آزادی و فرهنگ

87,000 تومان

نوزده مقاله اين دفتر در چهار مقوله کلي طبقه‌بندي شده‌اند: فرهنگ و آزادي، فلسفه و مسائل اجتماعي، مسائل مربوط به سوسياليسم و مسئله روشنفکران. در بخش نخست درباره سياست فرهنگي، نقش فرهنگ و رواداري در رشد دموکراسي، نقش مطبوعات، مفهوم نوآوري ادبي و اجتماعي، و روند آزادي‌خواهي در کشورهاي آفريقايي سخن گفته مي‌شود. در بخش دوم بحث‌هايي درباره مرلوپونتي، مارکس، و منتسکيو به ميان مي‌آيد. بخش سوم به تحولات بلوک سوسياليسم پرداخته، روند تحولات را در کوبا و چين و شوروي دنبال مي‌کند. بخش چهارم شامل دو مصاحبه است درباره روشنفکران و روابط آنان با مردم و قدرت‌ها و ايدئولوژي‌ها و مسئله بحران هويت در آنان.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789643051419 دسته: , ,
توضیحات

آزادی و فرهنگ

نویسنده مصطفی رحیمی
مترجم
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 200
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1401
شابک 9789643051419
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.18 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آزادی و فرهنگ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

قایقی در بیشه

48,500 تومان
تو هیچ چیزی از من نمی دانستی، بابا! هیچ چیز! شاید چون فقط با دریا حرف می زدی و این باعث می شد از دنیا چیزی ندانی. کاش گاهی هم دریایت را به دنیای من پیوند می زدی. .

زندگی‌نامه: از مجموعه‌ی مکتب‌ها، سبک‌ها و اصطلاح‌های ادبی و هنری

3,000 تومان
کتاب حاضر، از مجموعه کتاب‌های «مکتب‌ها، سبک‌ها و اصطلاح‌های ادبی و هنری» است که در آن پیشینه و چگونگی زندگی‌نامه‌نویسی بررسی شده است. در این بررسی توضیحاتی نیز دربارة انواع زندگی‌نامه‌نویسی، نقدهای مطرح شده در این باره و دستاوردهای حاصل از آن در قرن‌های اخیر ارائه شده است.

شب (داستان های برگزیده دومین دوره جایزه ارغوان)

19,800 تومان
در دهه‌هاي گذشته، اين داستان کـوتاه ايـران بـوده کـه جريان اصلي و بزرگ‌ترِ داستان‌نويسي مـا را تشکيل داده است. نه فقط سنت داستان‌نويسان ما و پشتوانه‌ي تاريخي اين سنت، بلکه گستردگي آن در طول و عـرض جغرافيامان هم مديون داستان کـوتاه است. با داستان کوتاه است که نويسند‌گان جوان بسياري در همه‌جاي ايران جرئت نوشتن پيدا کرده‌اند و حرف‌هاشان را در قـالب آن ريخته‌اند. اغلب نويسندگان داستان‌هاي اين مجموعه مسائل اجتماعي پيرامون زنان را منعکس کرده‌اند و از صرفِ بيان خود و مسائل فردي‌شان گذشته‌اند. فضاي داستان‌ها غالباً بازتابي از وضعيتي ناهنجارند که گاهي با مهاجرت و گاهي با ازدست‌رفتن يکي از اعضاي خانواده و گاه با خيانتي در عشق حاصل آمده‌اند. همه‌ي اين موضوعات البته در قصه‌هايي جذاب و باورکردني گنجانده شده‌اند، و واقع‌گرايند و قصه‌گو.

کتاب دشمنان ( چخوف)

325,000 تومان
معرفی کتاب دشمنان ( چخوف) کتاب دشمنان، اثری نوشته ی آنتون چخوف است که اولین بار در سال 1887 منتشر شد. کریلوف، دکتری محلی است که در همین لحظه، پسر شش ساله اش را به خاطر ابتلا به دیفتری از دست داده است.او در حال مشاهده ی خداحافظی همسرش با جسم بی جان پسرشان است که ناگهان زنگ در به صدا درمی آید. غریبه ای ثروتمند پشت در است که ملتمسانه از دکتر می خواهد همسر ناخوش احوالش را درمان کند. کریلوف به او می گوید که به هیچ وجه نمی تواند همسر خود را در چنین شرایطی تنها بگذارد اما غریبه اصرار می ورزد و به دکتر می گوید که خانه اش در همین نزدیکی هاست. کریلوف در نهایت دلش به رحم می آید و آن ها به سوی خانه ی غریبه راه می افتند.اما وقتی به مقصد می رسند، می بینند که همسر مرد غریبه در خانه نیست؛ اتفاقی که باعث می شود دکتر حسابی از کوره در برود.

موسی و یکتاپرستی

180,000 تومان

معرفی کتاب موسی و یکتاپرستی

موسی و یکتاپرستی نمودار واپسین کوشش نظریِ مخاطره‌آمیز و گران‌قدر فروید بود برای تبیین همه‌ی جنبه‌های تلاش و رفتار بشری در چارچوب یک نظام فکری که در وهله‌ی اول از بطن روشی درمانی برای معالجه‌ی بیماران روان‌نژند زاده شد. این تلاش از جهاتی بی‌فرجام بود ولی از آن‌جا که شکست‌ها و ناکامی‌های انسان‌های بزرگ به نوبه‌ی خود شکست‌هایی بزرگ و بالمآل شرط لازم برای رسیدن به پیروزی‌های بزرگ‌تر است، بازخوانی و واخوانیِ واپسین شکست شکوهمند یکی از خلاق‌ترین، جسورترین و مؤثرترین ذهن‌های تاریخ بشر، نه‌تنها جذاب بلکه واجب است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت