آبی‌تر از گناه

7,000 تومان

«من‌ کسی‌ را نکشته‌ام‌. همه‌اش‌ از همان‌ عکس‌ شروع‌ شد. نمی‌دانید چه‌ عکس‌ غوغایی‌ بود. رفته‌ بودم‌ برایشان‌ شعر بخوانم‌. باور کنید قبل‌ از آن‌ عکس‌ برایم‌ یک‌ پیرزن‌ و یک‌ پیرمرد ساده‌ بودند.» روایتی‌ جذاب‌ از به‌ قتل‌ رسیدن‌ پیرزن‌ و پیرمردی‌ تنها و با اصل‌ و نسب‌.

پسر جوانی‌ که‌ برای‌ آن‌ها شعر می‌خواند و از این‌ طریق‌ مزدی‌ می‌ستاند به‌ ناگاه‌ خود را در مظان‌ اتهام‌ قتل‌ آن‌ دو می‌بیند، اما هیچ‌ شاهدی‌ بر این‌ ادعا یافت‌ نمی‌شود تا این‌که‌ خود زبان‌ به‌ اعتراف‌ می‌گشاید و پرده‌ از رازهایی‌ برمی‌دارد که‌ ریشه‌ در گذشته‌ او داشته‌اند، ولی‌… محمد حسینی‌ قبل‌تر با مجموعه‌ داستان‌ «یکی‌ از این‌ روزها، ماریا» و «ریخت‌شناسی‌ قصه‌های‌ قرآن‌» در عرصه‌ داستان‌نویسی‌ و پژوهشگری‌ آزمونی‌ موفق‌ را گذرانده‌ است‌..

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

آبی‌تر از گناه

نویسنده
محمد حسینی‌
مترجم
——-
نوبت چاپ ١٠
تعداد صفحات ١٢٦
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٣
جایزه
برنده‌ی جایزه‌ی بهترین رمان فارسی سال، ششمسن دوره‌ی مهرگان ادب مهرماه ۸۴ – برنده‌ی بهترین رمان سال، پنجمین دوره‌ی جایزه‌ی هوشنگ گلشیری – آذر ۸۴
نوع کاغذ تحریر
وزن ١٤٥ گرم
شابک
9789643115456
توضیحات تکمیلی
وزن 0.145 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آبی‌تر از گناه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

من‌ مجردم‌ خانوم

4,500 تومان
درِ یکی‌ از اتاِها بسته‌ بود. آن‌ را باز کرد و بی‌آن‌ که‌ تو برود گردن‌ کشید و داخلش‌ را دید. در را بست‌ و به‌ آن‌ یکی‌ رفت‌. چشمش‌ به‌ تشک‌ و متکای‌ دونفره‌ای‌ که‌ روی‌ زمین‌ پهن‌ بود افتاد. گودیِ به‌ جا مانده‌ از دونفری‌ که‌ تویش‌ خوابیده‌ بودند هنوز دست‌ نخورده‌ مانده‌ بود. مینا نزدیک‌ درِ اتاِ آمد و گفت‌: «باید ببخشین‌ که‌ یه‌کم‌ به‌ هم‌ ریخته‌ است‌. می‌خواستم‌ روتشکی‌ها رو بشورم‌ که‌...»

پادشاهی پیر در تبعید

8,000 تومان
نویسنده در این کتاب داستان تکان‌دهندۀ زندگی پدرش را بیان می‌کند و به نحوی از او به مثابۀ انسانی سخن می‌گوید که نیروی زندگی و هوشیاری‌اش را به واسطۀ ابتلا به بیماری آلزایمر از دست نداده است. «گایگر» همراه با نقل داستان این زندگی پر فراز و نشیب، دوران کودکی خود را از نو کشف می‌کند. بار دیگر رابطه‌اش با پدرش دوستانه می‌شود. می‌کوشد جملات خاص او را درک کند و متوجه می‌شود پدرش هنوز صفات چندی را داراست: گیرایی، اعتماد به نفس، شوخ‌طبعی، آن هم با وجود درگیری با فقدانی جبران‌ناپذیر. کتاب پادشاهی پیر در تبعید کتابی است روشن، زنده و گاه به گاه هم خنده آور: «وقتی شش سالم بود پدربزرگ دیگر مرا نمی‌شناخت. خانۀ او پایین خانۀ ما بود. گاهی وقتی من برای رفتن به مدرسه از باغ میوۀ او میان‌بر می‌زدم، پشت سرم چوب پرتاب می‌کرد که به چه اجازه‌ای از باغ من رد می‌شوی. گاهی هم برعکس، از دیدنم خوشحال می‌شد، به طرفم می‌آمد. پدربزرگ درگذشت و من این ماجراها را فراموش کردم تا این‌که بیماری پدرم آغاز شد.» «آرنو گایگر» متولد سال ١٩٦٨ در حال حاضر در وین زندگی می‌کند. تا به حال جوایز بسیاری به او تعلق گرفته است. از جمله جایزه کتاب سال در آلمان.

عذاب‌ وجدان‌

45,000 تومان
چند دقیقه‌ پیش‌، همان‌ صدای‌ همیشگی‌. هر بار با شنیدن‌ آن‌ صدا، قلبم‌ فرو می‌ریزد، درست‌ مثل‌ شبی‌ که‌ از جزیره‌ برگشته‌ بودیم‌ و من‌ داشتم‌ از ترس‌ می‌مردم‌ که‌ مبادا متوجه‌ شوند که‌ ماتئو، جلوی‌ در ساختمان‌، در انتظار من‌ است‌. با این‌ حال‌ وقتی‌ تاکسی‌ حرکت‌ کرد، هراسان‌ شده‌ بودم‌. همان‌طور که‌ ماتئو رفته‌رفته‌ از من‌ دور می‌شد، من‌ نیز حس‌ می‌کردم‌ که‌ در صحبت‌ کردن‌ با گولیلمو نباید شتابی‌ نشان‌ دهم‌ (و با وجود این‌که‌ داشتم‌ از آنچه‌ تو آن‌ را «تقصیر من‌» می‌نامی‌، رنج‌ می‌بردم‌) حس‌ می‌کردم‌ که‌ بار دیگر آن‌ عذاب‌ وجدان‌ نامعلوم‌ و همیشگی‌ دارد در قلبم‌ جای‌ می‌گیرد... ... من‌ داشتم‌ فکر می‌کردم‌ که‌ دیگر هرگز سعادتمند نخواهم‌ شد. و یک‌ روز، مرگ‌ من‌ نیز فرا خواهد رسید. به‌ نظرم‌ سانتا ترزا هم‌ همین‌ را می‌گفته‌ است‌: تا دو ساعت‌ دیگر، نه‌؟ بگذریم‌. به‌ هر حال‌ ماجرای‌ ما دارد به‌ انتها می‌رسد. ماتئو اغلب‌، با نگرانی‌ خاطر به‌ من‌ خیره‌ می‌ماند. دستش‌ را به‌ پیشانی‌ من‌ می‌کشد و زمزمه‌کنان‌ می‌گوید: «حتی‌ عشق‌ من‌ نیز موفق‌ نخواهد شد از تو دفاع‌ بکند، نه‌، هیچ‌ کس‌ قادر نیست‌ که‌ آن‌ لحظه‌، لحظه‌ مرگ‌ را به‌ عقب‌ بیندازد.» ...

والس یک نفره

15,000 تومان
زنی از گذشته به ناگاه وارد زندگی خانوادگی یک مرد می‌شود. همسر آن مرد روایت دلمشغولی‌های او را برعهده می‌گیرد: صدای مامک از پشت در آمد: «کی بود این وقت شب؟» دو سه تقه به در زد و وارد اتاق ما شد. گفتم: «یکی خوابش نمی‌برده. گوشی را برداشته به آشنایی، دوستی، قوم و خویشی زنگ بزند، به اشتباه شماره ما را گرفته.» می‌گویم: «که عاشق چشم‌های عسلی‌اش شده بودی؟!» سام می‌گوید: «جوانی بود و...» پشت به دیوارکوب تکیه داده به مبل. سایه‌اش تلنبار شده بر تکه‌ای از سنگفرش جلوی پایش. شاهکار می‌گوید: «جوانی و سرکشی!» می‌خندم:«طغیان احساس!» سهیل روی زمین زانو زده است و ماشین باری زرد کوچکش را روی سنگ‌های سبز کف هال سُر می‌دهد. شاهکار می‌گوید: «خوش به حالت بابا! فقط یک بار عاشق شده‌ای.» و قلم‌مو را توی رنگ نارنجی و اکر می‌زند. برمی‌گردد رو به من: «رحم داشته باش مامان! یک بار یک جفت چشم عسلی! فقط یک بار عشق.» می‌گویم: «پس سهم من چی؟» می‌گوید: «دوست داشتن با عشق فرق می‌کند.» از ماه‌منیر کهباسی پیش از این رمان خط تیره آیلین منتشر شده که این کتاب برنده جایزه روزی روزگاری در سال ١٣٨٦ شد.

فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق

18,000 تومان
یک دختر جوان چینی به نام «چیائو شیائو تسوانگ» برای آموختن زبان انگلیسی به انگلستان می‌رود. او در آنجا برای ارتباط گرفتن با مردم دچار مشکلاتی می‌شود و با اینکه زبان انگلیسی را آموخته ولی نمی‌تواند به شکل صحیح جملات انگلیسی را تلفظ کند. «چیائو» در فرودگاه پکن با ترس و اضطراب در حالی که از آموخته‌های خود از زبان انگلیسی راضی و مطمئن نیست و به اصرار پدر و مادرش راهی این سفر شده سوار بر هواپیما می‌شود و شهر خود را به مقصد لندن ترک می‌کند. جملاتی که از قول «چیائو» در این کتاب بیان می‌شود نحوه تلفظ ناشیانه او را از زبان انگلیسی و نیز نارضایتی‌اش را از این وضعیت نشان می‌دهد: «همین طور که از چین دور شد. من از خود پرسید آخه چرا من به غرب رفت؟ چرا چون پدر مادرم خواست من باید انگلیسی خواند؟ من چرا باید مدرک از غرب گرفت؟ من ندانست به چه چیزی نیاز داشت. حتی گاهی برایم مهم نبود که من دانست به چه چیزهایی نیاز داشت. برای من مهم نبود اگر من انگلیسی بلد بود یا نه. مادرم تنها به زبان روستایی صحبت کرد. من چه جوری در کشور غریبه غربی زندگی کرد؟ من هیچوقت به غرب نبود. ... من دیگه از غرب چه دانست؟ من انگلیسی صحبت نکرد. من از آینده ترسید...» اما همه اینها ترس «چیائو» از آینده و غرب نیست! او در لندن با پسری بیگانه- به قول خودش- آشنا می‌شود و اتفاقات بعدی در این رمان جوری رقم می‌خورد که خواننده با موضوع‌های نو و بدیعی در آن آشنا می‌شود: «بعد از اولین هفته‌ای که با هم زندگی کردیم، گفتی تا حالا با هیچکس این قدر نزدیک نشده بودی. گفتی که همیشه دوست‌هایت برایت مهم‌تر از عشق بوده‌اند. این با تعبیر ما چینی‌ها از عشق خیلی متفاوت است.»

سال بلوا (جیبی)

190,000 تومان
دار سایه درازی‌ داشت‌. وحشتناک‌ و عجیب‌. خورشید که‌ برمی‌آمد، سایه‌اش‌ از جلو همه مغازه‌ها و خانه‌ها می‌گذشت‌. با این‌ صحنه شگفت‌ سال‌ بلوا آغاز می‌شود. داستانی‌ که‌ در آن‌ همه‌ چیز منظم‌ است‌ و منظم‌ نیست‌؛ داستانی‌ که‌ تاریخی‌ است‌ و تاریخی‌ نیست‌؛ داستانی‌ که‌ روایتش‌ خطی‌ است‌ و در عین‌ حال‌ سیال‌ است‌. ماجرا عمدتاً از زبان‌ دختری‌ روایت‌ می‌شود که‌ پدرش‌ سرهنگ‌ است‌ و در آرزوی‌ صعود از پله‌های‌ ترقی‌ مدام‌ سقوط‌ می‌کند. سرهنگ‌ هرگز به‌ پایتخت‌ خوانده‌ نمی‌شود، دخترش‌ نیز به‌ جای‌ آن‌ که‌ همسر ولیعهد و ملکه‌ ایران‌ شود، دل‌ سپرده‌ به‌ عشق‌ کوزه‌گری‌ غریب‌ به‌ ناچار به‌ همسری‌ پزشکی‌ در می‌آید که‌ سرانجام‌ قاتل‌ اوست‌. تصویر موشکافانه‌ مظلومیت‌ زن‌ ایرانی‌، مظلومیت‌ مرد هنرمند ایرانی‌ و تاریخ‌ پرهراس‌ یک‌ سرزمین‌ کهنسال‌، از سال‌ بلوا رمانی‌ ساخته‌ است‌ که‌ هرگز فراموش‌ نمی‌شود. عباس‌ معروفی‌، روزنامه‌نگار و نویسنده مشهور ایرانی‌، ٤٦ سال‌ دارد، جوایز داخلی‌ و بین‌المللی‌ بسیاری‌ را از آن‌ خود کرده‌ و مدتی‌ است‌ ایران‌ را به‌ ناچار ترک‌ گفته‌ است‌. معروفی‌ اکنون‌ ساکن‌ آلمان‌ است‌، همچنان‌ می‌نویسد و تسلطش‌ بر شیوه‌های‌ مدرن‌ داستان‌نویسی‌ و شناختش‌ از تاریخ‌ و اسطوره‌ او را در زمره پرمخاطب‌ترین‌ نویسندگان‌ ایرانی‌ قرار داده‌ است‌