آمار و کاربرد آن در مدیریت جلد2

قیمت اصلی: 167,000 تومان بود.قیمت فعلی: 120,000 تومان.

این کتاب در دو جلد، برای دانشجویان رشته‌های مدیریت و حسابداری در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، به‌عنوان منبع اصلی درسهای «آمار و کاربرد آن در مدیریت (1) و (2)» به ارزش 6 واحد، و درس «تحلیل آماری» به ارزش 2 واحد، تدوین شده است.

امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی مدیران واحدهای صنعتی، تجاری و اداری نیز از آن بهره‌ ببرند.

فهرست:

پیشگفتار

فصل اول: کلیات
فصل دوم: مطالعه توصیفی داده‌های طبقه‌بندی نشده
فصل سوم: طبقه‌بندی و توصیف هندسی مشاهدات جامعه آماری
فصل چهارم: توصیف مقداری مشاهدات طبقه‌بندی شده
فصل پنجم: مبادی احتمال
فصل ششم: توابع احتمال گسسته
فصل هفتم: توابع احتمال پیوسته
فصل هشتم: توزیع نرمال

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

 آمار و کاربرد آن در مدیریت

نویسنده
دکتر عادل آذر، دکتر منصور مؤمنی
مترجم
——-
نوبت چاپ 25
تعداد صفحات 474
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
مدیریت و حسابداری
نوع کاغذ ——
وزن 645 گرم
شابک
9786000206741
توضیحات تکمیلی
وزن 0.645 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آمار و کاربرد آن در مدیریت جلد2”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شهروند شهرهای داستانی: زندگی و آثار سیدمحمدعلی جمالزاده

16,000 تومان
 
در بخشی از کتاب شهروند شهرهای داستانی می‌خوانیم: داستان‌های جمال زاده حاکی از آن است که او هم زندگی در ایرانِ گذشته را از سر گذرانده و هم شاهد گام‌ نهادن ایران به روزگار نو بوده است. قرار گرفتن در مرحلۀ گذار، نوعی دوگانگی ناشی از گسست فکری فرهنگی در کار او پدید آورده است: از سویی، به ستایش از تجدد برمی‌خیزد و از سوی دیگر، ندای بازگشت به ریشه‌های بومی و عرفانی سر می‌دهد؛ هم صناعت داستان‌نویسی اروپایی را به کار می‌گیرد و هم شیفتۀ سنت‌های قصه‌گویی شرقی است. در عین تلفیق قصۀ سنتی با داستان نو، نام برخی از داستان‌هایش تلخ و شیرین، کهنه و نو، آسمان و ریسمان، حق و ناحق، ثواب یا گناه حاکی آن است که همچنان بر تقابل‌های دوگانۀ حکایت‌های کهن تأکید دارد؛ و می‌کوشد از لابه‌لای طرح تو در تو و کهنه‌نمای حکایت، عناصر تربیتی را با لحنی اندرزگونه و طنزآمیز به خواننده انتقال دهد. او معمولاً از دو شیوۀ روایی بهره می‌برد: گاه پیوستگی رویدادهای داستان از طریق سفر صورت می‌گیرد. راوی داستان‌ها، ایرانی تحصیل کرده‌ای است که پس از سال‌ها به وطن بازمی‌گردد اما چون آن را گرفتار «تعصب و خودخواهی طبقات با نفوذ فاقد احساس مسئولیت» می‌یابد، سرخورده می‌شود. دوستی را می‌یابد و او سرگذشت خود را برای راوی / نویسنده شرح می‌دهد. بدین‌سان، قصه در قصه می‌تَند و داستان ساختی هزار و یک‌ شبی می‌گیرد. جمال زاده گاهی نیز، به شیوۀ مقامه‌نویسان، تیپ‌های گوناگون را که هر یک با لحن خاص خود شناسانده می‌شوند، برای بحث دربارۀ موضوعی اجتماعی یا اخلاقی گرد هم می‌نشاند و داستان را به صورت شاهد مثالی برای ابلاغ پیام خود درمی‌آورد. در مقامه، ‌راوی پس از ورود به شهری، جمعی را می‌بیند.

داستان‌های خانه‌درختی 1/ خانه‌درختی 13طبقه

250,000 تومان
طبق معمول مهلت تحویل کتاب اندی و تری سر آمده و آقای غول‌دماغ سرشان داد و بی‌داد راه می‌اندازد که فقط تا ساعت پنج بعد‌از‌ظهرِ فردا فرصت دارند که کتاب را تحویل دهند.
اندی به هول‌و‌ ولا می‌افتد که زودتر کتاب را بنویسند. اما تری مدام بازیگوشی می‌کند و به جای این که فکر کتاب باشد، دنبال چیزهای مسخره‌ی دیگری است که حرص اندی را در می‌آورد: سفارش میمون دریایی، رنگ‌کردن گربه‌ی جیل و تبدیل آن به قناری، ساخت موز غول‌پیکر و حتی خوش‌و‌‌بش و عشق‌و‌عاشقی با یک پری دریایی خوشگل که سر از وان حمام درآورده تا بالاخره این که سر‌و‌کله‌ی سوپر انگشت پیدا می‌شود.
سوپر انگشت چاره‌ی همه‌ی مشکلاتی است که انگشت‌لازمند! …
داستانی سرشار از شوخی همراه با طنزی خوشایند و راحت و دلنشین. یک داستان بلند تصویری که همراه شدن تصاویر با آن
سفارش:1
باقی مانده:2

وبلاگ خون‌آشام 2/ باران جیغ بر جاده

190,000 تومان

قسمتی از کتاب وبلاگ خون آشام 2

کت و شلوار راه راهی گفت: “تنم می لرزه وقتی آدم ها می گن داشته ن درباره ی من حرف می زده ن.” کمی عذاب وجدان گرفتم. آمد جلوی پیشخان ایستاد. انگار خیلی هم ناراحت نشده بود. باز همان کت و شلوار راه راهش تنش بود. گفت: “خب، بگین ببینم چه بلایی قراره سرم بیاد؟” خانم روزنامه فروش با صدای بلند خندید: “وای گیلز! از دست تو!” چشم هایش برق می زد. معلوم بود حسابی این آقای گیلز را قبول دارد. گفت: “نگران نباش بابا! چیزی نیست. کسی کاری با تو نداره. این آقا پسر داره واسه پروژه مدرسه ش تحقیق می کنه. زندگی من رو شخم زد از بس سوال پیچم کرد.” بعد با غرور تمام گفت: “تو که رسیدی داشت درباره ی مشتری ها و تازه واردها ازم می پرسید.” گیلز سر تا پای من را نگاه کرد و گفت: “فکر می کنم ما دیروز یک گپ مختصری با هم زدیم؟ زیر بارون. درست نمی گم؟ من نه تنها از مشتری های تازه بلکه از مشتری های خیلی راضی هم هستم. این خانم فوق العاده ن. حتی لطف کرده ن مجله ای رو که می خواستم برام سفارش داده ن. ” خانم روزنامه فروش گفت: “آهان. خوب شد یادم انداختی!این امروز صبح رسیده.” و مجله ای رو برداشت و گرفت طرف گیلز. گیلز بدجوری توی نخ من بود. گفتم: “می تونم دو تا سوال ازتون بپرسم؟ اگه اشکال نداره.” سعی می کردم به چشم هایش نگاه نکنم. زل زده بودم به دفترچه ام.

پنجشنبه‌های سالن

18,000 تومان
ازدواج موقت از دیرباز تاکنون موضوعی مناقشه‌برانگیز بوده که بارها دستمایه‌ی تولید فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی شده است. این بار ملیحه صباغیان، قصه‌نویس معاصر، این موضوع را دستمایه‌ی قصه‌ای زیر عنوان «پنجشنبه‌های سالن» کرده که در آن داستان زندگی طناز، دختری جوان را روایت می‌کند. طناز همراه مادرش برای ثبت‌نام در دانشگاه عازم شهرکی در اطراف پایتخت می‌شوند، اما پول‌هایشان به سرقت می‌رود. پول‌هایی که مادر به سختی فراهم کرده بود. آن‌ها که دیگر پولی برای ثبت نام ندارند به تهران باز می‌گردند و سراغ یکی از آشنایان مادر می‌روند، زوجی سالمند و تنها، خانم و آقای ترابی. خانم ترابی پس از شنیدن ماجرای آن‌ها از مادر طناز می خواهد اجازه بدهد او نزد آن‌ها بماند و کمی بعد شغلی هم برای طناز در یک سالن زیبایی پیدا می‌کند. آقای ترابی که در آستانه‌ی مرگ است می‌خواهد بار دیگر شور جوانی را تجربه کند. حضور دختری جوان در کنارش بهانه‌ی مناسبی به دست‌اش می‌دهد تا راز و آرزویش را به طناز بگوید. آقای ترابی به طناز پیشنهاد می‌کند به عقد موقتش درآید، او در عوض هزینه‌های زندگی‌اش را تامین خواهد کرد. طناز با پیشنهاد وسوسه‌کننده‌ای روبرو می‌شود که او را در برابر دو راهی اخلاقی قرار می‌دهد. در بخشی از رمان می‌خوانیم: «هیچ‌وقت به ‌اندازه‌ی این سه ماه فکر نکرده‌ام و مُخم را به کار نگرفته‌ام و دنبال «چرا» و «اگر» و «کاشکی» و این‌جور کلمه‌ها نگشته‌ام. دلم می‌خواهد برای یک روز هم که شده ذهنم را بتکانم. هر چه هست و نیست بریزم بیرون. گذشته‌... آینده... وهمِ آن جاده‌ی لعنتی... دلهره‌ی شب‌ها... آه که چه خوب می‌شود تمام این‌ها از یادم برود. ذهنی پاکِ پاک. خالی. صیقل‌خورده. و خیالم بماند این‌جا. فقط همین جا. آن وقت توی حصار این شهر‌‌ پُرجنب‌وجوش چرخ می‌زنم.»

آفتاب پرست ها

185,000 تومان
ژوزه ادوآردو آگوآلوسا که تبارش به پرتغال و برزیل باز می‌گردد در سال 1960 به دنیا آمده و روزنامه‌نویسی و نویسندگی پیشه کرده است. او در آنگولا به دنیا آمده که همواره با کودتا، درگیری‌های نظامی، نزاع‌های خونین و استعمار دست‌و‌پنجه نرم کرده است. او که رمان‌هایش به بیش از بیست‌و‌پنج زبان ترجمه شده تحت تاثیر ادبیات آمریکای لاتین و نزدیکی ‌اش به آفریقا می‌نویسد. «آفتاب‌پرست‌ها»، رمانی شگفت‌انگیز است. روایت زندگی فلیکس ونتورا و آفتاب‌پرست یا بزمجه‌ای است که در خانه‌ای رو به زوال سکنا دارند و هر کدام روایتی غریب را از سر می‌گذرانند. ونتورا مرد زالی است که خاطره و گذشته می‌فروشد تا بورژواهای بی‌هویت را هویتی بخشد و بزمجه‌ی داستان نیز بورخس، نویسنده‌ی سرشناس آرژانتینی، است. زندگی این دو، جز وقت تماشای غروب، فقط در رؤیا به‌هم می‌رسد و این رؤیابافی‌ها است که پیرنگ اصلی داستان را پیش می‌برد. این رؤیاهاست که جادو و واقعیت را یکی می‌کند و ناتوانی در ارتباط میان این دو را رفع می‌سازد. هویت مهم‌ترین مفهوم آفتاب‌پرست‌هاست. هویتی که به دست آوردن و ساختنش همان اندازه برای مشتریان ونتورا اهمیت دارد که برای آگوآلوسای نویسنده و سایر آنگولایی‌ها و آفریقایی‌ها. آنگولا از آخرین کشورهای رهیده از استعمار غرب است. اما در آفتاب‌پرست‌ها این موضوع زیر قدرت جادو و استعاره جان می‌گیرد و تاریخ و ادبیات چون دو دوست ناتوان به‌هم می‌رسند و مبدل به واقعیتی می‌شوند که شبیه زندگی ارواح و اشباح سرگردانی است که دربه‌در یافتن جسمی برای حیات‌اند.
سفارش:0
باقی مانده:1

جنگولک‌بازی‌های جناب تام 6/ جناب تام گوگولی می‌شود

18,000 تومان

برشی از متن کتاب

آنجلا ثراگمورتن خیلی جناب تام را دوست داشت، ولی همیشه فکر می کرد او می تواند بهتر و تو دل بروتر از چیزی که هست باشد. برای همین وقتی جناب تام کمی بزرگتر شد، آنجلا هدیه ای بهش داد. این هدیه یک کتاب بود: کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه. آنجلا خیلی خوشحال شد وقتی دید جناب تام کتابی را که هدیه گرفته بود، از اول تا آخر خواند. چند روز بیشتر از خواندن کتاب نگذشته بود که آنجلا متوجه تغییری در جناب تام شد. بعد از آن جناب تام همیشه توی حمام بود... آب بازی می کرد، خودش را خشک می کرد و موهایش را برس می‌کشید. آنجلا از پشت در سرو صدایش را می شنید که داشت سشوار می‌کشید، آب نمک قرقره می‌کرد، موهایش را شانه می زد و خودش را تر و تمیز می کرد. جناب تام از رسیدگی به سر و وضعش خیلی خوشش آمده بود. آنجلا با خودش می گفت: کاش همیشه همینطوری بماند! جناب تام دلش می خواست قیافه ی به روز و شیکی داشته باشد و کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه خیلی به کارش می آمد. مدل سیخ سیخی جان می داد برای خرید، و مدل گلوله ای هم... برای دورهمی با دوستان آنجلا حرف نداشت. اما فقط سر و وضع تام نبود که داشت عوض می شد. بعد از آن جناب تام به قدری سرش شلوغ شده بود که آنجلا مجبور شد برای دیدنش تلفنی وقت بگیرد. جناب تام اصلا وقت نداشت توی کارهای خانه کمک کند. یک عالمه کرم زیبایی بود که باید می مالید به صورتش... و چند ساعتی هم باید دراز می کشید توی وان شیر توت فرنگی تا پوسته حساسش نرم و لطیف شود. آنجلا داشت وسوسه می‌شد کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه را از او پس بگیرد. احساس می کرد... این کتاب حسابی جناب تام را از کار و زندگی انداخته است. آنجلا ثراگمورتن با خودش می‌گفت: شاید چند وقت دیگر از سرش بیفتد. ولی هر روز که می گذشت جناب تام را کمتر و کمتر می دید... یک روز وقتی از خرید برمی‌گشت، اتفاقی چشمش به جناب تام افتاد. یک بار هم او را توی سالن زیبایی دید. یک دفعه دیگر هم توی اتوبوس همدیگر را دیدند، ولی جناب تام محلش نگذاشت. جناب تام دوستان دیگری برای خودش پیدا کرده بود و همه وقتش را با آن ها می گذراند. لباس های شیک می پوشید، به اپرا می‌رفت و همراه خواننده های روی صحنه آواز می‌خواند. هرجا مهمانی و جشنی بود، سر و کله ی جناب تام هم فوری پیدا می‌شد. هیچ وقت منتظر نمی ماند تا دعوتش کنند. وقتی هم می‌آمد خانه، طوری رفتار می کرد انگار توی هتل است. البته جناب تام فقط برای غذا خوردن، استراحت کردن، نگاه کردن به قرار ملاقات ها و مرور کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه، می آمد خانه. آنجلا با خودش فکر می‌کرد: کاش جناب تام آن قسمت کتاب را هم که درباره ی ادب و نزاکت است، بخواند. آنجلا دلش برای جناب تام قدیمی اش تنگ شده بود. آن روزها فقط دلش به این خوش بود که وقتی جناب تام چرت می زد یواشکی نگاهش کند، یا عکس او را توی روزنامه ها ببینند...