آدم ما در باليوود
62,000 تومان
معرفی کتاب آدم ما در بالیوود اثر کریم نیکو نظر
“اوانس اوهانیان” از آنجایی که شروع هیچ تولیدی را بدون متخصصان آن رشته ممکن نمیدانست، تصمیم گرفت مدرسهای در تهران راهاندازی کند. در عرض پنج سال موفق شد اولین مدرسه را با عنوان پرورشگاه آرتیستی سینما اداره کند. بازیگری و اجرا، به جای تولید فیلم، سنگ بنای این موسسه بود.
“اوانس اوهانیان” دو فیلم صامت با نامهای “آبی و رابی” و “حاجی آقا آکتور سینما” را روی پرده برد. “آبی و رابی” مستقیما بر اساس بازیهای طنز زوج سینمای دانمارک پت و پاترسون طراحی شده بود که ایرانیها این زوج را بارها در سینما دیده بودند و از آنها خوششان آمده بود. “آبی و رابی” با استقبال خوبی از سوی منتقدان و مردم مواجه شد.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
آدم ما در باليوود
نویسنده |
کریم نیکو نظر
|
مترجم |
—–
|
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 166 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
زندگی نامه
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786220108504
|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
بدبیاریهای فردی تنگلز 1/ قهرمان افسانهای یا بزدل وامانده؟
معرفی کتاب بدبیاری های فردی تنگلز 1 اثر جک برند
تام گیتس 1/ دنیای معرکهی تام گیتس
معرفی کتاب تام گیتس 1: دنیای معرکه تام گیتس
کتاب تام گیتس 1: دنیای معرکه تام گیتس، اثر لیز پیشون، یک رمان گرافیکی طنز و برندهی جایزهی کتاب طنز رولد دال است. این کتاب جلد اول از مجموعهی پرفروش و مشهور تام گیتس محسوب میشود و ماجراهای بامزه و خندهدار یک پسربچهی بازیگوش و دردسرساز به نام تام گیتس را از زبان خودش و در قالب نقاشیها و خطخطیهای او بیان میکند.در بخشی از کتاب تام گیتس 1: دنیای معرکه تام گیتس میخوانیم
توی راه خانه، ماجرای مارکوس را موبهمو برای درک تعریف میکنم (به خصوص آن قسمت ژاکت-دامن پوشیدنش را). وقتی میگوید برای حیوانش یک اسم باحال پیدا کرده، سعی میکنم اسمش را حدس بزنم. «راکی؟» «راور؟» «تیز دندان؟» درک میگوید: «خروس» «خروس؟ اسم سگترو گذاشتی خروس؟» (فکر کنم بعداز مدتی به اسمش عادت میکنیم.)جنگولکبازیهای جناب تام 2/ جناب تام به ساحل میرود
برشی از متن کتاب
یک روز صبح زود آنجلا ثراگمورتون و جناب تام از خانه بیرون رفتند. راه افتادند سمت ساحل. یک عالمه طول کشیده بود تا وسایل سفرشان را ببندند. جناب تام تا آن روز هیچ وقت به ساحل نرفته بود و خیلی دلش میخواست توی ساحل گردش کند. آنجلا تندی زیراندازها را انداخت و بساطشان را پهن کرد. به جناب تام گفت: "برو بازی کن! جای دوری نرو. یک جایی باش که بتوانم ببینمت. مهمتر از همه..." "...پسر خوبی باش!" کمی بعد آنجلا خوابش برد و جناب تام هم شروع کرد به گشت و گذار روی شن های ساحل. یک قلعه آن نزدیکی ها بود. از بالای آن میشد منظرهی زیبای ساحل را تماشا کرد. جناب تام تصمیم گرفت زمین را بکند و گنج پیدا کند. و پیدا هم کرد، آن هم یک عالمه! آن قدر ورجه وورجه کرد که حسابی گرم شد. دوید طرف دکهی بستنی فروشی. مرد بستنی فروش با بد اخلاقی پرسید: "چه مزه ای می خواهی؟" جناب تام همه مزهها را چشید. بستنی خوردن خوب است، اما بازی کردن بهتر است... جناب تام هم قاطی بازی شد. بازی های هوایی بازی های زمینی بعدش دوباره بازی های هوایی همه از پر زوری جناب تام تعجب میکردند. شن های ساحل داشت داغ میشد و کلهی جناب تام از گرمای آفتاب گیج و منگ شده بود. حالا وقتش بود تنی به آب بزند اول که وارد آب شد، حس عجیبی داشت. ولی چیزی نگذشت که مثل برگ روی آب سُر خورد و جلو رفت. از جلوی یک پری دریایی مهربان گذشت و از بالای سر یک نهنگ بزرگ پرید همان طور که آنجلا توی آفتاب دراز کشیده بود و خستگی در میکرد، ناگهان... جناب تام حس کرد چیزی از زیر آب، پایش را گاز میگیرد. شلوار جناب تام غیبش زده بود . جناب تام که توی دریای طوفانی سرگردان بود...دل مردگي
معرفی کتاب دلمردگی
ژان پل سارتر در کتاب دلمردگی به مسألهی آزادی که یکی از مهمترین اصول فلسفهی اگزیستانسیال است پرداخته و دلمشغولی کسانی را سوژهی تفکر خود قرار میدهد که باوجود بیاعتنایی به جنگ در ابتدای امر، به همبستگی و همدلی با ستمدیدگان پرداختهاند و در مقابل اشغالگری نازیها احساس مسئولیت میکنند. این کتاب آخرین اثر از سهگانهی «راههای آزادی» است که دو جلد دیگر آن با نامها سن عقل و تعلیق پیشتر منتشر شدهاند.درباره کتاب دلمردگی:
«کودکی سربهزیرم که تا دم مرگ فرمان خواهم برد. ولی از خودم.» جملهی بالا از فیلسوف برجستهی فرانسوی، ژان پل سارتر، گویای آن چیزیست که او در رمان دلمردگی (Iron in the Soul) مفصلاً به آن پرداخته است: مفهوم آزادی... حقیقت این است که استخوانبندی جهان امروز به صورت علمی درآمده و زیستن در عصری که همهچیز در آن قابل تقلیل به زبان علمی و ریاضیاتیست، امری تکراری است. این الگو بیوقفه و چهبسا بیرحمانه بر میلیونها تن از مردم زمانهی ما تحمیل شده است. صداهای اضطرابآمیز از گوشه و کنار برمیخیزد و آدمیزاد برای حفظ زندگی خویش به تلاش و تقلا میافتد. اینگونه است که روزبهروز عناوین گوناگون کتابهای خودیاری و انگیزشی به فهرست ناشران اضافه میگردد؛ آثاری که اغلب به هیچ طریقی مغاک بیانتهای تنهایی و اضطراب آدمی را پر نخواهند کرد. کتابهایی با توصیههای تصنعی و تکراری که نمیتوانند برای اوضاع و احوالی که بر انسان مسلط میشود و روح او را تباه میسازد، کاری کنند. در این میان، فلسفهی اگزیستانسیالیسم یکی از بزرگترین کوششها برای درهمشکستن قیود خفقانآور است. فلسفهای که ژان پل سارتر را یکی از سردمداران آن بهویژه در اروپای قارهای میدانند. بنا بر تعریفی که سارتر از این فلسفه ارائه میدهد و در رمان شاهکار خود، دلمردگی نیز به آن اشاره میکند، انسان موجودی آزاد است. و یا به عبارت دقیقتر، محکوم است که آزاد باشد. نوعی آزادی که او را بر دیگر موجودات برتری میدهد و درعینحال، زمینهساز اضطرابهای وجودی دیگری نیز است. ژوئن سال 1940 است. سربازان فرانسوی در حالی که روحیهی خود را به طور کامل از دست دادهاند، آتشبس را به انتظار نشستهاند. آنها روزبهروز، ساعتبهساعت، لحظهبهلحظه در حال رنج کشیدن و غرقِ در عذاب روح هستند. تجربهای نزدیک به دلمردگی... سارتر در این اثر پرترهای دلهرهآور، تأملبرانگیز و البته تأثیرگذار از جنگ، معنای آزادی و فقدان را پیش روی مخاطب خود قرار میدهد. گفتنیست این اثر نخستین بار در سال 1949 منتشر شد و همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره کردیم، آخرین جلد از سهگانهی سارتر به نام راههای آزادی «Les Chemins de la Liberté» است و دو جلد دیگر آن تعلیق و سن عقل نام دارند. او در این رمان که دنبالهای بر دو اثر پیشین است، به تبیین اصول فلسفهی خود میپردازد. سارتر در این کتاب، همچون دو مجلد قبلی، هنرمندانه میکوشد تا آن گوهر رازناکی که آزادی مینامندش را از هر گزندی به دور و در امان نگه دارد. آزادی همانطور که همهی پیروان اگزیستانسیال بر سر آن اتفاق نظر دارند، تنها به معنای توانایی آری یا نه گفتن نیست. بلکه آزادی آنچنان است که انسان را به آفرینش چیزهای خوب و نو نیز قادر کند. سارتر فیلسوفی بود که قصد داشت کلیات فلسفی را از آسمان به روی زمین بیاورد. از همین روی به نوشتن داستان، رمان و نمایشنامه پرداخت. و عجیب نیست که در کتاب دلمردگی (همچنان که در تعلیق، سن عقل، تهوع و سایر آثار او مشاهده میکنیم) همان شیوهی منجز بیان را وارد داستانش کرده است.حومه
معرفی کتاب حومه
ویلیام فاکنر یکی از نوابغ بزرگ ادبیات داستانی آمریکا در طول سدهی بیستم بود. آنچه در کتاب حومه آمده، شماری از برترین داستانهای این نویسنده است که از مجموعهی منتخب داستانهای کوتاه او برگزیده شدهاند. گفتنی است که مجموعه داستانهای کوتاه فاکنر، در سال 1951 جایزهی ادبی پولیتزر را برای او به ارمغان آورد.درباره کتاب حومه
ویلیام فاکنر، یک بار ضمن گپوگفتی با دانشجویان دانشگاه ویرجینیا، چنین گفته است: «من خودم را شاعری شکستخورده میدانم. چه بسا هر رماننویسی در وهلهی اول خواهان سرودن شعر بوده؛ اما از آنجا که خود را در این کار ناتوان دیده، به نگارش داستان روی آورده است.» در نهاد فاکنر به راستی یک شاعر نفس میکشید. آثار داستانی او، با آن غنای مضمونیِ شگرف و پیچیدگیهای زبانی، و همچنین با بصیرتهای فکری و معنوی فراوانی که در آنها یافت میشود، چیزی کم از شعرهای ناب ندارند؛ شعرهای نابی که مستقیماً قلب خواننده را لمس میکنند. فاکنر گفتهی جالب دیگری نیز دارد که در شناخت ادبیاتِ او یاریرسان است: «نویسندهی بزرگ هرگز فرصت فکر کردن به سبک و تکنیک را ندارد. او آنچنان سرگرم نوشتن در باب قلب آدمیست که مجال اندیشیدن به مسائل اینچنینی برایش نمیماند.» نوشتن در باب قلب آدمی! به راستی که تعبیر شگرف و تکاندهندهای است. اما مراد از آن چیست؟ فاکنر خود پاسخ این پرسش را داده است. او ضمن مصاحبهای مفصل، بشریت را اینچنین تعریف کرده است: موجودی متناهی که میل به تعالی و بهتر شدن دارد. و این میل، به زعم فاکنر، نه از عقل او، بلکه از قلبش، که جایگاه روح است، نشأت میگیرد. پس نوشتن از قلب آدمی، یعنی نوشتن از میل انسان به تعالی و بزرگی. و این همان کاریست که فاکنر به انجامش مبادرت ورزیده است. آنچه در کتاب حومه (The country) آمده، برخی از بهترین داستانهای کوتاه ویلیام فاکنر (Collected Stories of William Faulkner) است. این داستانها طی سالیان متمادی نوشته شده و در مجموعههایی متنوع به چاپ رسیدهاند. کار گزینش و ترجمهی آنها و ارائهشان در قالب کتابی واحد، بر عهدهی عبدالله قره باغی بوده است.تنها
صورت فرهاد را وسط جمعیت می بینم اما نمی فهمم دارد می خندد یا محو بازی بی کلام من شده.جاییکه باید مینشینم.
چشم ها را می بندم تا تحمل نگاه ها راحت تر شود.
اگر عمو جواد می رفت بازیگر می شد و زیر نگاه آدم ها راه می رفت و حرف می زد و می خندید و اشک می ریخت برای یک عده تماشاچی شاید هیچ وقت احساس تنهایی نمی کرد. این تنها فکری است که الان آمده توی سرم.
عمو جواد برای فرار از تنهایی هیچ کس را پیدا نکرد و درد کشید و کشت خودش را.توی ذهنم کفنی که پژمان تن من کرده میکنم تن عمو جواد.
پژمان راست میگفت این جا اصلا شبیه قبر نیست.
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.