آئین و اسطوره (جهان اسطوره‌شناسی 11)

145,000 تومان

براي فهم آئين، بايد اسطوره‌ي بنيانگذارش را شناخت و اين اسطوره، همواره و الزاما ديني نيست، اما هميشه قدسي است، حتي اگر به نخستين نگاه، عرفي بنمايد زيرا به گمان اسطوره‌باور، از ناشناخته‌ها و ناديده‌ها حكايت دارد و غيب‌آموز است و بنابراين گويي در زمان بي‌زمان سير مي‌كند و مكان يا فضاي آفاقي نيز نمي‌شناسد. و اين شگفت نيست زيرا اسطوره، حديث كاري كارستان است كه به دست يا به مدد انسان‌هايي فرهمند، برخوردار از نيرو و توانايي خارق عادت يا سرشتي ابرطبيعي صورت مي‌گيرد و به همين جهت سرنوشت‌ساز مي‌نمايد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642131013 دسته: , ,
توضیحات

آئین و اسطوره (جهان اسطوره‌شناسی 11)

نویسنده جلال ستاری
مترجم
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 210
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1395
شابک 9789642131013
توضیحات تکمیلی
وزن 0.243 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آئین و اسطوره (جهان اسطوره‌شناسی 11)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

نوشته های پراکنده

290,000 تومان
کتاب شامل سه بخش کلی است که در آن به ترتیب مقاله ها و نوشتارهای مطبوعاتی و برخی دیگر از نوشته های احمدی در سه موضوع کلی «فلسفه»، «تاریخ و سیاست» و «هنر» است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

یوحنا؛ پاپ مونث

690,000 تومان
بیست و هفتمین روز از ماه زمهریر سال ٨١٤ پس از میلاد مسیح ، قابله‌ای به نام « هروترود » با بورانی از برف و طوفان روبرو می‌شود . شروع داستان شرح تندبادی است که به سردی یخ از لابلای درختان لخت و سرمازده وزیدن گرفت و در تن لرزان هروترود فرو رفت و از سوراخ‌ها و وصله‌های قبای پشمی نازکش گذشت . کوره راه جنگلی پوشیده از توده‌های برف بود و او در هر گامی که بر می‌داشت تا زانو در برف فرو می‌رفت . قشری از یخ روی ابروان و پلک‌هایش نشسته بود . هروترود هر چند لحظه یک‌بار دستی به صورتش می‌کشید و برف‌ها را پاک می‌کرد تا بتواند راه را تشخیص دهد . دست‌ها و پاهایش ، با آن که چند لایه پارچه دور آنها پیچیده بود ، از شدت سرما درد می‌کرد . چند قدم آن طرف‌تر لکه سیاه و مبهمی روی برف‌ها پدیدار شد . این لکه سیاه ، لاشه کلاغ یخ‌زده‌ای بود . حتی این لاشخورهای مقاوم و جان سخت هم در آن زمستان بی‌نهایت سرد می‌مُردند . یعنی از گرسنگی می‌مردند ، چون لاشه جانوران چنان یخ می‌زد که حتی کلاغ‌ها هم نمی‌توانستند با منقارشان یخ را بشکنند و گوشتی از استخوان جدا کنند . تن قابله داستان ما از تماشای این منظره می‌لرزید و بر سرعت گام‌هایش می‌افزود . درد زایمان همسر کشیش روستا آغاز شده بود . هروترود با تلخی بسیار با خود گفت : این کوچولو هم چه وقت خوبی را برای تولد انتخاب کرده است ! فقط در همین یک ماه گذشته پنج نوزاد به دنیا آوردم که هیچ یک از آنها بیشتر از دو هفته زنده نمانده‌اند . « یوحنا ، پاپ مونث » ، داستان مهیجی از « یوهانا » است که بعدها کشیش می‌شود . این کتاب در ٨٣٢ صفحه راهی بازار نشر شده است .

سنت ایروین و زسترازی

130,000 تومان
سنت ایروین و زستراتزی دو داستان بلند از دستۀ ادبیات گوتیک به قلم پرسی شلی هستند که نویسنده در سال ١٨١٠ آن‌ها را به رشتۀ تحریر درآورده. سنت ایروین داستان مردی به نام وولفشتاین است که از بدِ حادثه در کوه‌های آلپ و در میان طوفان به گروهی راهزن برخورد می‌کند. سردستۀ راهزنان از او خوشش می‌آید و از او می‌خواهد تا با آن‌ها همراه شود. وولفشتاین، که مسیر دیگری در زندگی پیش روی خود نمی‌بیند، به راهزنان می‌پیوندد و با آن‌ها دست به غارت می‌زند. تا این‌که شبی بابت جرم‌هایی که مرتکب شده خود را ندامت می‌کند. در همین شب راهزنان کُنتی را می‌کشند و دختر زیباروی او را به اسیری می‌گیرند. وولفشتاین و رئیس راهزنان هر دو عاشق دختر کنت می‌شوند. وولفشتاین تنها راه به دست آوردن دختر را مرگ رئیس می‌بیند. پرسی شلی در سرودن شعر نیز بی‌رقیب بود. نمونۀ اشعار او را می‌توانید در داستان سنت ایروین بخوانید.

آنچه با پول نمی توان خرید

129,500 تومان
کتاب آنچه با پول نمی توان خرید نوشته مایکل سندل ترجمه حسن افشار توسط انتشارات مرکز موضوع علوم اجتماعی، جامعه شناسی، مدیریت بازار به چاپ رسیده است. اثری بـرانگیزنـده و پرمعنـا به لحاظ نظـری. فراخوانـی به بیداربـاش بـرای درک و پذیـرش نیـاز شـدیـد به یافتـن شیوه‌ای عقلانی برای سخن گفتن از انسانیت. رساله‌ای درخشان، آسان‌فهم، زیبا و شوخ‌طبع در مورد این پرسش که در یک جامعه‌ی خوب چه چیزی نباید فروشی باشد. معرفی مباحث کتاب آنچه با پول نمی توان خرید بازار و اخلاق نوبت شکنی مشوق ها بازار چگونه اخلاق را به حاشیه می راند بازار در زندگی و مرگ حقوق نام گذاری پی نوشت ها

روان‌شناسی تربیتی (روان‌شناسی آموزش و یادگیری)

270,000 تومان
روان‌شناسی تربیتی (روان‌شناسی آموزش و یادگیری) نویسنده اسماعیل سعدی‌پور مترجم نوبت چاپ 11 تعداد صفحات 520 قطع و نوع جلد