آنچه با پول نمی توان خرید
129,500 تومان
کتاب آنچه با پول نمی توان خرید نوشته مایکل سندل ترجمه حسن افشار توسط انتشارات مرکز موضوع علوم اجتماعی، جامعه شناسی، مدیریت بازار به چاپ رسیده است.
اثری بـرانگیزنـده و پرمعنـا به لحاظ نظـری. فراخوانـی به بیداربـاش بـرای درک و پذیـرش نیـاز شـدیـد به یافتـن شیوهای عقلانی برای سخن گفتن از انسانیت. رسالهای درخشان، آسانفهم، زیبا و شوخطبع در مورد این پرسش که در یک جامعهی خوب چه چیزی نباید فروشی باشد.
معرفی مباحث کتاب آنچه با پول نمی توان خرید
بازار و اخلاق
نوبت شکنی
مشوق ها
بازار چگونه اخلاق را به حاشیه می راند
بازار در زندگی و مرگ
حقوق نام گذاری
پی نوشت ها
فقط 2 عدد در انبار موجود است
آنچه با پول نمی توان خرید
نویسنده | مایکل سندل |
مترجم | حسن افشار |
نوبت چاپ | هفدهم |
تعداد صفحات | 208 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1402 |
شابک | 9789642132300 |
وزن | 0.241 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ماجراهای علمی 8 … بزرگ ترین ناگفته های شگفت انگیز علمی
جزیره گنج
کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها
معرفی کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها
کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها نوشتهی آرمان آرین دومین مجلد از مجموعهای به همین نام (پتش خوآرگر) است که بر مبنای اوستا نوشته شده و داستان حول محور نبرد تاریکی و روشنایی میچرخد. این مجموعه برای ردهی سنی نوجوان نوشته شده و از پرمخاطبترین و پرافتخارترین مجموعه کتابهای ایرانی است.
دربارهی کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها داستان کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها چنین آغاز میگردد: در شبی که آسمان به رنگ قیر سیاه بود، سی پاره روشنایی -کمتر یا بیشتر- بر دشتی تیره فرود آمدند. ذرات نور در میانهی آسمان چنان در هم آمیختند که هنگام فرود بر زمین، تنها سه پاره شدند. این سه پاره نور به هیبتی همچون انسان، همراه با دست و پا و سر و تن و البته بالهایی شگفتانگیز از جنس فلز در آمدند. جنس بالهاشان چنان بود که با آنها میتوانستند مهیبترینِ صخرهها را بشکافند و از دل آنها عبور کنند. آن سه پارهی نور، که به شکل سه مرد زیباروی در آمده بودند، در مقابل صفهای آغازین لشکر دیوها ایستادند. حضور نورها همهمهای در قلب سپاهیان تاریکی انداخت و سکوت ظاهری آن شب را در هم شکست. طولی نکشید که دیوها و همهی همقطارانشان آن سه نور فرودآمده را در بر گرفتند و در میان انبوهی از یاران خود محاصره کردند. لحظهبهلحظه حلقهی محاصره تنگتر میشد و تاریکی بیش از پیش سه مرد جوان را در بر میگرفت. بوی تعفن نفس دیوها هر دم بیش از پیش میشد..
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.