قلعۀ کارپاتها، و فرانس دوتِلِک، نجیبزدهای عاشقپیشه، که اگر نبود جسارت و نیز شیفتگیِ او نسبت به داستانهای اسرارآمیز، راز ساکنانِ قلعه هرگز فاش نمیشد.
ممکن است حین خواندن این داستان فکر کنید ژول ورن، برخلاف اغلب کتابهایش، از عناصر علمیِ چندانی بهره نبرده است. اما اینطور نیست، چراکه او از طریق اورفانیک، دانشمند و نابغهٔ قدرنادیدهٔ داستان، از «الکتریسیته»، که بهدرستی «روح جهان» نام گرفته، و نیز از تلفن و حتی گرامافون برای رسیدن به مقاصد شومش بهرۀ وافری میبرد، به طوری که ممکن است، تحت تأثیر وقایع داستان، از این اختراعات مفید بشری بیزار شوید.
گمان بر این است که برام استوکر، نویسندۀ ایرلندی، از این رمان ژول ورن برای نوشتن رمان خودش دراکولا در سال ۱۸۹۷ الهام گرفته است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.