یک دسته گل بنفشه

12,000 تومان

کتاب‌ مشتمل‌ بر ٢١ داستان‌ کوتاه‌ است‌. داستان‌ یک‌ دسته‌ گل‌ بنفشه‌ روایت‌ عشقی‌ ناتمام‌ است‌.عشق‌ معلم‌ به‌ شاگرد. دانا معلم‌ پیانو بود. آن‌ روز صبح‌ قبل‌ از آن‌که‌ برای‌ تدریس‌ از خانه‌ خارج‌ شود یادداشت‌ آندرآ را دریافت‌ کرده‌ بود. فقط‌ چند قطره‌ اشک‌ ریخته‌ بود. چون‌ مثل‌ همیشه‌ باید سر وقت‌ سر درس‌ خود حاضر می‌شد ولو می‌بایستی‌ آرام‌ باشد. معلم‌ هرگز حق‌ ندارد عصبی‌ باشد. «یک‌ دسته‌ گل‌ بنفشه‌» در ٢٠٨ صفحه‌ با ترجمه‌ بهمن‌ فرزانه‌ توسط‌ انتشارات‌ ققنوس‌ راهی‌ بازار نشر شد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

یک دسته گل بنفشه

نویسنده
آلبا د سس‌ پدس‌
مترجم
——-
نوبت چاپ ٥
تعداد صفحات ٢٠٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٦
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن ۳۰۰ گرم
شابک
9789643115364
توضیحات تکمیلی
وزن 0.300 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “یک دسته گل بنفشه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

من زنی انگلیسی بوده‌ام

3,000 تومان
داستان اول این مجموعه با نام « من زنی انگلیسی بوده‌ام » روایت زندگی زن و شوهری است که از ایران مهاجرت کرده و در کشوری زندگی می‌کنند که خواننده نمی‌داند آن‌جا کجاست ولی این حس غریب را دارد که جایی در دوردست‌ها واقع شده ‌است . زن جوان راوی داستان احساس غریبی به زن همسایه خود پیدا کرده است که این احساس حاکی از انرژی مثبتی است که از او دریافت می‌کند و این احساس مثبت به بچه و شوهر او سرایت می‌کند . ماجرا از یک شب‌نشینی در آپارتمان طبقه اول محل سکونت آنها آغاز می‌شود و زن که گویی سال‌ها قبل مرده است ، برای آنها از واقعه‌ای خبر می‌دهد که « من یک زن انگلیسی بوده‌ام و در انگلیس با شوهر و دو بچه‌‌ام زندگی می‌کرده‌ام . شوهرم مرا در وان کشته است . » اتفاقی که درست در پایان داستان برای زن - لاله - رخ می‌دهد . آیا این توهمی است که در افکار این زن - راوی داستان - ریشه دوانیده است یا واقعیتی که لاله از آن پرده بر‌می‌دارد ؟! داستان « من زنی انگلیسی بوده‌ام » مرز میان واقعیت و رویا را چنان درهم می‌آمیزد که خواننده تمام فلسفه‌های رنگارنگ درباره زندگی را به عینه پیش روی خود می‌بیند . « چشم‌هایم را بستم و او همین‌طور انگشتان بلندش را روی پیشانی‌ام می‌لغزاند و من به موهای ابریشم‌گونه لاله فکر می‌کردم که روی آب موج می‌زد و . . . » « بیست حلقه مو » ، « تکه‌ای از بهشت » ، « نزدیک ، نزدیک‌‌تر »

کدام حزب برنده می شود؟

75,000 تومان
مجموعه حاضر گزیده‌ای است از بهترین داستان‌های طنز عزیز نسین که مترجم آن‌ها را از کل آثارش انتخاب و ترجمه کرده است. پیش از این کتاب از همین نویسنده کتاب‌های مگه تو مملکت شما خر نیس؟ محمود و نگار و دیوانه‌ای بالای بام توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است. عزیز نسین معتقد است: «تنها طنزی را طنز واقعی می‌دانم که به سود مردم باشد؛ چیزی که مرا به طنزنویسی کشاند، شرایط ناگوار روزگار بود... خلاصه این‌که طنز نوعی بروز خشمِ فروخورده است که ریشه در محرومیت و فقر دارد...» قسمتی از متن کتاب: گفتند آقا مراد همه‌چیز را می‌داند. به روستا که آمدم چند شب در خانۀ آقا مراد مهمان بودم. او را در قهوه‌خانه پیدا کردم. «آقا مراد، به من گفته‌اند تو خبر داری. بگو ببینم در این انتخابات کدام حزب پیروز می‌شود؟» آآقا مراد گفت: «اثلا معلوم نمی‌کند.» «مگر هر حزبی که قوی‌تر باشد برنده نمی‌شود؟» از یک‌یک مردم این روستا هم بپرسی، باز هم معلوم نمی‌شود. می‌دانی چرا؟ ببین، گوش کن...» پای چپش را گذاشت زیر نشیمنگاهش، روی نیمکت چهارزانو نشست و خوب که جابه‌جا شد سیگارش را روشن و شروع به تعریف کرد. اوایل در شهر ما حزب‌مربی نبود. البته بود ولی فقط اسمش بود؛ کسی اطلاع درستی از حزب نداشت. ما آن موقع حزب را دولت می‌دانستیم...

حریق‌ در باغ‌ زیتون‌

255,000 تومان
گراتزیا دلددا در سال‌ ١٨٧١، در شهر نوئورو، در جزیره‌ ساردنی‌ به‌ دنیا آمد. در پانزده‌ سالگی‌ اولین‌ مجموعه‌ داستانش‌ را بدون‌ اطلاع‌ خانواده‌ به‌ چاپ‌ رساند و سپس‌ پس‌ از ازدواج‌ در سال‌ ١٩٠٠ به‌ رم‌ رفت‌ و در آن‌جا ساکن‌ شد. رمان‌های‌ او یکی‌ پس‌ از دیگری‌ به‌ چاپ‌ رسیدند و به‌ انگلیسی‌ و فرانسه‌ ترجمه‌ شدند و رفته‌ رفته‌ شهرتی‌ جهانی‌ برایش‌ به‌ ارمغان‌ آوردند. وی‌ در سال‌ ١٩٢٦ جایزه‌ نوبل‌ ادبیات‌ را از آن‌ خود کرد. او، دومین‌ زن‌ نویسنده‌ و تنها نویسنده‌ زن‌ ایتالیایی‌ است‌ که‌ برنده‌ جایزه‌ نوبل‌ شده‌ است‌. گراتزیا دلددا در سال‌ ١٩٣٦ در شهر رم‌، درگذشت‌. مهم‌ترین‌ آثار او عبارتند از: گنج‌، عدالت‌، پس‌ از طلاِ، الیاس‌ پورتولو، خاکستر، پیچک‌، در صحرا، نی‌زار در باد، چشم‌های‌ سیمونه‌، راه‌ خطا، حریق‌ در باغ‌ زیتون‌، وسوسه‌، راز مرد گوشه‌گیر، رقص‌ گردنبند، سرزمین‌ باد، مریم‌ منزوی‌.

کُتلت سرد

4,000 تومان
آخرین بار که دیدمش جمع شده بودیم توی واحد من و او داشت کتلت می‌خورد ، مدام به من تعارف می‌کرد و میان حرف‌هایمان می‌پرید . گفتم : دوست ندارم . با آرد نخودچی و سیب‌زمینی آب‌پز که اصلاً دوست ندارم . شانه‌هایی استخوانی داشت و چشمانی نگران . خوشحال بود . از ته دل . هیچ وقت ندیده بودم با کسی آن طور حرف بزند . با این که پنج شش ماهی همخدمت بودیم اما تا قبل از آن شب هیچ وقت از خانواده‌اش صحبت نکرده بود . آن شب توی واحد موتوری شام خوردیم . داستانهای « کتلت سرد » مضامینی اجتماعی دارند که سال‌ها دغدغه نویسنده آن بوده است : همه سکه صدایش می‌کردند بجز عزیز که صداش می‌زد حلیمه خانم و آقا جون که خودش این اسم را روی او گذاشته بود . توی خواستگاری‌اش گفته بود : این سکه شانس منه . اما یک سال بعد با اینکه برایش بچه به دنیا آورده بود فقط او بود که صداش می‌زد ده شاهی . کتلت سرد ، آیرخ ، مایل به خاکستری ، سکه ده شاهی و . . . عناوین مجموعه داستانهایی هستند که امید پناهی‌آذر نوشته است .

خاطرات سرد

1,800 تومان
جنگ ویران می‌کند و تا دوردست‌ها را با گلوله و شیون و هجرت در می‌نوردد. فؤاد و نجوا از رانده‌شدگان عراقی روزگار صدام حسین هستند که در نیمه راه از مادر ایرانیشان جدا می‌مانند. فؤاد خسته از زندگی یکنواخت اروپا در حال خاطراتش است که رئیس جمهور عراق، بزرگ خانواده الرشید را به هتلی در بغداد دعوت می‌کند. روز بعد دو سرباز به خانه می‌آیند، آنها مأمور هستند تمام خانواده را نزدیک مرز ببرند و آنها را رها کنند. عبدالله فرار می‌کند و در زیرزمین مخفی می‌شود. مادر خانواده آنقدر در خود فرو رفته است که متوجه نیست اطرافش چه می‌گذرد.

چشم‌های‌ سیمونه‌

4,500 تومان
در چشم‌های « سیمونه سوله » چه رازی نهفته بود که ماریانا چنین دلبسته او شده بود . سالها پیش ، هنگامی که سیمونه پسر بچه‌ای بیش نبود در خانه او خدمتکاری می‌کرد . ماریانا با خانواده‌اش آشنایی داشت . خانواده‌ای فقیر ولی شریف و از نسلی ماندگار . پدر و مادر هر دو بیمار و رنجور و خواهرانش ، دخترانی زیبا که فقط برای رفتن به کلیسا از خانه خارج می‌شدند و در گوشه تاریکی در نزدیکی محراب ، جایی که خود ماریانا نیز می‌نشست ، زانو می‌زدند . « گراتزیا دلددا » اولین نویسنده‌ زنی که جایزه نوبل ادبی را از آن خود کرد این بار در چشم‌های سیمونه تصویرگر تنهایی‌های زنی است که رباینده تنها گنجینه‌ای را که مالک مطلق آن است ، انتظار می‌کشد . و چه کسی می‌تواند راز گذر از حصار پیرامون آن گنجینه را دریابد ، جز سیمونه ، چشم‌های یک راهزن ! « چشم‌های سیمونه » داستان راز این چشم‌هاست .