آخرش هم هیچ
240,000 تومان
جهان ادبیات، والتر کمپوسکی، نویسنده و وقایعنگار آلمانیِ قرن بیستم را بیشتر به خاطر آن دسته از آثارش به رسمیت میشناسد که بر جنگ دوم جهانی متمرکز بودهاند. کمپوسکی مجموعهای از اتوبیوگرافیها، نامهها، مصاحبهها و اسناد مربوط به افراد درگیر در رخدادهای مختلف سیاسی و اجتماعی دورهی جنگ را گرد آورده و از آنها به شکلی گسترده در رمانهایش بهره برده است. از این روست که به دستهای از آثار او عنوان «وقایعنگاری آلمان در روزهای جنگ جهانی دوم» دادهاند.
او کلاژی هزارتکه از ماجراها را پیش روی خوانندهاش میگذارد و ذهن او را برای درک منسجم و همهجانبهی آن به چالش میکشد. مکانها و شخصیتها در آثار او دامنهی وسیعی دارند و بخش بزرگی از جامعهی آلمانی عصر او را نمایندگی میکنند. رمان «آخرش هم هیچ» نمونهای از همین ویژگی را در کار کمپوسکی به تصویر میکشد.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
آخرش هم هیچ
نویسنده |
والتر کمپوسکی
|
مترجم |
ستاره نوتاج
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ٣٩٢ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
——
|
نوع کاغذ | بالکی |
وزن | ٣٥٠ گرم |
شابک | 9786220404576 |
وزن | 0.35 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
آسیبشناسی روانی جلد اول جیمز باچر ویرایش شانزدهم 2014
کتاب کلود ولگرد
کتاب کیفیت زندگی
دفتر طراحی A4 Line Note
گور به گور
بخشی از کتاب گور به گور
«دارل رفته جکسن. گذاشتنش تو قطار، میخندید، تو اون واگنِ دراز هی میخندید، رد که میشد کلههاشون رو برمیگردوندند، عین کلّه جُغد. گفتم «به چی میخندی؟» «آره آره آره آره.» دو نفر گذاشتنش تو قطار. کت ناجوری تنشون بود، جیب پشتی طرف راستشون بالا اومده بود. پشت گردنشون رو خط انداخته بودند، انگار همین تازگی دو نفر سلمونی با هم با گچ خط کشیده بودند مثل مال کش. گفتم «به این هفتتیرها میخندی؟» گفتم «چرا میخندی؟ برای این که از صدای خنده بدت میآد؟» دو تا صندلی به هم چسبوندند که دارل بشینه کنار پنجره بخنده. یکیشون پهلوش نشست، یکیشون رو صندلی رو به روش نشست، که عقب عقب میرفت. یکیشون باید عقب عقب میرفت، چون که پول دولت پشت هر دونهش یک صورت داره، هر صورتیش هم یک پشت داره، اینها هم سوار پول دولت شدهاند، که گناه داره. سکه پنج سنتی یک روش زنه یک روش گاومیش؛ دو تا صورت داره ولی پشت نداره. من نمیدونم این چیه. دارل یک دوربین کوچک داشت که زمان جنگ تو فرانسه خریده بود. توش یک زن بود و یک خوک که دو تا پشت داشتند ولی صورت نداشتند. من میدونم این چیه. «برای همین داری میخندی، دارل؟» «آره آره آره آره آره آره.»»زال و رودابه
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.