آرش کمان‌گیر (جای خالی داستان آرش در شاهنامه)

13,800 تومان

پاسخ نويسنده‌ي اين كتاب كوچك به اين پرسش كه چرا داستان آرش كمان‌گير در شاهنامه فردوسي نيامده، پاسخي يكسره نو و متفاوت است. اگر چه او نيز چنان كه معمول است با متد تاريخي به سراغ تاريخ اشكانيان و گزارش‌هاي سكه‌شناسي و تاريخ‌هاي اوايل عصر اسلامي مي‌رود، اما آن‌چه به ويژه اين پاسخ را رنگي از هيجان و تمايز مي‌بخشد آن است كه داستان آرش كمان‌گير از نگاه او، قطعه‌اي از پازل بزرگ داستان‌هاي سنت شاهنامه‌نگاري محسوب مي‌شود، سنتي كه براي ايرانيان پيش از اسلام به مثابه‌ي تاريخي شفاهي و سپس كتبي عمل كرده است. نويسنده با كند و كاو در روايت‌هاي گوناگون اين داستان، نشان مي‌دهد كه چگونه اسطوره‌اي كهن، در منازعات قدرت و كشمكش‌هاي مشروعيت‌يابي و مشروعيت‌زدايي اشكانيان و ساسانيان: و در بستر سنت شاهنامه‌نگاري ايراني دستخوش تغيير و تحول مي‌شود.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

آرش کمان‌گیر (جای خالی داستان آرش در شاهنامه)

نویسنده ساقی گازرانی
مترجم سیما سلطانی
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 56
قطع و نوع جلد پالتویی شومیز
سال انتشار 1398
شابک 9789642134656
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.048 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آرش کمان‌گیر (جای خالی داستان آرش در شاهنامه)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب کلود ولگرد

162,500 تومان
معرفی کتاب کلود ولگرد کتاب کلود ولگرد، اثری نوشته ی ویکتور هوگو است که نخستین بار در سال 1834 انتشار یافت. کلود، از ساکنین محله ی تروا و مردی فقیر و گرسنه است که هیچ تحصیلات و یا کمکی از جامعه ی پیرامونش دریافت نکرده است. او یک روز از روی تهیدستی و بیچارگی، به اندازه ی مصرف سه روز معشوقه و فرزندش، هیزم و نان می دزدد. کلود اما دستگیر و در زندان کلروو به پنج سال حبس محکوم می شود؛ زندانی که سابقا کلیسایی قدیمی بوده اما اکنون به بازداشتگاهی با امنیت بسیار بالا تبدیل شده است. زندانیان محبوس در کلروو، روزها به کارهای سخت گماشته می شوند و شب ها را در سلول هایی نمور به صبح می رسانند. به آن ها قبل از خواب، مقدار کمی غذا داده می شود تا توان کار کردن برای فردا را داشته باشند. اما این غذای کم اصلا برای کلود کافی نیست. روزی، یکی از از هم سلولی های کلود، خلافکاری جوان و خجالتی به نام البین، پیشنهاد می کند که غذایش را با او شریک شود. و بدین شکل، یک رابطه ی دوستانه ی جذاب و ماندگار شکل می گیرد.

شهری در سکوت مرگبار

210,000 تومان

وقتی در اواخر سال ٢٠١٩ ویروس جدید و عجیبی در بزرگ‌ترین شهر مرکزی چین ظاهر شد، یازده میلیون نفر سکنۀ این شهر خبر نداشتند قرار است چه بلایی بر سرشان بیاید. اما خیلی زود شایعاتی دربارۀ بیماری جدیدی پخش شد، مخصوصاً از جانب پزشکان. بلافاصله بیماران پشت ورودی بیمارستان‌ها صف کشیدند. در ابتدا مقامات هر گونه نگرانی را رد کردند اما بعد تمام شهر را قرنطینه و مردم را در خانه‌هایشان حبس کردند.

مورونگ شویی‌چن – یکی از محبوب‌ترین نویسندگان چینی که از سال ٢٠١٣ به دلیل کتاب‌ها و مقالات صریحش در نیویورک تایمز توسط رژیم ساکت شده است – از پکن اخبار رسانه‌های دولتی را دنبال می‌کرد و در ذهنش نگران بدترین احتمالات بود. سپس در ٦ آوریل ٢٠٢٠، بی‌سروصدا به ووهان رفت، مصمم بود که ببیند پشت تصاویر قهرمانانه و از خودگذشتگی‌ها و پیروزی‌هایی که دستگاه پروپاگاندای حزب کمونیست چین پخش می‌کند چه خبر است و ترس، سردرگمی و رنج مردم واقعی را افشا کند که در نخستین و سخت‌گیرانه‌ترین قرنطینۀ کووید ١٩ جهان به سر می‌بردند.

شهری در سکوت مرگبار بر داستان‌های شگفت‌انگیز هشت نفر از ساکنان ووهان تمرکز دارد، از جمله پزشکی در خط مقدم، تاجری جدا افتاده از خانواده، داوطلبی که خودش را وقف بیماران و افراد در حال مرگ کرده و یکی از وفاداران حزب که برای هر چیزی توجیهی دارد. اگرچه حزب کمونیست چین تلاش‌های زیادی را صرف بازنویسی تاریخ شیوع پاندمی در ووهان کرده است، مورونگ از طریق این روایت‌های تکان دهنده و دست اول که به زیبایی نوشته شده‌اند به ما می‌گوید که واقعاً چه اتفاقی در ووهان افتاد و کتاب بی‌همتایی را دربارۀ نخستین روزهای پاندمی در اختیارمان می‌گذارد.

زیرزمین کوستوریتسا در بوته نقد سیاسی (با مقاله‌هایی از آلن فینکل کراوات اسلاوی ژیژک و دینا یوردانووا)

135,000 تومان
زيرزمين را براي اولين‌بار که ديديم، همه شيفته‌اش شديم و کسي به معناهاي سياسي و ايدئولوژيک فيلم فکر نکرد. پرداخت سينمايي فوق‌العاده‌ي فيلم، بازي پرشورِ بازيگرانش و مهم‌تر از همه ترکيب غريب موسيقي و قصه در آن مسحورکننده بود ــ و هنوز هست. پرداخت کارتون‌وار حوادثِ في‌الواقع تلخ، يادآور فليني است و به هم ‌آميختگي گاه‌گاهي رويدادهاي فراواقع با واقع‌گرايي، رئاليسم جادويي را به ذهن مي‌آورد. فيلم در نخستين سکانس خود که آميزه‌اي است از موسيقي پرشور سازهاي بادي و سرمستي فاسد بعد از يک چپاول موفق و سپس بمباران و جنگ، ميخ خود را مي‌کوبد و تا پايان بدون اين‌که نفس کم بياورد، سه ساعت مي‌تازد. چرا به ذهن ما آدم‌هاي «معصوم» سينمادوست و انسان‌دوست خطور نمي‌کرد که سازنده‌ي فيلم به نژادپرستي و دفاع از کشتارهاي جمعي متهم شود؟

شخصیت رنسانس … میگل دِ سروانتس

3,200 تومان
کتاب « دون کیشوت » تأثیر عظیمی بر فرهنگ جهان داشته است اما نباید این اثر شگرف را جدا از خالق آن در نظر گرفت . « دون کیشوت » تخیلی از خیلی جهات بسیار شبیه « سروانتس » واقعی است . او هم چون شوالیه مجنونش فردی آرمانگرا بود . سروانتس با نوشته‌هایش ، در جهانی سرشار از زشتی ، زیبایی خودش را آفرید . به علاوه او همانند دون کیشوت به جنگ بر سر راستی ، ولو علیه چیزهای به ظاهر غیرممکن ، باور داشت . سروانتس به رغم بسیاری از ناملایمات ، از جمله فقر و سال‌های سپری شده در زندان هیچگاه تسلیم نشد . او از عهده این کار سترگ برآمد و ادبیاتی گرانقدر برای تمامی نسل‌ها آفرید . او فهمیده بود که « سروانتس » و « دون کیشوت » جدایی ناپذیرند . مجلد دیگری از شخصیت‌های تأثیرگذار به « سروانتس » نویسنده اسپانیایی می‌پردازد و زندگی پر فراز و نشیب او را شرح می‌دهد . این کتاب در ١١٠ صفحه راهی بازار نشر شده است .

افسانۀ استر و مردخای

210,000 تومان
افسانه‌ی استر و مردخای داستانی قدیمی در کتاب مقدس یهودیان، «عهد عتیق» است. این داستان در میان تاریخ‌دانان محل شک و تردید است که واقعیت تاریخی دارد یا صرفا افسانه‌ است. مرتضی عرب‌زاده‌ی سربنانی در کتاب افسانه‌ی استر و مردخای از همه‌ی جوانب، بررسی و تحلیل کرده است. در بخشی از عهد عتیق داستانی آمده است که با تاریخ هخامنشیان در دوره‌ی خشایارشاه پیوند خورده است. در این افسانه آمده است که دختری به نام استر ناخواسته وارد دربار هخامنشیان شده و بعد از چندی ملکه‌ی دربار و معشوقه‌ی خشاریارشاه گشته است. او هنگامی که به این درجه می‌رسد قوم یهود را حمایت و پشتیبانی فراوان می‌کند. استر همه‌ی مراحل را با راهنمایی و تدبیر مردخای که پدرخوانده‌ و قیم اوست و علاوه بر این، یکی از وزیران خشایارشاه بوده پیش برده. آن‌ها با کمک و همراهی یک‌دیگر دسیسه‌ها و توطئه‌هایی را که در دربار علیه خودشان و قوم یهود برنامه‌ریزی می‌شده است، خنثی کرده و یهودیان را از مهلکه‌ی بزرگ مرگ و نابودی نجات می‌دهند. در انتهای داستان به خاطر پیروزی استر و مردخای بر بدخواهان جشنی می‌گیرند که پس از آن، به نام عید پوریم شناخته می‌شود و یهودیان آن را همه‌ساله جشن می‌گیرند. افسانه‌ی استر و مردخای در میان تاریخ‌دانان محل شک است. عده‌ی زیادی از مورخان بر این باورند که این داستان وجود خارجی ندارد. مورخان یونانی مانند هرودت از استر نامی نبرده‌اند و نام ملکه‌ی غیریهودی دیگر را به خشایارشاه نسبت می‌دهند. از طرف دیگر عید پوریم یکی از مهم‌ترین اعیاد یهودیان است که با تاریخ ایران نسبتی تنگاتنگ دارد. حالا با تمام این اوصاف سوالاتی هنوز درباره‌ی این داستان مطرح است: آیا داستان استر از نظر تاریخی واقعیت دارد؟ این داستان چه اهمیتی برای مطالعات تاریخی دارد؟ خاستگاه عید پوریم چیست؟ آیا یهودیان در زمان خشایارشاه ده‌ها هزار ایرانی را قتل‌عام کردند؟ مرتضی عرب‌زاده‌ی سربنانی در کتاب افسانه‌ی استر و مردخای (واکاوی خاستگاه جشن پوریم) این سوالات را تحلیل کرده است. کتاب حاضر، چهار بخش دارد که در بخش اول به روابط هخامنشیان و یهودیان می‌پردازد، بخش دوم آن درباره‌ی کتاب استر است که بخشی از عهد عتیق است، بخش سوم آن داستان استر به صورت کامل آورده شده است. آخرین بخش کتاب نیز به عید پوریم و خاستگاه‌های آن پرداخته شده است.