

آشنایی با ادیان بزرگ
241,000 تومان
دین به عنوان پدیده ای که هیچ گاه از انسان جدا نشده و به دلیل تأثیر شگفت آور آن در زندگی بشر و نقش آن در رشد و شکوفایی علم و هنر، برای پژوهشگران اهمیت فراوانی دارد.
فایده دیگر مطالعه تاریخ ادیان، بهره بردن از آن در برقراری ارتباط با افراد و جوامع گوناگون است.
از این رو، دولتهای بزرگ برای تحمیل سیطره خود بر دولتهای کوچک، به سراغ خاورشناسان می روند و از آگاهیهای آنان در باب روحیات و باورهای ملتها استفاده می کنند.
تحقیق در تاریخ ادیان برای دینداران سود معنوی دارد و به باورهای دینی ایشان عمق می بخشد. آنان در بحث خود، کژیها و ناهنجاریهای ادیان رقیب را جستجو می کنند و درصددند درستی دین مورورثی و مقبول خویش را ثابت کنند. نویسنده سعی کرده در بررسی هر یک از ادیان، به تناسب اهمیت آنها، نکات مهم و برجسته آن دین را بیان کند و از ذکر موارد غیر مهم و غیر ضروری بپرهیزد.
اشتراک ما مسلمانان در پیشینه و زمینه های فرهنگی با دو دین یهود و مسحیت، موجب شده شناخت دقیق تر آن دو دین برای ما اهمیت بیشتری پیدا کند.
از طرفی سیطره فرهنگ غرب مسیحی، و ضرورت مواجهه صحیح و از سر آگاهی با آن، شناخت بیشتری را از مسیحیت اقتضا می کند. افزایش ارتباطات و بیشتر شدن ضرورت گفتگوی ادیان، به ویژه ادیان ابراهیمی، بر اهمیت آشنایی با یهودیت و مسیحیت می افزاید.
به همین دلیل حجم بیشتری از این کتاب به این دو دین به ویژه مسیحیت اختصاص یافته است.
در انبار موجود نمی باشد
آشنایی با ادیان بزرگ
نویسنده |
حسین توفیقی
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | 19 |
تعداد صفحات | 342 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
الهیات و فلسفه
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 470 گرم |
شابک |
9789645305091
|
وزن | 0.470 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
مسئولیت مدنی
تحولات اقتصادی ایران
فهرست
فصل اول: سرمایه اجتماعی فصل دوم: محیط زیست و توسعه پایدار فصل سوم: اقتصاد غیر رسمی (سایه ای) فصل چهارم: سیاستهای رشد و توسعه اقتصادی فصل پنجم: جهانی شدن فصل ششم: ساختار بازارها در اقتصاد ایران فصل هفتم: فرار نخبگان فصل هشتم: اقتصاد سیاسی فصل نهم: فقر فصل دهم: عدالت اجتماعی و توزیع درامد فصل یازدهم: توسعه انسانی در ایران خلاصه پرسشها منابع
شرورترین دختر مدرسه مبصر میشود
تابستان زاغچه
درباره کتاب تابستان زاغچه
آلموند در این داستان از بازیها و رفتار خشونتآمیز کودکان میگوید. جنگ عراق و دخالت غرب در آن را به نقد میکشد. نقشپذیری کودکان را به زاغچهای تشبیه میکند و نقش تربیت را در شکلگیری شخصیت مهم میداند. او در این داستان از نقش خانوادهها در شکلگیری شخصیت کودکان میگوید، از قصهپردازی و نقش آن در تعیین راه سخن میگوید. رسانهها و هنر معاصر را به نقد میکشد. از خشونتی که از طریق فیلمها و اینترنت تبلیغ میشود، از هنری سخن میگوید که به جای آرامش بخشیدن و نشان دادن زیباییها خشونت را ترویج میکند. از کودکان سر راهی سخن میگوید. از علت ناهنجاری های رفتاری آنان، از حساسیتهای دوره بلوغ و برخورد والدین در این دوره میگوید. در یک کلام آلموند از نیاز وجود صلح در جوامع سخن میگوید: «باید آن قسمت از وجودمان را که وحشی نیست پرورش دهیم باید به فرشته وجودمان کمک کنیم تا بر دیو وجودمان غلبه کند» او به نوجوانان امیدوار است و از زبان شخصیت نوجوان داستانش به مردم آینده سلام و برای صلح دعا میکند. تابستان زاغچه تابستانی پر خاطره است؛ تابستانی که لیام و دوستانش از ماجراها و برخوردها تجربه میاندوزند، از واقعیتها آگاه میشوند، به شناخت میرسند و با دست و پنجه نرم کردن در گرفتاریها و درگیر شدن با مسائل سرانجام خود راه درست را مییابند چنان که لیام با خاک کردن دوباره چاقو این موضوع را نشان داد.ریسک اعتباری: اندازه گیری و مدیریت
مرگ و چند داستان
در بخشی از کتاب مرگ و چند داستان دیگر میخوانیم:
برف میبارید. باد کم مانده بود دانههای برف را فرو کند توی چشمها و پلکهاتان را بههم بچسباند. دکتر برای پیدا کردنِ کاراوان کلی دردسر کشید. سیرک آماده میشد جاده را از سر بگیرد. نمایش تازه تمام شده بود، اما آدمهای سیرک و سوارکاران قزاقش به همین زودی شروع کرده بودند به شلیک سمتِ طنابهای چادرِ بزرگ، با اینکه هنوز صدای تشویق و آخرین آکوردِ گروه ارکستر از داخل به گوش میرسید. یکی از آکروباتکارها که نقشِ بندبازِ سیرک را داشت، چتری انداخته بود روی شانهاش و راهش را از بین گودالهای برفِ آبشده پیدا میکرد. دلقکی که پشت فرمان فولکسواگنش نشسته بود، ماسک دماغ و کلاهگیسش را برمیداشت. رامکنندهی حیوانات با لباسِ فُرم بزرگ و قرمزی که سینهاش پُر بود از مدال و نشان، چتری باز گرفته بود دستش و اینطرف و آنطرف میدوید و فریاد میزد: «سزار! سزار!» مربی یکی از شیرهاش را توی تاریکی گم کرده بود و این ماجرا به دکتر حس عجیبی میداد. کاراوان کمی دورتر بود، زیر یک درخت؛ روی درش کارت ویزیتی زده بودند: «ایگناتس ماهلِر، هنرپیشهی تئاتر.» دکتر از سهتا پله رفت بالا و در زد. صدای زمخت و گرفتهای داد کشید: «بیاین تو!» دکتر در را هُل داد. کاراوان خیلی خوب مبله شده بود: یک کاناپهی تختخوابشو داشت، یک مبل، یک میز با گلدانی از گل و دو ماهی قرمز توی تنگ، پردههایی از پارچهی مارکِ جوی که نقشهاش آدم را یادِ صحنهی تئاترهای قدیمی میانداخت. چراغی روی پاتختی روشن بود و مردی روی کاناپه، بین کوسنها دراز کشیده بود.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.